تجربه سرمایه ایرانی در اقتصاد گرجستان

تجربه سرمایه ایرانی در  اقتصاد گرجی

گر جستان کشوری است که در چند سال قبل جذابیتهایی خاص برای ایرانیان داشته است اما این جذابیتها همواره فراز و فرود های خاصی را تجربه کرده است .

گردشگری در این سالها چگونه تجربه شده است ؟ در سال 2011 رژیم لغو روادید میان دو کشور بر قرار گردید . و موج های گردشگری به شرح ذیل افت و خیز داشته است .

اول ازسال  ۲۰۱۱ تا لغو این معافیت همزمان با اوج گرفتن تحریم‌ها در ۲۰۱۳ و دوم  از زمان برقراری دوباره معافیت در ۲۰۱۵ که نقطه اوج آن ورود گردشگران ایرانی در سال ۲۰۱۶ بود. روندی در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ با شتاب متفاوتی ادامه داشت به طوری که ورودی گردشگر ایرانی که در ۲۰۱۶ از ۲۲ هزار نفر به ۱۲۹ هزار نفر رسیده بود، آمار ۲۰۱۷ نشانگر ورود ۲۸۰  هزارگردشگر ایرانی به گرجستان است و این رقم برای سال ۲۰۱۸ با سه درصد رشد به ۲۹۰ هزار رسیده بود .

طی این سالها باوری در میان مردم شکل گرفت که تحت عنوان چشم انداز روشن پیوستن به اتحادیه ارو پا نام گرفت  و در واقع

توافقنامه ای بود که حرکت آزاد سرمایه و کالا و خدمات و مردم را در بخشهای انتخاب شده میداد و جابجایی مردم را در یک رژیم سفر کوتاه مدت بدون ویزا تسهیل میکرد و این امر امید ایرانیان را برای مهاجرت یا کسب و کار فزونی بخشید .

در سال 2017  تقریبا نزدیک به ده هزار ایرانی در گرجستان زندگی میکردند اما از سال 2018 با بدتر شدن وضعیت اقتصادی در ایران این روند معکوس گردید و مشکلات بین المللی حساسیتها بر ایرانیان را بیش از بیش افزایش داد به نحوی که در سالجاری میلادی میزان حضورگردشگران ایرانی  در این کشور به کمترین مقدار رسیده است .

ایران جایگاه پنجم را در گردشگری این کشور در سال 2018 کسب نمود اما با توجه به وضعیت فعلی که ناشی از وخامت اقتصادی در ایران و سختگیریهای پنهان و پیدا طرف گرجی است باید گفت که صنعت گردشگری گرجستان نیز از آسیب بی بهره نبوده است .

همچنین دولت گرجستان هدف جلب سرمایه‌های خارجی و در کنار جلب گردشگر برنامه ای را سامان داد  که 100 کشور را شامل میشد

لذا دربهای خود را به روی ایرانیان باز کرد و به ناگاه سیلی از سرمایه و گردشگر وارد گرجستان گردید اما چون این روند مبتنی بر استاندارد ها و روند های پذیرفته شده مورد تایید طرف گرجی نبود و ایرانیان هجومی سراسری برای خرید ملک یا سرمایه گذاری در مناطق آزاد گرجستان داشتند  واین امر آنچنان بالا گرفته  بود که منطقه آزاد تجاری  پوتی به عنوان یکی از سه منطقه آزاد تجاری گرجستان تقریبا در حال تملک توسط ایرانیان بود .

بدلیل مباحث تحریمها و عدم ارتباطات بانکی بین الملی  و مشخص نبودن منشا پولهای وارد شده به گرجستان حساسیتها افزایش یافت و دولت گرجستان فشار خود را بر سرمایه های وارد شده افزایش داد و این حساسیتها و کنترلها در قالب شایعات بر موج

نگرانیها افزود و اوضاع را بد تر از آنچه بود نشان داد .

از دیگر مشکلات بوجود آمده برای جامعه ایرانی ساکن گرجستان عدم رعایت قوانین توسط خود ایرانیان بود به نحوی که ایرانیان بنا بر عادت دیرینه تمایل شدیدی به عدم رعایت قوانین تابعیت , مالکیت , مالیات یا اقامت داشتند .

موضوع مبارزه با فساد بعد از انقلاب مشهور به گل سرخ در گرجستان اولویت داشته است اما عدم آشنایی ایرانیان به قوانین و وجود شبکه های غیر حرفه ای ایرانی با تبلیغات فریبنده و همکاری برخی از کارمندان ادارات گرجستان عامل مهمی در سختگیری دولت گرجستان نسبت به ایرانیان بود ..

ثبت شرکتهای صوری یا کم کار کرد , خرید قرار داد های استخدام جعلی , ازدواج های صوری یا تولد نوزاد در گرجستان و خرید املاک در قالب قرار دادهای سیاه و بالاتر بردن قیمت های خانه به صورت جعلی یا اجاره خا نه برای گرفتن اقامت از بزرگترین مشکلات جامعه ایرانیان بود که بدلیل نا آشنایی ایرانیان با قوانین  و سو استفاده شبکه های غیر حرفه ای ایرانی از اعتماد ایرانیان ایجاد کننده هرج و مرجی بود که صدای مقامات گرجی رانیز در آورد به نحوی که مقامات قضایی گرجستان در مقطعی از شکایات ثبت شده ایرانیان از هم ابراز تعجب نمودند .

همچنین باید به حساسیت  و برخورد شدید دولت گرجستان با قاچاقچیان مواد مخدر اشاره کرد و دستگیری چند ایرانی طی ماه های قبل در مرزهای زمینی شدت برخورد با ایرانیان را به صورت غیر منطقی افزایش داده است و این حساسیت بی مورد باعث آزار بسیاری از مسافران زمینی یا پرواز ها شده است .

وجود شبکه  های شایعه ساز و بزرگنمایی کردن مشکلات بوجود آمده یکی دیگر از معضلات جامعه ایرانی است که طی مصاحبه های متعدد نگارنده با کار آفرینان استخواندار و ماندگار در گرجستان بدان تاکید بسیار شده است.

این افراد  معتقدند که نیروهای مرتبط با حاکمیت  ایران پس از اینکه نتوانسته اند از گرجستان به عنوان محلی برای ادامه سیاستهای خاص اقتصادی خود  همچون پولشویی , ترانزیت کالاهای خاص , دور زدن تحریمها یا مدیریت سرمایه های و نهاد های ایرانی مستقل از حاکمیت استفاده کنند در تشدید جو روانی برای هدایت ایرانیان به کشور های دیگر استفاده کرده اند تا به دولت گرجستان نشان دهند که کنترل هدایت سرمایه ها و گردشگری کماکان در دست تهران است .

در وضعیت کنونی تنها ایرانیانی در گرجستان توانایی فعالیت و اقامت یا کسب وکار دارند که تمامی قوانین را رعایت کرده و از بنیانهای مالی مستحکمی بر خور دار باشند و همانند دژ های استواری میمانند که در آتشباری تشدید فشار ها ی اقتصادی بر علیه کسب وکار های ایرانی در حال استقامت بوده و این استقامت ستودنی است .

و در خاتمه سخن باید گفت دولت گرجستان بر خلاف شایعات رایج اقدام به مصادره یا بستن حسابهای ایرانیان که قوانین را رعایت کره اند ننموده است هرچند با حساسیت فعالیت های ایرانیان را دنبل میکند .

مهرداد سید عسگری

ایران گلوبال

به کانال تلگرامی گرج آباد بپیوندید

کانال تلگرامی گرج آباد درباره گرجستان

کانال تلگرامی گرج آباد راه اندازی شد. با عضویت در این کانال می توانید به آخرین اخبار و تازه ترین اطلاعات و موضوعات مربوط به ایرانیان و فارسی زبان در گرجستان دسترسی داشته باشید.

آدرس کانال گرج آباد از این قرار است:

گرج آباد

اگر بدنبال منبعی درباره گرجستان هستید، این کانال به شما توصیه می شود:

https://t.me/gorjestange

گوگیناوری؛ مسجدی متعلق به دوره عثمانی در گرجستان

مسجد گوگیناوری(Goginauri) در منطقه «شوخوی» در گرجستان واقع شده است، این مسجد در سال ۱۸۴۳ میلادی (۱۲۵۹ هجری) ساخته و در سال‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۱۶ به وسیله صنعتگران بازسازی شد.

به گزارش ایکنا به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در گرجستان، گوگیناوری احتمالاً قدیمی‌ترین مسجد باقی مانده در منطقه «شوخوی» مستعد رانش زمین است. این مسجد از دوره شوروی به عنوان یک انبار جان سالم به در برد، کنده‌کاری‎های آن در زیر یک لایه ضخیم سفیدکاریِ مهر و موم شده باقی مانده است.

حفره سقفی هشت ضلعی مسجد با یک مدال بزرگ تراشیده شده (به جای گنبد) و منبت‌کاری شده، آن را به عنوان مسجدی قدیمی و متعلق به دوران عثمانی نشان می‌دهد.

در منبت‌کاری بالای درب ورودی مسجد، نام صنعتگر «زادع ملا محمد بن عبدالله» که آن را بازسازی کرده و تاریخچه مسجد دیده می‌شود.

یک نقش گل لاله بر روی چوب‌های داخلی نقش بسته است، درب، قاب درب، منبر و قرنیزها را در امتداد بالکن آراسته است.

ستون‌های قلاب شده منعکس کننده تأثیرات منطقه‌ای با الگوهای گره، انگور و مدال بهم پیوسته است. با این حال، یک ستون نقش و نگارهای غیرمعمول گل مینا (ظرفی که برای وضو گرفتن در مراسم استفاده می‌شد) را نشان می‌دهد.

در سال ۲۰۱۶، ساکنان این دهکده، با روکش‌های چوبی جدید و سقفی با ورق‌های فلزی، فضای داخلی را بازسازی کردند. اگرچه فضای مسجد به گونه‌ای است که مهم‌ترین عناصر تزئینی مسجد قابل مشاهده هستند، اما شکاف‌های موجود بر روی دیوار محراب که حتی نقوش بیشتری از گل لاله را نشان می‌دهد، حکایت از آن دارد که کنده‌کاری‌های اضافی در زیر پنهان شده است.

ایکنا

به کانال تلگرامی گرج آباد بپیوندید

اسلان بژانیا و انقلاب نرم در آبخازیا

قفقازستان - اسلان بژانیا بعنوان رئیس جمهور آبخازیا معرفی شده است. 15 کشور انتخابات ریاست جمهوری در این منطقه را غیرقانونی و نامشروع اعلام کرده اند.

ماجرای انتخابات آبخازیا

رائول خاجیمبا رئیس جمهور سابق آبخازیا در اوایل ماه سپتامبر 2019  برای بار دوم انتخاب شد. اپوزیسیون آبخازیا اعلام کرد که این انتخاب را برسمیت نمی شناسد زیرا خاجیمبا کمتر از 50 درصد از آراء را بدست آورده است. عدم پذیرش نتایج انتخابات توسط گروههای اپوزیسیون منجر به درگیری ها و تنشهایی در منطقه گردید تا اینکه بعد از ظهر 9 ژانویه 2020 دادگاه عالی آبخازیا اعلام کرد انتخابات برگزار شده فاقد اعتبار می باشد. 

رائول خاجیمبا تسلیم رای دادگاه عالی شد و بتاریخ 12 ژانویه 2020 از سمت ریاست جمهوری استعفاء داد. با استعفاء او والری بگانبا نخست وزیر آبخازیا سمت ریاست جمهوری موقت را نیز برعهده گرفت و قرار شد 22 مارس بار دیگر انتخابات ریاست جمهوری در منطقه برگزار شود.
اسلان بژانیا در انتخابات 22 مارس با کسب 58 درصد آراء برنده اعلام گردید.

مشروعیت انتخابات آبخازیا
وزارت خارجه گرجستان بتاریخ 22 مارس با صدور بیانیه ای انتخبات آبخازیا را غیرقانونی اعلام کرد.
این 15 کشور  نیز اعلام کردند که انتخابات آبخازیا را برسمیت نمی شناسند: بلغارستان، جمهوری چک، کانادا،استونی، فنلاند، ایرلند، لتونی، لیتوانی، نروژ، لهستان، رومانی، سوئد، اوکراین، انگلستان و ایالات متحد امریکا.
ولادیمیر پوتین پیروزی اسلان بژانیا در انتخابات را به وی تبریک گفت.

اسلان بژانیا کیست؟
اسلان بژانیا یا اصلان بژانیا Аслан Бжьаниа متولد سال 1963 در روستایی از توابع اوچامچیرا Очамчыра در آبخازیا می باشد. عمده فعالیت دولتی بژانیا همکاری با دستگاههای امنیتی بوده است. در سال 93-1991 او با سرویس امنیتی آبخازیا همکاری داشت. در سال 2010 نیز او به ریاست سرویس امنیتی آبخازیا منصوب گردید.
خانواده بژانیا شهرت زیادی در آبخازیا داشته اند. پدربزرگ او آشخانگری بخاطر عمر طولانی اش معروف شد. گفته می شود او 147 سال زندگی کرد.

انقلاب های نرم روسی
انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و انقلاب نرم نامهایی است که به  انتقال قدرت بدون توسل به خشونت اطلاق می شود. در گذشته این نوع انقلابها با حمایت اروپا در جمهوریهای همگرای روسیه انجام میشد. اما اکنون دست کم دو نمونه سراغ داریم که این نوع انتقال قدرت با حمایت روسیه و همسو با سیاستهای آن صورت گرفته است. ارمنستان نمونه بارزی بود و اکنون آبخازیا.
در گذشته ویژگی بارز و شاخص در جمهوری های همسو با روسیه وجود فساد گسترده در نظام اقتصادی و اداری کشور بود. چند سالی است که در خود روسیه الگوی دیگری تجربه می شود که روند رسیدن به آن مبارزه با فساد نامگذاری شده است. حدف پرداخت و دریافت رشوه حداقل در سطوح پایین دستگاه اداری و بخشهایی که عموم با آنها سرو کار دارند در نظام جدید مشهود است.

منبع: قفقازستان

به کانال تلگرامی اخبار گرجستان بپیوندید 

ملاحظات و منازعات صفویان و روسیه در گرجستان(با تکیه بر عملکرد شاهزادگان گرجی)

موقعیت راهبردی گرجستان، آن را از زمان‌ها­ی دور در منظومة منافع قدرت­ های بزرگ ایران، عثمانی و روس ­ها قرار داده بود و هر یک به فراخور منافع خویش، سیاس ت­هایی نظامی و دیپلماتیک در آنجا به‌کار می‌گرفتند. این موضوع، گاه تنش­ها و منازعاتی طولانی بین آنان را به‌دنبال داشت. چنان‌که تحقق اندیشه­ های اقتصادی و سیاسی تزارهای روسیه و صفویان در منطقة قفقاز در تقابل با عثمانی و مبارزه با پیشروی و نفوذ آنان، فقط از راه پیوستگی جغرافیایی بین مناطق مفتوحة­ قفقاز به‌ویژه گرجستان به‌عنوان یکی از ایالت­ های متبوع و مورد نظر آنان ممکن می­ شد. در این میان، عملکرد شاهزادگان گرجی در قطع ارتباط و دشمنی با دربار صفویان و گرایش به‌سمت روسیه بنابر تمایلات دینی و سیاسی، نپذیرفتن ائتلاف برای مبارزه باعثمانی از سوی صفویان و سیاست­ روس ­ها در تحقق اندیشة پترکبیر با بهره‌گیری از ضعف­ های ایجاد شده در ساختار سیاسی و نظامی حکومت صفویان و کاهش تسلط آنان بر گرجستان و اطاعت‌نکردن والیان گرجی از پادشاهان صفوی، سبب سردی و سرانجام تیرگی مناسبات صفویان و تزارهای روس شد که  سیطرة همه‌جانبة روسیه بر گرجستان را به‌دنبال داشت. این نوشتار درنظر دارد تا با روش کتابخانه ­ای و با تکیه بر داده­ های تاریخی به این مسئله بپردازد که گرجستان در منازعات عثمانی و صفویان چه نقشی داشته است؟ و شاهزادگان گرجی در تشدید منازعات چه نقشی ایفا می­کرده ­اند؟

مشاهده کامل مقاله در این لینک 

تبلیغات سوء افراد معلوم الحال، فرهنگ اسلامی گرجیان ایران را نشانه رفته است

به گزارش سایت تحلیلی خبری پونه زار، امامقلی باتوانی، پژوهشگر و مترجم قرآن کریم به زبان گرجی، است که پژوهش های تاریخی و فرهنگی گسترده ای در مورد قوم گرجی ساکن در ایران انجام داده است. در مصاحبه با وی به بررسی ابعاد هویتی ایرانیان گرجی به عنوان یکی از اقوام ایرانی و آسیب شناسی این قوم می پردازیم.

– پونه زار: هویت یک ایرانی گرجی را چگونه می توان توصیف کرد؟

– هویت یک ایرانی گرجی، هویت ایرانی-اسلامی در قالب نژاد گرجی است یعنی اول مسلمان ناب بودن، بعد ایرانی بودن و بعد با افتخار گرجی بودنش است و گرجی بودن ما مکمل ایرانی-اسلامی بودنمان است.

برای بهتر لمس کردن موضوع باید بپرسیم آیا تمدن کنونی ایران فقط مخصوص قوم خاصی است؟ خیر می دانیم اتفاقا این گرجی ها منشأ خدمات صادقانه ای برای این تمدن هستند و بوده اند و جالب است که ما جایی ندیده ایم در کشور فسادی، قتلی و یا اختلاسی شود و بگویند اختلاسگر گرجی بوده است، ولی گرجیان خدمات بی پرده فراوانی داشته اند.

وقتی پیامبر اسلام(ص) ظهور کرد شاید اسلام آوردن عرب ها خیلی کار مهمی نبود چون پیشینه نبوت در ایشان بود و کسی را که به درستکاری و امانتداری می شناختند و از خاندان خودشان بود و به زبان خودشان تکلم می کرد، آن ها را به اسلام دعوت کرده بود؛ ولی با این حال سال ها گذشت تا بت پرستی را رها کردند و مسلمان شدند.

ولی وقتی این اسلام به ایرانیان عرضه شد به دلیلی روحیه حق طلبی ایشان، به راحتی مورد پذیرش قرار گرفت و دامنه آن به سرعت در سرتاسر کشور گسترده شد. این مسأله در رابطه با گرجی ها هم صدق می کند. گرجیانی که غرق در دامن مسیحیت بودند و سال ها در آن فرهنگ رشد کرده بودند، وقتی به ایران آمدند یک انتخاب أصلح انجام دادند و آن دین اسلام بود.

وقتی به تاریخ رجوع می کنیم، می بینیم گرجی های مهاجرت داده شده وقتی در این منطقه ساکن می شوند در حالی که هنوز تثبیت نشده بودند در میان کوهستانی که ۸ ماه از سال ارتباطش با دیگر نقاط قطع می شد مورد تهاجم جوامع اطراف واقع می شوند. سنگرهایی که برای دفاع فیزیکی از مردم در اطراف شهر ایجاد شده است از همان زمان باقی مانده است. خبر تهاجمات به این قوم به شاه عباس می رسد. او به گرجیان پیشنهاد می کند که مسلمان شوند و وقتی گرجی ها مسلمان شدند این مشکلات به پایان رسیده و امنیت برایشان برقرار می شود.

– پونه زار: آیا از صحبت های شما برداشت می شود که اسلام آوردن گرجی ها بالاجبار بوده است؟

– شما شاید اگر دو خصلت در گرجی های فریدونشهر را در نظر نگیرید چنین نتیجه ای بگیرید اما حقیقت چیز دیگری است و آن این که گرجی ها افرادی نبودند که زیر بار حرف زور بروند یا به خاطر ترس اسلام را برگزینند، آن ها اگر به این نتیجه نرسیده بودند که اسلام دین کاملتری است، هیچ گاه مسلمان نمی شدند.

هم اکنون کمتر شبی در فریدونشهر است که در آن مجلس ختم قرآن برقرار نباشد و خانواده خود ما نزدیک ۳۰ سال است در منزل خودمان بین زن و مرد فامیل جلسه قرآن داریم و این جلسات سال گذشته به عنوان یک حلقه صالحین ۳۰ ساله در بین حلقه های صالحین بسیج ثبت شد. علاوه بر آن از زمانی که از گرجستان برگشتیم نذر کردیم و این جلسات از آن موقع تاکنون ادامه داشته است.

– پونه زار: شاخص‌ترین گرجی های ایران که منشأ خدمات به اسلام و این کشور اسلامی شدند، چه کسانی بودند؟

– اصفهان مدیون الله وردی خان و گرجی هاست و میدان شهدای اصفهان مدفن ۴۰۰ گرجی است که در برابر هجوم و قتل عام افاغنه در مقام دفاع از کاخ حکومتی برآمده و در آن جا به قتل رسیدند.

الله وردی خان گرجی، از سرداران به نام صفویه بود که هم اکنون در جوار امام رضا(ع) در بارگاه ملکوتی آن حضرت آرام گرفته است و همگی به خوبی می دانیم و اثبات هم شده است که این افتخار نصیب هر کسی نمی شود و چه بسا شاهان زیادی که تلاش کرده اند در کنار مزار مطهر ائمه دفن شوند ولی این اجازه را پیدا نکرده اند. لذا این خود دلیلی بر خدمات این مرد به اسلام بوده است. فرزند وی، امامقلی خان هم یک گرجی دیگر از سرداران صفویه بود که در حال نماز به شهادت رسید.

هم اکنون هم افراد زیادی از گرجیان کشور هستند که در پست های مختلف دولتی، نظامی و یا دانشگاهی مشغول به خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند.

-پونه زار: چه آسیب‌هایی، گرجیان ایران را به عنوان صاحب یکی از خاص‌ترین فرهنگ‌های کشور تهدید می‌کند؟

– عده ای از مردم رو به سمت گرجستان دارند و تلاش می کنند بر مهاجرت دادن مردم به سمت گرجستان که البته نهایتا شکست خواهند خورد. مردم هم باید دقت کنند مگر میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور وقت گرجستان، در سفر خود به فریدونشهر به مردم نگفت به گرجستان بیایید تا به شما شغل بدهیم؟ کدام یک از کسانی که به دنبال این سخنان به گرجستان مهاجرت کردند، سر و سامان گرفتند؟

محققان و سیاحانی همچون آمباکو چلیدزه، هلی رایاد انگلیسی و لادا اوغنیاشویلی به فریدونشهر سفر کردند و در سفرنامه های خود از مسلمان بودن گرجی های فریدونشهر سخن گفته اند و از این که این مردم اسلام را با آغوش باز پذیرفته اند و این سیاحان زندگی مردم فریدونشهر را در آن زمان تحسین کرده اند.

چرا وقتی چنین هویتی داریم، باید رویمان به سمت آن طرف آب ها باشد؟ آیا عامل این موضوع چیزی غیر از تبلیغات سوء دشمن است!؟

ما در بین تمام گرجیان ایران حتی یک نفر مسیحی هم نداریم. اما عده ای می آیند صلیب می کشند و با این کارشان فرهنگ بومی ما را مورد تهاجم قرار می دهند و بهانه ای برای مغرضان درست می کنند. در حالی که در تاسوعا و عاشورا و مراسمات مذهبی اسلامی ببینید این مردم نجیب چه خالصانه شرکت می کنند و بدون این که حتی یک نفر را اجبار کنند همه لباس سیاه می پوشند و برای مولای خودشان عزاداری می کنند.

متاسفانه عده معدودی تحت تأثیر تبلیغات سوء افراد معلوم الحالی که در مسیر رابطه بین گرجستان و ایران فعال هستند قرار گرفته و از آن ها الگوبرداری کرده و کاری می کنند که برای خودشان پشیمانی در پی خواهد داشت.

خود من با آن ها صحبت کرده و از آن ها پرسیده ام که چرا این کار را می کنند در نهایت اظهار پشیمانی کرده و محرک را جای دیگری بیان کرده اند. البته نمی شود گفت هر جامعه ای ۱۰۰ درصد خالص است.

– پونه زار: دغدغه شما در مورد فرهنگ گرجی زبانان ایران چیست؟

– من نگران لابی ای هستم که با اختلاف انداختن بین اقوام تلاش دارند به منافع شخصی و خواسته های خود برسند. ما در فریدونشهر با قدمت ۴۰۰ سال مگر نمی توانستیم نشان هایی از گذشته داشته باشیم. دو حمام قدیمی و یک کلیسای تاریخی را ویران کردند، شیر سنگی را شبانه شکاندند، در سال های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ سنگ های بزرگی قدیمی با نوشته های گرجی را جلو آموزش و پرورش دفن کردند و دست به چنین حرکات ضدفرهنگی زدند.

جالب است بدانید برخلاف تصورات، حکومت‌های زیادی در گرجستان، مسلمان بوده اند و ما دو شاه گرجی به نام‌های وختنگ پنجم و رستم خان را می‌بینیم که در حرم حضرت معصومه(س) در قم دفن هستند و شاه دیگر گرجی در جوار شاه عبدالعظیم(ع) مدفون است. به عبارتی ارتباط ایرانیان و گرجی‌ها خیلی بیشتر از تنها مهاجرت یک عده گرجی در زمان شاه عباس بوده است.

سنگ هایی در فریدونشهر بود که با زبان گرجی بر روی آن نوشته شده بود و ما برای مهاجرت خود به گرجستان قبل از انقلاب اسلامی ایران، هویت گرجی خود را با این سنگ نوشته ها ثابت کردیم.

باید مراقب باشیم لابی هایی در صددند فرهنگ را از بین ببرند و با اختلاف افکنی تنها به اهداف غیرمشروع خود برسند.

– پونه زار: داستان مهاجرتتان به گرجستان و علت بازگشت از آن جا به کشور را بیان بفرمایید.

– زمانی که گرجستان جزء اتحاد جماهیر شوروی بود، خانواده ما به همراه ۱۰ خانواده دیگر به آن جا مهاجرت کردند. آن زمان پرده‌های آهنین اطراف شوروی را فراگرفته بود و امکان بازگشت نبود. شش سال آن جا بودیم؛ خانه‌های دو طبقه در زمین‌های ۱۵۰۰ متری با همه امکانات در آب و هوایی عالی، اما آنچه باید می بود نداشتیم و یک خلأ عقیدتی را احساس می‌کردیم. به شکلی که کم کم در حال رو در رویی فرهنگی با مردم آنجا بودیم.

آن موقع زمان اوج کمونیسم بود و کسی جرأت نمی‌کرد از دین صحبت کند و مثلا وقتی یکی از ما در آن جا فوت کرد هیچ کسی در آن جامعه برای برگزاری مراسم وی، ما را همراهی نکرد و به ما تسلی نداد.

در سال ۱۹۷۵ مصادف با سال ۱۳۵۳ شمسی من دانشجوی پزشکی بودم و در حالی که هنوز امام خمینی(ره) حتی در نقاط دوردست ایران خیلی شناخته شده نبود، یک روز دایی من که مقلد ایشان بود در گرجستان از من خواست نامه‌ای برای آیت الله خمینی بنویسم و مشکلمان را برایش بازگو کنم. نامه را نوشتم و به مقصد شهر نجف پست کردم.

سه ماه بعد از سوی امام جواب نامه آمد، چهار کلمه ببیشتر نبود و آن این که: «به قرآن متوسل شوید». دایی من چند روزی به نامه فکر می‌کرد و در نهایت گفت باید با توکل به خدا، به قرآن هم قسم شویم و به آن توسل جوییم و به ایران بازگردیم.

از این ۱۱ خانواده، ۹ خانواده طی جریان مفصلی با تحمل سختی فراوان به ایران بازگشتیم و دلیل بازگشتمان هم چیزی جز اعتقادات قلبی ما نبود چرا که آن جا وضعیت مالی ما خیلی خوب بود. اگر ۴۰۰ سال پیش گرجیان با زور شاه عباس صفوی به ایران مهاجرت داده شدند اما ما نه تنها با پای خود بلکه با تحمل رنج و سختی بسیار به میل خود وارد ایران شدیم.

– پونه زار: و سخن آخر…

همسرم در دیدار با رهبر معظم انقلاب، تابلو قرآنی را که بنده ترجمه کرده بودنم برده و به ایشان هدیه کرده بود. ایشان فرموده بودند: «من این را روی سینه ام می گذارم و دستور می دهم در موزه قرآنی در بالاترین قسمت قرار دهند» و از این بابت تشکر کرده بودند. ما باید قرآن را خوب معرفی کنیم و بر پایه این قرآن، فرهنگ خود را مکتوب کنیم لذا لازم است نویسندگان گرجی وارد این مقوله شوند.

فریدونشهر – پایگاه تحلیلی خبری پونه زار

الگوی گرجی اصلاح اقتصادی

دنیای اقتصاد: گرجستان با در دستور کار قرار دادن بهبود محیط کسب‌وکار به الگویی برای اصلاحات اقتصادی تبدیل شده است. الگویی که توانست زمینه مشارکت بخش‌خصوصی و ارتقای سطح اشتغال و تولید را فراهم سازد. به گونه‌ای‌که این کشور در شاخص سهولت کسب‌وکار از رتبه 100 در گزارش سال 2006 بانک جهانی به رتبه 16 در گزارش سال 2017 رسیده است. کارشناسان معتقدند استفاده از تجربه گرجستان در رسیدن به قله کسب‌وکار آسان، می‌تواند در دستور کار تصمیم‌سازان اقتصادی ایران نیز قرار گیرد. نتایج گزارش پژوهشی که از سوی معاونت امور اقتصادی وزارت اقتصاد تهیه شده، نشان می‌دهد گرجستان با اصلاح قوانین و مقررات و تغییر رویه در اجرای قوانین، رتبه 10نماگر اصلی شاخص سهولت کسب‌وکار را بهبود داده است. بررسی‌ها از روند اقدامات اصلاحی حاکی از این است که گرجستان در نماگرهای شروع کسب‌وکار، حمایت از سرمایه‌گذاران خرد، اخذ اعتبارات، ثبت مالکیت و اخذ مجوزهای ساخت‌وساز عملکرد موفقی داشته است و بین 10کشور برتر قرار دارد. اصلاح قانون بورس اوراق بهادار، دسترسی بیشتر به اطلاعات شرکت‌ها، پیاده‌سازی قانون جدید حفاظت از داده‌های شخصی، کاهش هزینه‌های ثبت، کاهش زمان صدور مجوز ساخت و... از جمله اصلاحات این کشور برای بهبود کسب‌وکار است.

 

«بهبود محيط کسب‏وکار» زمينه‏ساز رونق فضای توليدی و در نتيجه سنگ‏بنا و محرک رشد اقتصادی در هر کشوری است. یکی از کشورهایی که در سال‏های اخیر بهبود قابل‏توجهی در شاخص سهولت انجام کسب‏وکار به دست آورده، گرجستان است؛ به‏طوری‏که وضعیت محیط کسب‏وکار در گزارش سال 2017 بانک‏جهانی، حاکی از ارتقای این کشور چهارفصل در جهان است. بررسی گزارش بانک‏جهانی نشان می‏دهد که گرجستانی‏ها با اصلاح قوانین و مقررات و تغییر رویه در اجرای قوانین نماگرها در سال‏های اخیر روند رو به بهبود را طی کرده‏اند. براساس آمار منتشر شده در سال 2017، گرجستان در شاخص سهولت انجام کسب‏وکار با بهبود 7 رتبه‏ای نسبت به سال قبل، به جایگاه 16 رسید، این در حالی است که در سال 2006 در رتبه 100 قرار گرفته بود.

گزارش پیش رو که از سوی معاونت امور اقتصادی وزارت اقتصاد تهیه شده بیانگر آن است این کشور در نماگرهای «شروع کسب‏وکار»، «حمایت از سرمایه‏گذاران خرد»، «اخذ اعتبارات»، «ثبت مالکیت» و «اخذ مجوزهای ساخت‌وساز» عملکرد بسیار موفقی داشته و در میان 10 کشور برتر دنیا قرار گرفته است. در مقابل نماگرهایی که گرجستان توانسته عملکرد مثبتی در آنها کسب کند این کشور در نماگرهای «ورشکستگی و پرداخت دیون»، «تجارت فرامرزی و دسترسی به برق» تاکنون عملکرد موفقی نداشته است. روند تاریخی این کشور در دو دهه قبل نشان می‏دهد که این کشور تحت پوشش اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده اما با جدا شدن از شوروی سابق امروز روندی سریع به سوی توسعه را پیش گرفته است. روندی که به اعتقاد کارشناسان اگر همچنان ادامه یابد، می‏تواند تحولی جدی در قفقاز جنوبی به وجود آورد و خود را به مرکزی قابل اعتنا برای تبادل کالا و خدمات به دلیل قرار گرفتن در تقاطع اروپا و آسیا تبدیل کند. کسب رتبه 120 ایران در شاخص بهبود محیط‏ کسب‏وکار نشان می‏دهد که ایران می‏تواند برای ارتقا از تجربه سایر کشورها استفاده کند، گزارش پیش رو روند اقدامات اصلاحی گرجستان را طی سال‏های 2006 تا 2017 بررسی می‏کند.

 

اهم اصلاحات نماگرها

براساس گزارش بانک جهانی، اهم اصلاحات گرجستان در سال 2017 در نماگرهای سهولت کسب‏وکار در 10 اقدام خلاصه می‏شود. در بخش «شروع کسب‏وکار» این کشور رویکرد حذف پرداخت حداقل سرمایه مورد نياز کسب‏وکار، حذف مراجعه به بانک برای پرداخت هزینه ثبت شرکت و استفاده اختياری از دفتر اسناد را در پیش گرفته است. همه کشورها در سراسر جهان اقداماتی را برای آسان‏سازی شروع یک کسب‏وکار مانند بهبود روش‏ها از طریق ایجاد مراکز خدمات جامع، ساده‏سازی و تسریع فر‏آیندها از طریق به‏کارگيری فناوری و کاهش یا حذف حداقل سرمایه مورد نياز انجام داده‏اند. در بسياری از این اقتصادها اصلاحات مرتبط با ثبت شرکت انجام شده که این اصلاحات اغلب بخشی از یک برنامه اصلاحات مقرراتی بزرگ‌تر است.

بررسی آمارها نشان می‏دهد در سال 2008 تعداد مراحل شروع کسب‏وکار در گرجستان پنج مرحله بوده و در طول 11 روز به سرانجام می‏رسید. در سال 2009 با حذف الزام به ساخت مهر و اسناد رسمی موسسان و نمونه امضاها تعداد مراحل به 3 مرحله و تعداد روزها نیز به 3 روز کاهش یافت؛ ضمن اینکه هزینه این دو مرحله هم کاهش داشته است. اما در سال 2012 با ادغام دو مرحله پرداخت هزینه و ثبت شرکت و کارآفرین، تعداد مراحل شروع کسب و کار به 2 مرحله و تعداد روزها به 2 روز کاهش یافت. در سال 2017 نیز مرحله ثبت ماليات بر ارز‏ش‏افزوده به مراحل نماگر شروع کسب‏و‏کار، بدون هزینه افزوده شده است.

اما در بخش «اخذ مجوزهای ساخت» نیز این کشور کاهش اسناد متعدد، کاهش زمان صدور مجوز ساخت، بازرسی مبتنی بر ریسک برای اخذ مجوز ساخت، ساد‏ه‏سازی فرآیند اخذ مجوز آب‏ و فاضلاب رادر دستور کار قرار داده است. زمانی که تبعيت از قوانين ساده در دسترس همه قرار دارد وجود مقررات هوشمند می‏تواند رعایت استانداردها را تضمين ‏کند. قوانين منسجم و شفاف، فرآیندهای کارآمد و تخصيص مناسب منابع به ویژه در بخش‏هایی که در آنها ایمنی در معرض خطر قرار دارد، بسيار مهم است که ساخت‏وساز یکی از این بخش‏ها به شمار می‏رود. دولت‏ها در سراسر جهان برای حصول اطمينان از ایمنی ساختمان و سهولت مقررات اقداماتی را برای ادغام الزامات مربوط به اعطای مجوزها صورت داده‏اند؛ گرجستان هم از این قاعده مستثنی نيست و اصلاحاتی را در این زمينه انجام داده است. گرجستانی‏ها برای افزایش کارآمدی و سهولت قوانين و مقررات ساخت و ساز اصلاحاتی را در سال 2008 انجام داده‏اند. تعداد مراحل در این سال 12 مرحله و زمان لازم برای اخذ مجوز 123 روز و هزینه آن 803 جی‏ای ال بوده است. در سال 2009روند صدور اخذ مجوز در این کشور تغييری نکرد، اما در سال 2010 دو مرحله حذف شد و تعداد روزهانیز به 78 روز کاهش یافت. در سال 2012 نیز مرحله بازرسی برای تایيد انشعاب برق و در سال 2015 درخواست و دریافت اتصال تلفن حذف شدند و در سال‏های 17-2016 تعداد مراحل به 7 مرحله و زمان لازم به 57 روز کاهش یافت و اما هزینه این مراحل نیز به 950 جی‏ای ال افزایش یافت.

اما در بخش «دسترسی به برق»، ساده کردن فرآیند اتصال مشتریان جدید به شبکه توزیع برق و کاهش هزینه اتصال آن اقدامی بود که در دستور کار این کشور قرار گرفته است. برای اینکه یک کسب‏وکار قادر به انجام فعاليت‏های خود باشد، اخذ انشعاب برق الزامی است. در بسياری از اقتصادها فرآیند مربوط به برقراری انشعاب به دليل وجود قوانين و مقررات متعدد مانند رعایت کيفيت خدمت، ایمنی عمومی و... پيچيده است. کشورها با انجام اصلاحات سعی در ساده‏سازی این قوانين دارد و گرجی‏ها نيز اصلاحاتی را در زمينه ساده‏سازی قوانين و تسریع زمان برقراری انشعاب برق انجام داده‏اند. نماگر دسترسی به برق از سال 2012 به متدلوژی گزارش سهولت کسب‏وکار بانک جهانی افزوده شده است. تنها تغییر گرجستان در این نماگر، حذف مرحله اخذ مجوز حفاری از شهرداری است که به واسطه آن زمان دسترسی به برق از 103 روز به 78 روز کاهش یافته است.

اما در بخش «ثبت مالکیت»، کاهش هزینه‏های ثبت، ارائه مدارک مورد نياز برای ثبت اسناد متعدد فقط برای یکبار، مورد توجه قرار گرفته است. آنچه در نماگر ثبت مالکيت مورد توجه گزارش‏های بانک جهانی قرار دارد، ثبت و انتقال اموال غيرمنقول شامل اراضی و املاک است. در اکثر کشورها، اراضی و املاک بيش از نصف یا سه‏چهارم ثروت کشور را دربرمی‏گيرد. از این رو کشورها برای مدیریت این ثروت باید نظام ثبت مالکيت خود را کارآمد کنند که این امر موجب گسترش اموال رسمی و در نتيجه افزایش سرمایه‏گذاری در حوزه‏های صنعتی و توليدی می‌شود. راه‏حل‏هایی که بانک جهانی برای کوتاه شدن مراحل ثبت مالکيت ارائه می‏دهد عبارتند از ساده‌سازی و ادغام مراحل ثبت اموال، الکترونيکی کردن ادارات ثبت، انجام ثبت خارج از دادگاه‏ها و استفاده اختياری از دفاتر اسناد رسمی. گرجستان با اصلاحاتی که در این بخش انجام داده باعث افزایش کارآمدی نماگر ثبت مالکيت خود شده است، به‏طوری‌که راحت‏ترین ثبت مالکيت دنيا در گرجستان انجام می‏شود. در این اصلاحات تعداد مراحل از 5 مرحله در سال‏های 2008 به 2 مرحله در سال 2009 و پس از آن به یک مرحله در سال 2011 کاهش یافته است. تنها تفاوت در جزئیات مولفه‏های سال‏های 2012 تا 2017، تغییر هزینه‏هاست که بسته به تعداد روزهای لازم برای ثبت مالکیت تغییر می‏کند.

«اخذ اعتبارات» یکی دیگر از مواردی است که در این کشور مورد اصلاح و ارزیابی قرار گرفته است. در این زمینه نیز پياده‏سازی قانون جدید حفاظت از داده‏های شخصی، اصلاح قانون مدنی در وثيقه‏گذاری، نظام مبادلات وثيقه‏ای، پياده‏سازی سيستم ثبت داده‏ها از طریق پایگاه آنلاین ثبت وثيقه، افزایش 20 برابری پوشش اطلاعات بانکی و امکان جایگزینی وثيقه انجام شده است. در راستای پروژه کسب‏وکار بانک‏جهانی، با اندازه‏گيری ميزان حمایت از حقوق وام‌گيرندگان و وام‏دهندگان از طریق قوانين وثيقه، حمایت از حقوق وام‏دهندگان دارای وثيقه از طریق قانون ورشکستگی، دامنه و دسترسی به اطلاعات اعتباری توزیع شده توسط ادارات اعتباری دولتی و دفاتر اعتباری خصوصی، تعداد افراد حقيقی و حقوقی که اطلاعات اعتباری آنها در اداره اعتباری دولتی وجود دارد و تعداد افراد حقيقی و حقوقی که اطلاعات اعتباری آنها در اداره اعتباری خصوصی وجود دارد، نماگر اخذ اعتبارات را محاسبه می‏کند. کشورها می‏توانند با اصلاحات مولفه‏های نماگر وضعيت خود را بهبود بخشند.

اصلاحات در بخش «حمایت از سرمایه‏گذاران خرد» در اصلاح قانون بورس اوراق بهادار، الزام اشخاص به ثبت معاملات، دسترسی بيشتر به اطلاعات شرکت‏ها طی دوران دادرسی، افزایش حقوق صاحبان سهام و نقش عمده در تصميم‏گيری‏های شرکت، مشخص کردن مالکيت صورت گرفته است، اما در بخش «سهولت پرداخت ماليات» نیز اصلاحاتی همچون کاهش نرخ ماليات بر درآمد، ایجاد سيستم پرداخت الکترونيکی، حذف ماليات اجتماعی، حذف پيوست‏ها اضافی اظهارنامه‏های مالياتی شرکت‏ها و افزایش بهره‏وری سيستم‏های آنلاینی که برای پرکردن اظهارنامه ماليات بر ارزش‏افزوده استفاده می‏شود، در این کشور صورت گرفته است. این اقدامات باعث افزایش کارآیی سيستم ماليات گرجستان شده که نتيجه آن را می‏توان در مقایسه رتبه و امتياز این کشور در سال‏های اخير مشاهده کرد.

«تجارت فرامرزی» یکی دیگر از موضوعاتی است که اصلاحاتی همچون کاهش هزینه‏های تجارت، ساده‏سازی اسناد مورد نياز صادرات و واردات، ایجاد گمرک‏ها در مناطق آزاد، بهبود سيستم پردازش اسناد الکترونيک اعمال شده است. «الزام‏آور بودن اجرای قراردادها» نیز با اصلاحاتی همچون ساده‏سازی مزایده‏های عمومی، رفع سریع اختلافات تجاری، استفاده از سيستم بایگانی الکترونيکی برای دادگاه‏ها به وقوع پیوسته است. براساس این گزارش با انجام اصلاحات در نماگر تجارت فرامرزی می‏توان هزینه و زمان برای صادرات و واردات را کاهش داد که نتیجه این امر سرعت بيشتر در صادرات و واردات و امکان بهتر در بازاریابی و تصاحب بازارهای هدف نسبت به سایرکشورها است.

این در حالی است که هزینه کمتر می‏تواند در قيمت تمام شده محصول و در نتيجه افزایش قدرت رقابت‏پذیری صادراتی کشورها موثر باشد. «ورشکستگی و پرداخت دیون» آخرین بخشی است که گرجستانی‏ها در آن اصلاحاتی انجام داده‏اند. بر این اساس محدود کردن زمان تشریفات مربوط به بدهی‏ها، مثل حراجی‏ها از جمله این اقدامات به شمار می‏رود. به‏طور کلی اصلاحات کشورها در نماگر ورشکستگی و پرداخت دیون شامل دو نوع اصلاحات است؛ 1- اصلاحات بنيادین که معمولا توسط کشورهایی انتخاب می‏شود که فاقد نظام ورشکستگی رسمی هستند و 2-اصلاحات تکاملی که توسط کشورهایی که دارای نظام رسيدگی به ورشکستگی رسمی‏اند انتخاب می‏شود. ایجاد دادگاه‌های تخصصی ورشکستگی، تسریع روند رسيدگی به ورشکستگی، ساده‏سازی فعاليت‏های تجاری در جریان سازماندهی مجدد شرکت ورشکسته و مقررات‏گذاری و تنظيم فعاليت متخصصان فعال در حوزه ورشکستگی از جمله اصلاحاتی است که کشورها طی سال‏های اخير انجام داده‏اند. بنابراین باید عنوان کرد که ایران با توجه به تجارب سایر کشورها در زمینه بهبود محیط کسب‌وکار می‏تواند جایگاه خود را ارتقا دهد تا زمينه مشارکت بخش‏خصوصی در عرصه اقتصاد و ارتقای سطح اشتغال و توليد را فراهم سازد.

روزنامه دنيای اقتصاد

اطلاعیه درمورد تخته راش گرجستان

شرکت درخت تک واردکننده مستقیم چوب راش از گرجستان، انواع تحته های راش را با کیفیت بالا و قیمت مناسب عرضه می نماید.
در عمل آوری محصولات درخت تک از فناوری هایی با استانداردهای اروپایی بهره گیری می شود. این محصولات با توجه به برش استاندارد و خشکی مناسب، آماده برای استفاده درکارخانه ها میباشند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با درخت تک تماس بگیرید.
تلفنهای ایران: 76216772-021
09123227329
وبسایت: http://www.dt-ir.com

مناقشه گرجستان و اوستیای جنوبی؛ تقابل جدید روسیه و غرب در قفقاز

جمهوری خود خوانده اوستیای جنوبی تلاش می‌کند که در چارچوب‌های گوناگون به روسیه بپیوندند و این اقدام واکنش اتحادیه اروپا و آمریکا را به دنبال داشته است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، منطقه خودمختار اوستیای جنوبی در شرق گرجستان و تقریباً در جنوب غربی روسیه واقع شده است. این منطقه همانطور که از نامش پیداست متشکل از اوستین‌هاست که اقوام ایرانی و آریایی بوده و نام دیگر آنها ایرونی است.

در دوران اتحاد جماهیر شوروی اوستیای جنوبی بخشی از گرجستان محسوب می‌شد، اما در سال 1989 مردم این منطقه خواهان جدایی از گرجستان شدند. با فروپاشی شوروی، این موضوع موجب جنگ میان دولت مرکزی گرجستان با تسخینوالی مرکز اوستیای جنوبی شد.

جنگ در اوستیای جنوبی به ویژه در سال 1992 شدت گرفت که در سال 1993 با میانجیگری سازمان ملل در این منطقه آتش بس برقرار شد.

جالب توجه است که این منطقه دارای رئیس جمهور و نخست وزیر است و از پلیس مستقل و پول ملی برخوردار است. بنابراین این جمهوری کوشیده است که با برگزاری انتخابات محلی، پارلمانی و ریاست جمهوری به اقدامات تجزیه طلبانه خود جنبه حقوقی و قانونی بدهد.

در همین راستا، دولت خود مختار اوستیای جنوبی در روز یکشنبه 9 آوریل 2017 اقدام به برگزاری همه پرسی درباره تغییر نام این منطقه به جمهوری اوستیای جنوبی یا آلانیا کرده که واکنش دولت گرجستان را در پی داشته است.

دولت تفلیس این قدام را نقض قوانین بین‌المللی و تمامیت ارضی گرجستان خوانده و فدراسیون روسیه را به عنوان حامی جدایی طلبان محکوم کرده است.

همچنین، مارک تونر سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکا برگزاری این همه پرسی را محکوم کرده و خواستار حفظ تمامیت ارضی گرجستان شد. وی اوستیای جنوبی را جزء لاینفک کشور گرجستان دانست و برگزاری انتخابات در آن را خلاف قوانین بین‌المللی عنوان کرد.

افزون بر آن، اتحادیه اروپا طی بیانیه‌ای بر حل مسالمت آمیز مناقشه در این منطقه تاکید کرده و حمایت قاطع خود از تمامیت ارضی و حاکمیت دولت گرجستان بر این منطقه را اعلام کرده است.

این در حالی است که تبیلوف، سخنگوی مجلس و برنده انتخابات ریاست جمهوری اوستیای جنوبی اعلام کرده که هدف راهبردی وی تلاش برای پیوستن این منطقه به فدراسیون روسیه است.

وی در سال گذشته اعلام کرد که از طریق همه پرسی قصد دارد اختیار قانونی خود را برای درخواست از مسکو جهت الحاق این منطقه به روسیه را کسب کند و اوستیای جنوبی قصد پیوند برخی از عناصر و ارتش خود به روسیه را دارد.

بدین ترتیب به نظر می‌رسد که مناقشه در این منطقه در حال شدت گرفتن است و عدم تکیه بر راه حل‌های مسالمت آمیز، پیامدهای منفی مانند ناامنی اقتصادی- اجتماعی نظیر قاچاق مواد مخدر و سلاح را افزایش داده که در ادامه آن تنش سیاسی میان دولت تفلیس و اوستیای جنوبی و سایر نیروهای فرامنطقه‌ای مانند تقابل اتحادیه اروپا و آمریکا با روسیه را به دنبال خواهد داشت.

لازم به ذکر است که در سال 2002 واشنگتن تصمیم گرفت که به بهانه مبارزه با تروریسم نیروهای خود را به این منطقه اعزام کند که این تصمیم با استقبال گرم دولت گرجستان مواجه شد. بلافاصله برخی گروه‌های دومای روسیه مسئله الحاق اوستیای جنوبی به فدراسیون روسیه را مطرح کردند. روسیه بعد از فروپاشی شوروی تلاش کرده تا با ابزار حمایت از جدایی طلبان این منطقه، به عنوان اهرم فشاری برای کنترل گرجستان، همچنین نفوذ و تسلط خود بر منطقه قفقاز استفاده کند.

البته مسکو همواره از اینکه اوستیای جنوبی به اوستیای شمالی که جزء خاک روسیه است بپیوندد، هراس داشته و نگران است که این دو منطقه به دلیل پیوستگی‌های فرهنگی به تشکیل دولت مستقل اوستیا اقدام کنند.

در هر صورت اگر مشکلات ناشی از مناقشات قومی این منطقه حل نشود، ممکن است حضور مستقیم آمریکا و اتحادیه اروپا در این منطقه تقویت شود و افزایش منازعه در سایر گسل‌های قفقاز مانند آبخازیا و نزدیکی مرزهای روسیه را به دنبال داشته باشد. باید دید که این منطقه نیز سرنوشت شبه جزیره کریمه را خواهد داشت یا در قالب‌های دیگر قابل حل باشد.

خبرگزاری تسنیم

آیا مناقشه اوستیای جنوبی راه حلی دارد؟

قفقازستان – روز 9 آوریل 2017 در اوستیای جنوبی انتخابات ریاست جمهوری برگزار گردید و در مورد افزودن نام آلانیا به این جمهوری همه پرسی صورت گرفت. از دو روز پیش اوستیای جنوبی مرزهای خود را در سوی گرجستان بست تا به گفته مقامات این جمهوری، امنیت انتخابات و همه پرسی حفظ شود. شاید انتخاب 9 آوریل از سوی مقامات اوستیای جنوبی بدون دلیل نباشد، در تفلیس این روز اتحاد ملی نامگذاری شده است و به یاد قربانيان 9 آوريل 1989 مراسمی رسمی و ملی برگزار می شود. از آگوست 2008 تاکنون واگرایی اوستیای جنوبی از تفلیس روندی رو به افزایش داشته است و گرجی ها هر روز از اوستی ها دور تر شده اند، آیا راه حلی برای این مسئله وجود دارد؟

اظهارات رئیس جمهور گرجستان
گیورگی مارگولاشویلی در تازه ترین اظهار نظر درباره اوستیای جنوبی و آبخازیا به «راه حل اروپایی» اشاره کرد. به گفته او همانطور که دیوار برلین فروریخت، مرزهای بین این جمهوری ها نیز برداشته خواهد شد. رئیس جمهور گرجستان توضیحی که بیانگر مفهوم این راه حل باشد ارائه نکرد و از همینرو سخنان او را می توان اینچنین نیز تعبیر کرد که برای گرجستان راهبرد همسویی با اروپا اولویت اصلی است و سایر مسائل و از جمله تمامیت ارضی کشور هم تنها در این چهارچوب قابل بررسی است، نکته ای که پیشتر نیز از سوی مقامات گرجستان به انحاء مختلف بیان شده است.
نظامی که اروپا در پیشروی به شرق برقرار ساخته است، تاکنون ملتهای چند قومی را چندان برنتابیده است، تجزیه یوگوسلاوی و چکوسلواکی شواهد روشنی در این مورد است. در مورد اتحاد دو آلمان میدانیم که این دو کشور به لحاظ قومی و زبانی همگون بودند. اگر منظور از راه حل اروپایی، ایجاد یک اتحادیه بین گرجی ها، آبخازی و اوستی ها است که نظام آن مشابه اتحادیه اروپا باشد، این بحث دیگری است اما آیا تفلیس از چنین توانی برخوردار است؟

کنفدراسیون گرجستان
میخیل ساکاشویلی در دوران ریاست جمهوری خود پیشنهاد کرد که اوستیای جنوبی و آبخازیا به تفلیس ملحق شوند اما از نوعی خودمختاری و اختیارات وسیع در امور داخلی برخودار باشند. طرح مشابهی از سوی دولت کنونی گرجستان پیشنهاد شده است، مقامات این دو جمهوری هیچگاه از این پیشنهادات استقبال نکردند اما مردم این مناطق چه نظری در این مورد دارند؟
همه پرسی ها و انتخابات در اوستیای جنوبی و آبخازیا گویای این هستند که اکثریت قاطع مردم این مناطق خواهان همگرایی بسوی تفلیس نیستند. مقامات گرجستان این همه پرسی ها را برسمیت نمی شناسند و نتایج آن را قابل اتکا نمیدانند پس چاره ای وجود ندارد مگر از طریق شواهد وضعیت را ارزیابی کنیم.
آمارها نشان میدهد که اقوام غیر گرجی حتی در داخل مرزهای تحت کنترل تفلیس نیز با پروژه ملت سازی نوین همسویی نداشته اند. در سال 2015 تعداد مهاجران گرجستانی در ارمنستان رقم بیش از 41 هزار نفر اعلام شد. این رقم در سال 2010 اندکی بیش از 25 هزار نفر بود. وضعیت اقتصادی ارمنستان به مراتب بدتر از گرجستان است، سطح دستمزدها در این کشور پایین تر و آمار بیکاری در آنجا بالاتر است با اینحال بسیاری از ارامنه گرجستان آنجا را به زادگاه خود ترجیح داده اند. نگاهی به آمار مهاجرت آذری های گرجستان به جمهوری آذربایجان نیز حاکی از روند افزایشی است. بطور کلی گرجستان از بدو استقلال تاکنون بخش عظیمی از جمعیت خود را از دست داده است، بسیاری از تحلیلگران اقتصاد را عامل این مهاجرتها اعلام کرده اند، مثال ارامنه گرجستان از این حیث اهمیت دارد که نشان میدهد این تنها یک موضوع اقتصادی نیست. حذف زبان روسی از جایگاه زبان رسمی در کلیه مراکز آموزشی، مشکل روادید برای سفر به روسیه و مسائل دیگر سبب شده اند که بسیاری از شهروندی گرجستان صرف نظر کنند. شاید در آینده به مسائل دیگر در اینباره بپردازیم اما اکنون سخن بر سر این است که با وجود دافعه های فراوان، گرجستان چطور می خواهد مردم اوستیای جنوبی و آبخازیا را بخود جذب نماید.
حامد کاظم زاده، مدیر گروه مطالعات قفقاز در دانشگاه ورشو در مقاله ای که ایراس منتشر کرده است، اشاره می کند: با لغو کامل رژیم روادید میان گرجستان و اتحادیه اروپا و افزایش اعتبار گذرنامه گرجی و رشد فزاینده صنعت توریسم، این احتمال دور از ذهن نیست که همگرایی میان ساکنان اوستیای جنوبی و آبخازیا با دولت مرکزی گرجستان افزایش یافته و در میان مدت، شاهد شکل گیری سازوکاری متفاوت در حل این مناقشه و نقش روسیه در قفقاز جنوبی باشیم.
ماحصل کلام اینکه هرچه اوضاع اقتصادی گرجستان بهتر شود و شهروندان این کشور، امتیازات بیشتری بدست بیاورند، رویکرد همگرایی تقویت خواهد شد. گرجستان و غرب سیاست مهار این دو جمهوری را اعمال می کنند که به فقیرتر شدن آنها خواهد انجامید و زندگی در گرجستان آزاد و مرفه را برای آنها جذابتر خواهد کرد اما این تنها یک روی سکه است. سرسختی خاص مردم قفقاز و نقش روسیه را نمی توان نادیده گرفت.

پروپاگاندای روسی در برابر پروپاگاندای اروپایی
این واقعیت دارد که بسیاری از روسها روسیه را بهتر از کشورهای اروپایی و قدرت کشور خود را همطراز امریکا تصور می کنند. نظامی که پوتین در روسیه برقرار کرد آنچنان بدیع بود که بسیاری از نظریه پردازان علوم سیاسی را به تجدید نظر در دیدگاههای کلاسیک علوم سیاسی واداشت. فساد در اقتصاد این کشور نهادینه شده است اما هیچکس دلیلی برای مبارزه با آن پیدا نمی کند. تا همین چند سال قبل (پیش از تحریمهای اعمال شده از سوی غرب) مردم کشور از رفاهی نسبی برخوردار بودند و در همان بستر فاسد پیشرفته ترین سلاحهای نظامی را می ساختند. در رتبه بندی کشورها بر اساس آزادی رسانه ها، روسیه در رده های پایینی قرار می گیرد اما همزمان اندیشمندان برجسته ای را تولید می کند. یک مهندس المانی اگربرای کار به روسیه برود، با سختی بسیار می تواند شرایط آن کشور را تحمل کند. خوب یا بد نظام روسی از افراد شخصیتی میسازد که با معیارهای جهان غرب سازگاری ندارد و خود روسها به آن «انسان روسی» русский человек می گویند. این انسان روسی «جهان روسی» را بهر جایی ترجیح می دهد. درباره جهان روسی و اینکه انسان روسی چطور در محیطی فاسد احساس راحتی بیشتری داردشاید درآینده توضیحات مفصلتری ارائه کنم اما اینجا بهمین بسنده می نمایم که میخیل ساکاشویلی هنگامی که به سمت فرمانداری اودسا رسید، در توصیف فساد آن منطقه از همین عبارت جهان روسی استفاده کرد.
مردم اوستیای جنوبی و آبخازیا در جهان روسی زندگی می کنند، شاهدی وجود ندارد که آنها زندگی به سبک غربی را به جهان خودشان ترجیح بدهند، کما اینکه تاکنون صدای اعتراضی از سوی آنها برنیامده است که خواهان بر هم خوردن نظم موجود باشند. در چهارچوب همین نظم آرمانهایی نیز برای مردم این مناطق ایجاد شده است.
در اوستیای جنوبی، سخن از اتحاد با اوستیای شمالی است. در تفلیس به این رویکرد، الحاق به روسیه گفته می شود و تحقق احتمالی آن را تجاوز روسیه به خاک گرجستان و بلعیدن بخشی از آن تعبیر می نمایند، مشابه آنچه در مورد کریمه اتفاق افتاد اما نگاه مردم اوستیای جنوبی بهیچ وجه اینگونه نیست. آنها سرزمین خود را متعلق به اقوام اوسی و آلانی میدانند و مردم اوستیای شمالی را همتبار خود تصور می کنند. همه پرسی 9 آوریل، گامی بود در راستای پیوستن دو اوستیا به یکدیگر. گرچه میدانیم در جهان واقعی امکان چنین اتحادی بسیار اندک می باشد ولی این آرمانی است که مردم اوستیای جنوبی دنبال می کنند.
در آبخازیا، تا حدودی آزادی بیان و رسانه ها وجود دارد. سطح آزادی بیان در این منطقه از روسیه و کشورهای همسودش به مراتب بالاتر است. الیگارشهای روس در سالهای اخیر سرمایه گذاری های عمده ای در این منطقه انجام داده اند و اوضاع اقتصادی آن چندان بد بنظر نمی رسد. آبخازها توانسته اند با سازمانهای مدنی در ترکیه و اروپا ارتباطات خوبی برقرار کنند و از اینرو سمپاتهایی در سطح جهان پیدا کرده اند.
بموازات اینکه پروپاگاندای روسی در مناطق جدایی طلب قوی می باشد، نمیتوان این موضوع را نیز نادیده گرفته که اتحادیه اروپا در مسیر پیشروی به شرق در اوکراین مردم را با معضلهایی مواجه کرده است. اکنون اوکراین به سه منطقه تقسیم شده است و اوضاع آشفته ای دارد. هر چند در تفلیس همه این معضلات به گردن روسیه گذاشته می شود اما مردم اوستیای جنوبی و آبخازیا موضوع را از زاویه دیگری نگاه می کنند.

جمع بندی
حل مناقشه گرجستان، تنها با همکاری قدرتهای بزرگ قابل حل است. دولتمردان غربی مایل نیستند صدای استقلال طلبی در این مناطق را بشنوند و از آنسو هم هنوز صدای بلندی جهت پیوستن به تفلیس برنیامده است. گرجستان تاکنون جذابیتی نه برای گرجی ها و نه برای مردم جدایی طلب داشته است. اگر روند اروپایی شدن دستاوردهای ملموسی برای مردم گرجستان بهمراه بیاورد، روند همگرایی مناطق جدایی طلب بسوی تفلیس افزون خواهد شد اما این فزونی در معادله ای قرار می گیرد که مسائل قومی و نقش روسیه متغیرهای دیگر آن هستند.

قفقازستان

سیاستمداران تاجر و تاجران سیاسی در گرجستان

مروزه موضوع انتقال افراد بین بخش‌های عمومی و خصوصی داشتن مناصب در این دو بخش‌ و نیز فعالیت‌های اقتصادی مقامات سیاسی در سراسر جهان بسیار مهم است. این موضوع به‌ویژه از زمانی مهم شده است که تعاملات نزدیک‌تری بین دولت و کسب‌وکارها در نتیجه برون‌سپاری خدمات از طریق خصوصی‌سازی دارایی‌های که پیش‌تر متعلق به دولت بوده است، انجام گرفته است. چنین رویدادهایی به‌خصوص در کشورهایی نظیر گرجستان رخ داده است. در سال 2011 یک ارزیابی از سیستم‌های یکپارچه ملی که از سوی سازمان شفافیت بین‌المللی در 26 کشور عضو اتحادیه اروپا انجام گرفت، این پدیده را به‌عنوان یکی از منابع اصلی فساد موجود در این منطقه قلمداد کرد. این مساله در گرجستان نیز به شدت مهم است. در حالی که این کشور یکی از موفق‌ترین سرزمین‌هایی محسوب می‌شود که از سال 2004 در مبارزه با فساد به طرق مختلف به خوبی عمل کرده و رشوه‌گیری را به‌طور موثری از میان برده است، به نظر می‌رسد میزان ادراک فساد از سوی مردم در میان مقامات دولتی در سطوح بالایی باقی مانده باشد. با توجه به آمار و پیمایشی که از سوی بارومتر فساد جهانی در سال‌های 2013-2012 انجام گرفت، اکثریت مخاطبان در گرجستان باور داشتند که فساد در برخی از نهادهای کلیدی مانند قوه قضائیه این کشور، رسانه‌ها، پارلمان، مقامات دولتی و بخش‌خصوصی همچنان به‌عنوان مساله‌ای مهم باقی مانده است.

این کشور در چندین مورد شاهد ورود تجار تاثیرگذار به جمع سیاستمداران بوده است و در کنار آن نیز در برخی موارد سیاستمداران تبدیل به تجار موفق و ثروتمندی شده‌اند که به‌طور شک برانگیزی در طول دوره کوتاهی موفق به این کار شده‌اند. این در حالی است که شرکت‌هایی که روابط سیاسی دارند، مزایای متنوع و فراوانی از سوی دولت دریافت کرده‌اند. غیاب قوانین و مقررات مناسب و سطوح مورد نیاز شفافیت سبب شده است که این وضعیت، اطمینان شهروندان را نسبت به نهادهای عمومی و دولتی خدشه‌دار کند و این امر صرف‌نظر از این است که آیا فساد در واقع در هریک از چنین سازمان‌هایی رخ می‌دهد یا خیر.

انتقال اشخاص بین بخش‌های دولتی و خصوصی هرچند می‌تواند مزایای خاصی نیز مانند ورود برخی عناصر مدیریتی موثر از بخش‌خصوصی به سازمان‌های دولتی به همراه داشته باشد، اما ریسک‌هایی قابل‌توجه نیز در مورد تضاد منافع و فساد به‌دلیل ایجاد روابط نزدیک بین دولت و فعالیت‌های مربوط به کسب‌وکار و اقتصادی در پی خواهد داشت. مقامات دولتی که پیش‌زمینه اقتصادی و کسب‌وکار داشته باشند، می‌توانند از موقعیت خود برای بهره‌مند کردن و سود رساندن به شرکت‌هایی که با آنان روابطی دارند، استفاده کنند، در حالی که اعضای پیشین دولت که به بخش‌خصوصی پیوسته‌اند، می‌توانند با انتقال به بخش‌خصوصی به شرکت‌های کارفرمای فعلی خود کمک کنند تا مزایای غیرمنصفانه‌ای از طریق ارتباطات برجای مانده آنان با بدنه بخش دولتی کسب کنند. به همین دلیل چنین معضلی می‌تواند پیامدهای گوناگونی برای کشور در پی داشته باشد و برقراری و تصویب برخی قوانین و مقررات در این حوزه باید در دستور کار قرار گیرد تا ریسک‌ها و خطرات ناشی از چنین انتقال‌هایی را به حداقل برساند.

وجود چنین مشکلی در کشور گرجستان تا حدودی نتیجه عدم توسعه‌یافتگی نظام حزبی بوده است. در این کشور احزاب سیاسی به‌طور ساختاری ضعیف بوده و نامزدهای خود را برای انتخابات معمولا از بیرون حزب تعیین می‌کنند. این افراد منتخب احزاب عموما تجار و فعالان اقتصادی ثروتمندی هستند که می‌توانند در بودجه و ارائه کمک‌های مالی به کارزارهای انتخاباتی احزاب فوق، مشارکت کنند. 5 تن از 8 نخست‌وزیر این کشور در فاصله سال‌های 2004 تا 2013 نیز از جمع فعالان اقتصادی به این سمت منصوب شده‌اند یا در مدت‌ کوتاهی پس از استعفا یا کناره‌گیری به جمع فعالان اقتصادی اضافه شده‌اند. برخی از معروف‌ترین فعالان اقتصادی نیز توانستند به‌عنوان نمایندگان پارلمان به این نهاد مهم و معتبر دست یابند، در حالی که برخی از اعضای عالی‌رتبه قوه مجریه نیز به افراد موفقی در حوزه کسب‌وکار و فعالیت اقتصادی تبدیل شدند. موارد مشابهی نیز در مقیاس کوچک‌تر و در سطح دولت‌های محلی و سایر بخش‌های مهم دیگر این کشور اتفاق افتاده‌ است.

در ادامه به برخی از جنبه‌های دردسرساز و راه‌های بهبود چنین رویکردی اشاره می‌کنیم تا معایب بالقوه و بالفعل آزادی انتقال مقامات بین بخش‌های خصوصی و دولتی را از نظر گذرانده باشیم. همان‌طور که گفته شد یکی از ریسک‌های این رویکرد تحت‌تاثیر قرار گرفتن اطمینان عموم مردم نسبت به کل نهادهای دولتی است و در نتیجه، چنین رویدادهایی بر ادراک فساد و همچنین میزان واقعی فساد اثرمی‌گذارند. - با توجه به چنین مشکلاتی، اگرچه گرجستان مقررات پایه‌ای طراحی کرده است تا از تضاد منافع ناشی از ارتباطات مقامات دولتی با شرکت‌های خصوصی جلوگیری کند، اما هنوز شکاف‌های قانونی قابل‌توجهی در این حوزه دیده می‌شود. - قوانین موجود در این کشور بسیار پایه‌ای و کلی بوده و بسیار عمومی طراحی شده‌اند، به همین دلیل فقدان قابل‌توجهی در مورد کمبود قانون‌گذاری ثانویه و کدهای اخلاقی که قوانین اولیه را تکمیل می‌کنند و از ریسک‌های خاص مربوط به این رویکرد جلوگیری می‌کنند، وجود دارد.

- یکی از موارد اساسی دیگر این است که کدام یک از نهادها و سازمان‌ها، مسوول نظارت و ارزیابی تضاد منافع موجود و مقررات مربوط به آن است. روشن نبودن این موضوع و عدم وضع محدودیت‌های کافی در این حوزه موجب تشدید وضعیت در گرجستان شده است. در نتیجه، برخی از مقامات دولتی در ظاهر قادر به نقض مقررات بوده و این کار را بدون هیچ هزینه خاصی انجام می‌دهند. - یکی از پیشرفت‌هایی که گرجستان در این خصوص داشته این است که در این کشور سیستم خوبی در مورد افشای دارایی‌های مقامات عمومی وجود دارد که اظهارات مقامات درخصوص دارایی‌هایشان را از طریق اینترنت در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهد. به هر حال، مشکلی در این زمینه وجود دارد و آن این است که نیاز به افشای دارایی‌ها در حال حاضر شامل تمام اعضای مرتبط با خدمات دولتی نمی‌شود، در حالی که مقامات دولتی نیز در این چارچوب لزومی ندارد مالکیت منافعی از شرکت‌های خصوصی را گزارش کنند. این شکاف‌ها در قوانین موجب می‌شود نظارت بر مقامات دولتی و فعالیت‌های اقتصادی منجر به تضاد منافع دشوار شود.

- اکثریت اعضای دولت محلی در گرجستان در حال حاضر در میان مقامات دولتی شامل بدنه اصلی دولتی محسوب نشده و در نتیجه شامل قوانین تضاد منافع و محدودیت‌های مربوط به آن نمی‌شوند. این امر خطرات زیادی در مورد به‌وجود آمدن فساد در این سطوح ایجاد می‌کند. از آنجا که در این کشور دولت‌های محلی به نحوی هستند که شوراهای محلی نماینده منطقه‌ها و شهرهای نسبتا بزرگ با بودجه‌های کلان هستند، این ریسک فساد افزایش می‌یابد.

- محدودیت‌های موجود که در مورد دوره پس از خدمت در این کشور وجود دارد، شامل برخی از پست‌ها از جمله اعضای هیات قانون‌گذاری مستقل گرجستان نمی‌شود که همین امر موجب بروز ریسک قابل‌توجهی در مورد تحت تاثیر قرار گرفتن این اعضا توسط بخش‌هایی که در جست‌وجوی سود هستند، می‌شود.

- برخی از شرکت‌هایی که با اعضای پارلمان گرجستان رابطه دارند، از داشتن روابط و برقراری معاهدات با دولت سود برده‌اند و این کار را با استفاده از به دست آوردن قراردادهای عمده و کلان دولتی یا با تغییر قانون به شیوه‌ای که مناسب و موافق با منافع آنان باشد و همچنین برخی روش‌های دیگر، انجام داده‌اند. به همین ترتیب، شرکت‌هایی که با اعضای اثرگذار پیشین شاغل در قوه مجریه همکاری داشته‌اند، پول بسیار زیادی در قراردادهای دولتی به دست آورده‌اند و علاوه بر آن از برخی حقوق انحصاری، مجوزها و تخفیف‌های مالیاتی نیز بهره‌مند شده‌اند.

- هرچند تنها بررسی‌ها و تحقیقات رسمی می‌تواند میزان فساد در این کشور را به درستی نشان دهد، اما به هر صورت، موفقیت مداوم شرکت‌هایی که ارتباطات اثرگذاری با اعضای پیشین قانون‌گذار و شاغلان پیشین قوه مجریه دارند، اطمینان عمومی را نسبت به کل این نهادها تحت تاثیر قرار می‌دهد.

- برخی اعضای پارلمان گرجستان که ارتباطات اقتصادی و تجاری مهمی دارند در فاصله کوتاهی پس از اینکه حزب آنها از قدرت خارج شده است، تغییر موضع داده‌اند، یعنی وارد کسب‌وکارهای اقتصادی شده‌اند که این خود ظن و تردید نسبت به دلایلی که چرا در ابتدا نسبت به تصدی این سمت اقدام کرده‌اند را افزایش می‌دهد.

- چندین عضو دولت جدیدی که قدرت را پس از انتخابات اکتبر 2012 به دست آورد نیز از بخش‌های اقتصادی و کسب‌وکار به‌طور مستقیم به بخش دولتی انتقال یافتند (که شامل چند تن از مقاماتی است که پیش‌تر برای گروه شرکت‌های نخست‌وزیر این کشور کار می‌کردند) از این جمله می‌توان به وزیر انرژی این کشور در آن دوران اشاره کرد. این امر ریسک‌هایی درخصوص عملکرد دولت در جهت افزایش شکاف‌های قانونی به‌وجود می‌آورد و در عمل حتی ممکن است مانع اجرای قانون در مورد تضاد منافع در این کشور شود.

برخی از گام‌هایی که مدت‌ها است گرجستان در ایجاد چارچوب‌های قانونی و حل این مشکل برداشته است، شامل فراهم کردن معیارهایی ویژه برای سروکار داشتن با این معضل بوده و اصلاحات گسترده‌تری را نیز برای افزایش شفافیت و پاسخگویی در تصمیم‌گیری ایجاد کرده است. این اعمال به‌طور غیرمستقیم ریسک مرتبط با مساله تضاد منافع و انتقال مقامات دولتی به بخش‌های خصوصی و بالعکس را نیز تحت تاثیر قرار داده و کاهش می‌دهد:

• برای حل شکاف موجود در قانون‌گذاری مقدماتی و تکمیل آن با قوانین ثانویه اقداماتی انجام شده و اقدامات تکمیلی نیز در حال انجام است تا ریسک‌های خاص این موضوع را تحت پوشش قرار دهد.

• تعیین دستگاه مسوول برای نظارت بر قوانین تضاد منافع، نقطه عطفی در این راه خواهد بود.

• تغییرات در نظام‌های نظارتی گرجستان و در بر گرفتن تمام مسوولان مربوطه می‌تواند گامی به جلو برای کاهش ریسک‌های تضاد منافع در صحنه سیاست این کشور باشد. گزارش مالکیت و دارایی‌ها و منافع آنها در ارتباط با بخش‌خصوصی می‌تواند در هر چه بهتر قانون‌گذاری کردن موثر باشد و کشور را از ریسک‌های مربوط به تضاد منافع برهاند.

• نظارت پس از اتمام دوران خدمت می‌تواند با استفاده از طبقه‌بندی اظهارات پیرامون دارایی‌های مقامات دولتی یک سال پس از ترک سمت آنها بهبود یابد.

• محدودیت‌هایی باید روی انتقال افراد بین کمیسیون‌های قانون‌گذاری مستقل و بخش‌های اقتصادی و کسب‌وکار وضع شود که طبق آنها مساله تضاد منافع به نحوی حل شود. اعضای پیشین این کمیسیون باید فورا پس از کناره‌گیری از سمت خود، از ملحق شدن به شرکت‌هایی که در بخش‌های متناظر با سمت آنها فعالیت می‌کنند، منع شوند.

• مقامات باید نشان دهند که تعهدی واقعی برای قدرت بخشیدن به سازمان‌هایی دارند که می‌توانند به‌طور بالقوه در جهت کاهش ریسک‌های ناشی از تعامل بین بخش‌های خصوصی و دولتی کمک کنند. دفتر حسابرسی دولتی و سازمان رقابت گرجستان دو مورد از چنین سازمان‌هایی هستند که در حال حاضر عملکردی ضعیف دارند.

• به‌طور کلی‌تر، دولت باید حوزه مورد نظر برای تصمیم‌گیری‌های مبهم و ذهنی را در تعامل بین بخش‌های دولتی و خصوصی کوچک‌تر کند. این امر نیازمند بهبود قوانین حاکمیتی در حوزه عمومی، قوانین خصوصی‌سازی و کاهش دادن موارد نامناسب به حداقل‌ها است که طبق آن قراردادهای دولتی یا املاک عمومی می‌تواند به شرکت‌های خصوصی و بدون رقابت آزاد واگذار شود.

روزنامه دنيای اقتصاد

رفع محدودیت ایران و فرصت های اقتصادی پیش روی گرجستان

ایراس - از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گرجستان تعامل نسبتاً اندکی با ایران داشته است و در عوض، محور آرمان های آن غرب و محور نگرانی های آن روسیه بوده است. در سالیان اخیر، حتی تعامل نسبتاً اندک بین ایران و گرجستان به واسطه تحریم های بسیار سختگیرانه مورد اجرای جامعه بین الملل علیه ایران به چالش کشیده شده است. گرچه، در جولای 2015، طرح جامع اقدام مشترک (برجام) امضا شد و تحریم های هسته ای 6 ماه بعد به حالت تعلیق درآمد.
 
این مسأله منجر به طرح مجدد مباحث پیرامون نقش بالقوه ایران در منطقه شده است. این کشور با جمعیت حدود 80 میلیون نفر، دارای جایگاه هجدهمین اقتصاد بزرگ در جهان (در شرایط برابری قدرت خرید) و بهره مند از منابع سرشار نفت و دومین منبع مورد تأیید گاز طبیعی جهان، قطعاً منبع بالقوه فرصت اقتصادی به نظر می رسد. ایران به عنوان ابزار تنوع بخشی به تأمین انرژی گرجستان، بازاری برای صادرات این کشور و محلی برای درآمدزایی بخش گردشگری گرجستان و انجام سرمایه گذاری خارجی در این کشور مورد بحث قرار گرفته است (1).
 
در این مقاله هر یک از این گزینه ها در چارچوب گسترده تر ژئوپلیتیک در نظر گرفته می شود. در مجموع، این نتیجه حاصل می شود که به رغم وجود فرصت های کوتاه مدت در صنعت گردشگری، تا زمانی که برجام حداقل تا چند سال آتی اجرایی بماند، بعید است در حوزه های دیگر فرصت قابل توجهی ایجاد گردد، چرا که ایرانیان بر اساس تجربه قبلی خود می دانند که در صورت اعمال مجدد تحریم ها، گرجستان ارتباط خود با غرب را بر روابط با ایران ترجیح می دهد.
 
نفت و گاز
گرجستان احتمالاً از منابع نفت و گاز ایران، تنوع بخشی به عرضه نفت و گاز خود، ایفای نقش مرکز ترانزیت یا ارائه خدمات به عنوان محل تولید صادرات با ارزش افزوده سود می برد. در آغاز سال 2016 وزیر انرژی گرجستان کاخا کالادزه با پیشنهاد خود مبنی بر این که امکان دارد گرجستان منابع گازی خود را متنوع سازد و مقداری گاز از ایران خریداری نماید جنجالی در رسانه ها به راه انداخت. این مورد بر اساس پیشنهادهای قبلی مقامات دولتی ایران مبنی بر این مسأله مطرح گردید که احتمال دارد ایران انتقال گاز خود به ارمنستان به عنوان مسیر ترانزیت به گرجستان را افزایش دهد. گرجستان برای تأمین منابع گازی خود به شدت به جمهوری آذربایجان وابسته است و درصد کمی از گاز خود را از روسیه وارد می کند. محور اصلی این بحث در مورد این مسأله بود که آیا عقد قراردادهای جدید با گازپروم اقدام سنجیده ای به شمار می آید یا خیر. اما در این روند، گاز ایران که از طریق ارمنستان ترانزیت می شود نیز به عنوان یک گزینه احتمالی مطرح گردید.
 
گرجستان از محل ترانزیت گاز ارسالی ایران به اروپا نیز می تواند درآمد کسب نماید. بهبود خط لوله کریدور جنوب در حال حاضر توسط شرکت بریتیش پترولیوم در کنسرسیومی شامل شرکت نفت آذربایجان صورت می گیرد. هدف خط لوله بهبود یافته، خط لوله قفقاز جنوبی، افزایش ظرفیت ترانزیت گاز در آذربایجان و گرجستان به سه برابر میزان فعلی است و هدف نهایی آن تأمین گاز اروپا از طریق خط لوله تاناپ تحت مالکیت ترکیه/ آذربایجان است. این خط لوله در اصل برای انتقال گاز آذربایجان از دریای خزر برنامه ریزی شده بود، اما ظرفیت آن برای ترانزیت از ظرفیت عرضه گاز جمهوری آذربایجان به مراتب بیشتر است. دو منبع به احتمال زیاد مورد نظر به عنوان عرضه کننده مکمل برای این خط لوله گاز، ایران و ترکمنستان هستند (2).
 
در نهایت، گرجستان می تواند از منابع نفت و گاز ایران سود به دست آورد، اگر انتقال نفت و/ یا گاز به گرجستان (از طریق جمهوری آذربایجان یا ترکیه) برای انجام فراوری در ساحل دریای سیاه را انتخاب نماید که این امر امکان دسترسی آسان تر به اروپا را در اختیار آن قرار می دهد.
 
هیچ یک از این گزینه ها در کوتاه یا میان مدت به نظر محتمل نمی رسند. بعید است ایران برای صادرات گاز خود به اروپا از طریق انتقال آن به ارمنستان اقدام کند، چرا که خط لوله ای که باید از آن استفاده نماید متعلق به شرکت گازپروم است. همچنین بعید است ایران از طریق گرجستان و با استفاده از خط لوله قفقاز جنوبی به اروپا گاز صادر نماید، چرا که اولویت اعلام شده آن صادرات گاز به آسیا است و حتی در صورت تمایل این کشور به اتصال به خط لوله تاناپ، مسیر مستقیم تری خارج از آذربایجان و گرجستان وجود دارد که در ارزروم به این خط لوله متصل می شود. گرچه، این مسأله دقیقاً مشخص نیست. زمانی در سیاست «اولویت دهی به آسیا» ایران انعطافی مشاهده گردید، اما در مه 2015، اظهارات علنی وزیر نفت زنگنه به شدت بیانگر سیاست «اولویت دهی به آسیا» در برنامه صادرات گاز ایران بود. بهبود کیفیت مسیر ارزروم نیز احتمالاً بسیار دشوار است (3). در نهایت، احتمال دارد فعالیت های با ارزش افزوده ای (مانند گاز طبیعی مایع یا احداث پالایشگاه) در آینده در گرجستان صورت گیرند، اما ظاهراً ایران در حال حاضر ابتدا خواستار ساخت ظرفیت های محلی خود در هر دو حوزه است.
 
صادرات کالا و خدمات
پس از نفت و گاز، محور بحث بعدی در مورد فرصت های ارائه شده از سوی ایران صنعت گردشگری است. پس از حذف روادید برای سفر از ایران به گرجستان در نوامبر 2010، تعداد گردشگران ایرانی در گرجستان به طور قابل توجهی افزایش یافت. اما با اجرای مجدد طرح ضرورت صدور روادید در سال 2013، تعداد گردشگران به طور چشمگیری کاهش یافت، لیکن پس از لغو مجدد روادید پس از امضای برجام در اوایل سال 2016، تعداد گردشگران، طبق شکل 1، به سرعت افزایش یافت.
 

شکل 1: تعداد گردشگران ایرانی در گرجستان (16-2005)

منبع: سازمان ملی گردشگری گرجستان (مورد ارزیابی مجدد در دسامبر 2016)

 
کشور گرجستان بنا به دلایل متعددی برای مردم ایران جذاب است. استوارت نلسون، مدیر کل هتل هیلتون باتومی در گرجستان می گوید، «ایرانی ها سفر بدون روادید به گرجستان را دوست دارند، این کشور نزدیک و بی خطر است، حومه شهر سرسبزی دارد و آنها می توانند غربی تر رفتار کنند». گرجستان برای حفظ یا گسترش این رشد باید سطح/کیفیت ارائه خدمات خود را ارتقا دهد. همانطور که مایکل کرش بومر، مدیر کل هتل های ماریوت تفلیس این مطلب را بیان کرد: «اکنون باید مطمئن شویم که کیفیت خدمات و زیرساخت های خارج از هتل نیز به همان خوبی داخل هتل است».
 
این بخش همچنین باید به تدارک نیازهای خاص فرهنگی، به ویژه آشپزی و زبان نیز بپردازد. امکان این کار باید فراهم باشد - حضور کنسولگری ایران در باتومی باید در این زمینه مؤثر باشد و به دلیل سنت قوی دانش دوستی، تعداد قابل توجهی افراد فارسی زبان نیز در گرجستان حضور دارند.
 
گرچه، باید این نکته را در نظر داشت که به رغم چشمگیری این رشد، این مقدار رشد تنها نشان دهنده حدود 2 درصد از تعداد مسافران در گرجستان در یک سال مشخص است. از این رو، راه بسیار طولانی در پیش است تا گردشگران ایرانی واقعاً به محرک رشد این بخش تبدیل شوند.
 
خارج از حوزه گردشگری، صادرات فعلی گرجستان به ایران محدود است. در حالی که 2016 سال نسبتاً خوبی بود، صادرات به ایران کماکان تنها حدود 2 درصد از کل صادرات گرجستان به شمار می آید. علاوه بر این، دسته بندی کالاهای صادراتی، طبق شکل 2، بیانگر ثبات چندانی از لحاظ فرصت یا مزیت نسبی نیست.
 

شکل 2: تفکیک اقلام صادراتی گرجستان به ایران در سال 2015

منبع: آنکتاد (مورد ارزیابی مجدد در دسامبر 2016)

 
با توجه به این تنوع، به جای اتکا به صادرات فعلی برای کسب فرصت، می توان به اصول اقتصادی توجه نمود. گرجستان دارای سه مزیت بسیار مشخص است که می تواند آن را به تولیدکننده اقلام صادراتی به ایران و گیرنده بالقوه سرمایه گذاری مستقیم خارجی این کشور مبدل سازد: آب و هوا، محیط کسب و کار و موقعیت جغرافیایی.
 
این منافع مختلف به طرق گوناگونی با یکدیگر ترکیب می شوند. ظاهراً بارزترین فرصت در بخش کشاورزی ایجاد شده است. میزان بارش باران در گرجستان حدوداً پنج برابر ایران است، به طوری که ممکن است تصور شود ایران واردکننده عمده محصولات کشاورزی است. گرچه، ظاهراً فرصت صادرات محصولات کشاورزی به ایران به ندرت پیش می آید. به رغم وجود فرصت هایی برای صادرات محصولات کشاورزی به سایر کشورهای خاورمیانه، ایران با وجود منابع آبی محدود آن کماکان صادرکننده عمده محصولات کشاورزی با صادرات میوه و سبزیجات به ارزش 2.2 میلیارد دلار در سال 2015 است که بیشترین صادرات غیر نفتی این کشور محسوب می شود. این مقدار شامل صادرات 4 میلیون دلار گندم، 3.8 میلیون دلار میوه و آجیل و خشکبار و 1.3 میلیون دلار سبزیجات به گرجستان است.
 
گرچه، گرجستان از افزایش تقاضا برای دام زنده در خاورمیانه، به ویژه برای مراسم قربانی در پایان ماه مبارک رمضان و حج سود می برد. این مورد تحت تأثیر افزایش تقاضا برای حمل و نقل بین المللی دام زنده بنا به دلایل رفاه دام و چالش های بسیار این مسأله قرار دارد. در نتیجه، طبق شکل 3، در سال 2007 گرجستان از کشوری کمابیش بدون صادرات ثبت شده دام زنده به کشوری با بیش از 1 میلیون دلار عایدی از محل صادرات دام زنده در سال 2008 و 34 میلیون دلار درآمد در سال 2009 تبدیل شد.
 

شکل 3: صادرات گاو و گوسفند زنده از گرجستان در سالیان 2015-2007 بر حسب هزار دلار

منبع: مرکز آمار گرجستان (مورد ارزیابی مجدد در دسامبر 2016)
 

این افزایش ناگهانی صادرات دام زنده برای کشاورزان فرصت عالی را ایجاد کرد. گرجستان همچنین موفق به ادامه تأمین گوشت خود با وارد کردن فراورده های منجمد ارزان تر گردید که در نتیجه این امر، برخی پیامدهای اجتماعی منفی بالقوه این تجارت کاهش یافت.
 
گرچه، افزایش بیشتر این نوع تجارت به واسطه دسترسی این کشور به چراگاه و فراوری گوشت خام محدود شده است. این مسأله تا حدی توضیح می دهد که چرا به رغم افزایش قیمت، صادرات گوسفند افزایش چشمگیری از سال 2009 نداشته است. از طرفی، دام های گرجستان مبتلا به بیماری های بومی متعددی هستند و به رغم به کارگیری قرنطینه 24 روزه برای اطمینان از عدم صدور دام بیمار، ناکارامدی این سیستم گاه منجر به ممنوعیت صادرات دام زنده از گرجستان به خاورمیانه شده است. از این رو، این مورد نیز ظاهراً بعید است به محرک رشد اقتصادی کشور مبدل گردد.
 
سرمایه گذاری خارجی
گزینه واضح نهایی برای تأثیرگذاری ایران بر گرجستان حوزه سرمایه گذاری مستقیم خارجی است. مقدار گزارش شده دارایی های مسدود ایران از 30 تا 100 میلیارد دلار متفاوت است. مبلغ هر چه باشد قابل توجه است، به خصوص از این نظر که ایرانیان تجربه معامله با گرجستان را دارند و ممکن است گزینه مناسبی برای کمک به توسعه محصولات و خدمات این کشور بر اساس مجموعه مهارت های منطقه ای خود که هدف آن کشورهای خاورمیانه است باشند.
 
گرچه، آمار ارائه شده تاکنون جای چندان امیدواری باقی نمی گذارد. مقدار سرمایه گذاری مستقیم خارجی رسمی هرگز بیش از 2 میلیون دلار نبوده است و این مقدار در سال 2015 در حدود 0.5 میلیون دلار بود که این مقدار از نظر سرمایه گذاری مستقیم خارجی از اهمیت چندانی برخوردار نیست. گرچه، این ارقام تصویر چندان دقیقی را ارائه نمی کند. طبق گفتگوی ما با آژانس سرمایه گذاری ملی گرجستان و با یک سرمایه گذار بزرگ ایرانی، به نظر می رسد سرمایه گذاری مستقیم خارجی ایران از جانب ایرانی تبارهایی صورت می گیرد که پس از سال 1979 ایران را ترک کردند و در حال حاضر ساکن سایر کشورها، به ویژه عراق، هستند.
 
این افراد احتمالاً به عنوان تاجرانی با تجربه کار در منطقه، فرصت هایی را برای گرجستان فراهم می کنند، به ویژه که در حال حاضر کشورها در مجموع در مورد سرمایه گذاری ایران نگرانی کمتری از خود نشان می دهند. یکی از مواردی که می-تواند مدلی برای آینده سرمایه گذاری ایرانی تبارها در گرجستان باشد سرمایه گذاری در تولید پسته است که در حال حاضر توسط شرکت ARIC LLC صورت می گیرد. مالک این شرکت فردی ایرانی تبار است که با امریکا و انگلستان ارتباط دارد.
 
این سرمایه گذاری بر اساس مزیت نسبی گرجستان از نظر منابع آبی صورت گرفته است. تولید پسته نیاز به آب فراوانی دارد و هر دانه آن به اندازه 3 لیتر آب مصرف می کند. تولید آن در انحصار کالیفرنیا و ایران است - دو مکانی که منابع آبی آنها به سرعت رو به اتمام است - لذا تولید جهانی پسته در حال حاضر با محدودیت عرضه مواجه شده است. از این رو، صادرات تخصص ایران در زمینه تولید پسته در گرجستان معقول به نظر می رسد. این امر در تقویت نقاط قوت موجود در این کشور نیز نقش دارد. آجیل و خشکبار بر شراب به عنوان بزرگترین محصول کشاورزی صادراتی گرجستان با 176 میلیون دلار یا 8 درصد از کل صادرات آن در سال 2015 پیشی گرفته است.
 
به جز این مورد، پیش بینی محل ایجاد فرصت های احتمالی برای گرجستان دشوار است. در مجموع، دسترسی این کشور به اتحادیه اروپا هدف مد نظر آن برای جلب سرمایه گذاری مستقیم خارجی و رشد توسعه اقتصادی آن محسوب می شود. زمانی که گرجستان دو سال پیش توافقنامه انجمن اتحادیه اروپا را امضا کرد، مشخص نبود دقیقاً چگونه از این اقدام سود می برد. به رغم این که طبق این توافقنامه، بازار اتحادیه اروپا به روی محصولات و خدمات گرجستان باز می شود، به نظر نمی رسد گرجستان در حوزه های بسیاری از ظرفیت تولیدی برخوردار باشد تا بتواند از این فرصت بهره ببرد.
 
گرچه، جای امیدواری است که تولیدکنندگان بزرگ صنعتی فعال در خارج از اتحادیه اروپا به گرجستان به عنوان محیطی کم هزینه و قابل پیش بینی با دسترسی به بازار توسعه یافته اتحادیه اروپا توجه نمایند. در وهله نخست، معمولاً در این شرایط از چین صحبت به میان می آید. ارزش واقعی جاده ابریشم که بسیار مورد بحث است از نظر ترانزیت نیست، چرا که تنها بازده متوسطی راعاید اقتصاد می کند. ارزش آن در تصمیم چین مبنی بر شرکت در فعالیت های ارزش افزوده برای تضمین واردات بدون تعرفه به اتحادیه اروپا نهفته است. مورد مشابهی در انگلستان در دهه 1980 مشاهده گردید. در آن زمان خودروسازان ژاپنی بخش تسهیلات تولیدی خود را در بازار کار نسبتاً آزاد انگلستان برای دسترسی به بازار اتحادیه اروپا راه اندازی کردند. تغییرات مشابهی در زمان پیوستن کشورهای اروپای شرقی به اتحادیه اروپا روی داد.
 
ایران نیز احتمالاً فرصت های مشابهی را ایجاد می کند. این کشور مرکز صنعتی به بزرگی چین محسوب نمی شود، اما کشوری غنی از نفت، دارای اقتصاد نسبتاً متنوعی با تولید محصولات صنعتی بی شمار مبتنی بر نفت و گاز یا انرژی بر از جمله پلاستیک، آهن، کود و حتی قطعات خودرو است. هر یک از این موارد می تواند فرصتی برای فعالیت ارزش افزوده در بازار گرجستان ایجاد نماید.
 
با توجه به موارد ذکر شده، چه موانعی بر سر راه رشد حاصل از سرمایه گذاری مستقیم خارجی ایران وجود دارد؟ بزرگترین چالش احتمالاً کماکان عدم اطمینان از محیط ژئوپلیتیک است. گرجستان بارها نشان داده است که به رغم قدردانی آن از برخورداری از تعامل مثبت با ایران، روابط آن با غرب، به خصوص با امریکا، اولویت روشن و قطعی این کشور محسوب می شود. کورنلی کاکاچیا، استاد علوم سیاسی دانشگاه دولتی جاواخیشویلی تفلیس، این مسأله را مطرح کرده است که «مقامات ایرانی، تفلیس را به عنوان رژیمی بسیار تحت تأثیر غرب تلقی می کنند که تابع منافع ملی امریکا است» (4).
 
این امر چندین بار در سالیان اخیر روشن شده است. در سال 2008، روابط ایران و گرجستان به مدت یک سال به سردی گرایید. در این زمان گرجستان با استرداد یک شهروند ایرانی به امریکا موافقت کرد. در سال 2013 نیز پس از این که در مقاله بدبینانه ای در مجله وال استریت ژورنال این مسأله بیان گردید که ایرانیان برای دور زدن تحریم ها در گرجستان سرمایه گذاری می کنند، دولت گرجستان رژیم بدون روادید خود را (به ظاهر تحت فشار دولت امریکا) لغو کرد. این امر موجب نگرانی بسیار سرمایه گذاران و دانشجویان ساکن این کشور گردید.
 
این مسأله قطعاً موجب ایجاد نگرانی در مورد هر گونه سرمایه گذاری از جانب ایران خواهد شد. به نظر سرحان اونال که گزارشی در مورد ایران برای بنیاد انرژی ترکیه نوشت، ایران کماکان تحت تأثیر «اقتصاد مقاومتی» است و در نتیجه، سیاست سرمایه گذاری کوتاه مدت آن تحت تأثیر انگیزه بهره گیری از این فرصت برای کمک به آماده سازی خود برای مقابله با «بحران بعدی» است.(5) این امر باعث می شود انجام سرمایه گذاری عظیم در گرجستان بعید باشد، چرا که در صورت وقوع «بحران بعدی» (احتمالاً نوعی اعمال مجدد تحریم ها)، گرجستان احتمالاً جانب غرب و به خصوص امریکا را می گیرد.
 
این مسأله بر هر دو مورد سرمایه گذاری واقعی ایران و احتمال سرمایه گذاری افراد ایرانی تبار تأثیر می گذارد. سرمایه گذار ایرانی تبار در پشت سرمایه گذاری پسته این مسأله را توضیح داد که یکی از بزرگترین موانع بر سر راه سرمایه گذاری افراد ایرانی تبار در گرجستان، وجود احساسات ضد ایرانی در این کشور است. این امر احتمالاً ناشی از تعصبات فرهنگی دیرینه-ای است که به واسطه نگرانی های در مورد تحریم های اعمال شده علیه ایران تقویت شده است.
 
چشم انداز
این وضعیت با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور امریکا حتی گیج کننده تر نیز شده است، چرا که امکان دارد امریکا درصدد لغو برجام و فشار برای ارائه تفسیر سختگیرانه ای از آن بر آید یا تحریم های جدید غیرهسته ای بر ایران تحمیل کند. آگاهی از عملکرد اتحادیه اروپا در چنین شرایطی یا عملکرد احتمالی کشوری مانند گرجستان دشوار است. گرچه، افزایش احتمال این تغییر سیاست می تواند تضمین کند که ایران در حال حاضر کشوری نسبتاً منزوی باقی می ماند و منابع خود را صرف توسعه داخلی می کند. این امر می تواند مزایای احتمالی پیش روی گرجستان را حداقل در کوتاه مدت محدود نماید.

موسسات مطالعه ایران و اوراسیا

بررسی وضعیت مسلمانان و شیعیان گرجستان

به گزارش «شیعه نیوز»،کشور گرجستان به دلیل نزدیکی جغرافیایی با ایران و نیز حضور مسلمانان در این کشور، مورد اهمیت است به ویژه آنکه با فروپاشی شوروی و تشکیل کشورهای جدید، رنگ مذهب در این کشورها جلوه دیگری به خود گرفته است و این موضوع، اهمیت آشنایی با وضعیت دین و آئین مذهبی در آن دیار را دو چندان می کند که مطلب ذیل به همین موضوع پرداخته است:

مقدمه:

کشور گرجستان در منطقه قفقاز و جنوب آن قرار گرفته است. قفقاز سرزمینی کوهستانی در جنوب غربی روسیه است که از غرب با دریای سیاه و آزوف، از شرق با دریای خزر، از شمال با اراضی پست کوما ـ مانیچ، از جنوب با ایران، و از جنوب غربی با ترکیه همسایه می‌باشد. وسعت منطقه قفقاز در حدود 400 هزار کیلومتر مربع است. منطقه مذکور با رشته کوه‌های قفقاز بزرگ یا کوه‌های آب پخشان، به دو منطقه جداگانه قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی تقسیم می‌گردد. در قفقاز جنوبی به ترتیب از شرق به غرب، جمهوری‌های آذربایجان، ارمنستان و گرجستان قرار گرفته است. در قفقاز شمالی نیز به ترتیب از شرق به غرب، جمهوری‌های داغستان، چچن، اینگوش، اوستیای شمالی، کاباردا ـ بالکار، قاراچای ـ چرکس و آدیگه قرار دارند.

گرجستان از جمله كشورهاي واقع در منطقه قفقاز است و همانند كشورهاي ديگر در اين منطقه، مثل آذربايجان، از تحولات اتفاق افتاده در اين منطقه و حتی در آسیای مرکزی نمي‌تواند دور باشد. اما در اين ميان خصوصياتی را دارا می‌باشد كه اين كشور را از ساير كشورها جدا مي‌سازد. يكي از آنها واقع شدن این کشور در كنار درياي سياه و مسئله دينداري خاص در این کشور است و به طور مسالمت آمیز پیروان ادیان مختلف در این کشور در کنار هم زندگی می کنند.

 

فرهنگ عمومی و قومیتی

مردمان گرجی مسیحی، نسبت به دین مسیحیت علاقه خاصی دارند و حتی هر وقت از جلو کلیسایی رد می‌شوند، به آن با اشاره دست احترام می‌گذارند. غیرت دینی مردم خیلی بالاست و طبق گزارش‌های دولت حتی درصد طلاق در ميان متدينان خیلی خیلی کم است و آمار ازدواج هم بسیار بالاست. مردم نسبت به حیا و عفت حساسیت دارند و آن را محترم می‌شمارند. قوم گرجی به دلیل فرادستی و تسلطش در حوزه های سیاست، اقتصاد، زبان و فرهنگ، هویت خویش را هویتی اصیل، خالص و معادل با گرجستانی بودن جلوه داده و هویت سایر قومیت های گرجستان را هویت های بدوی، ایلی و قبیله‌ای معرفی کرده و در مواردی حتی آن‌ها را به حد هویت های غیر انسانی تقلیل می دهد.پیوند ارگانیک ناسیونالیسم متاخر گرجستان با ساخت دولت مدرن، به مداخلات قدرت مستقر در حوزه زبان و فرهنگ دوران معاصر هیات خاصی بخشیده، به طور کلی هماهنگی و توازن بین وجوه سیاسی و نظامی قدرت با سویه های فرهنگی و زبانی آن موجب طبیعی و بی‌نقص نشان دادن هویت قوم حاکم می‌شود.در چنین بستری مقاومت هویتی و گفتمان هویت طلبی در گرجستان شکل گرفته و متأثر از تحولات سیاسی داخلی، منطقه ای و جهانی با اتخاذ راهبردهای متفاوت در چند دسته متمایز تشخص می‌یابد.

 

 توزيع جغرافياي جمعيت مذاهب مختلف

در کشور گرجستان، اسلام، یهودیت، خورشید پرستی، بودایی و غیر آن هم وجود دارد. تعداد ارتدوكس‌هاي جهان حدود 300 يا 400 ميليون نفر مي‌باشد. ارتدوکس‌های مسیحی گرجستان خود در دنیا مستقل هستند و به هیچ کشوری و دستگاهی وابسته نیستند. اینان از دستگاه ارتدوکسی روسیه هم مستقل بوده و برای خود رهبر مستقلی دارند. در قرون وسطی و اوایل عصر جدید، ارتباط متمرکز میان گرجستان و عالم اسلام کمک کرد که اسلام به گرجستان معرفی شود.  چندين کليساي پروتستان در گرجستان فعال است که از آن ميان، کليساي باپتيست(Baptist ) موفق‌ترين آنهاست. بيشتر افرادِ قوميت ارمني، پيرو کليساي گريگوري(Gregory ) هستند. گروه‌هاي کوچکي از کردهاي يزيدي(Yezidi ) ، مولوکان‌‌ها و دوخوبورهاي روس(Russian Molokan and Dukhubur ) و يهودي نيز وجود دارند که تعداد اين دو گروه آخر به دليل مهاجرت‌هاي گسترده کاهش يافته؛ فرقه‌ها و دسته‌جات جديد مذهبي، همچون شاهدان يهوه با آزار و سرکوب اجتماع و کليساهاي رسمي روبه رو هستند.

مذاهب و اقلیت های مختلف در گرجستان:

مذاهب

درصد جمعيت

مذاهب

درصد جمعيت

كليساي ارامنه

4

سپاه نجات

0.02

كاتوليك

1

كليساي رسولي نوين

0.01

لوتران

0.01

يهودي

0.2

باپتيست

0.1

مذاهب اسلامي

11.2

كليساي جمعات رباني

0.1

يزيدي

0.8

دوخوبور

0.03

كريشنا

0.001

مالاكان

0.04

بهايي

0.01

ادوينتيست  روز هفتم

0.001

ديگر فرقه ها

0.01

شاهدان يهوه

0.3

ارتدوكس

84

 

جمعیت گرجستان بیش از 4 میلیون نفر است. از این تعداد تقریبا 600 هزار نفر مسلمان هستند. مسلمانان در شرق گرجستان که با جمهوری آذربایجان همسایه اند، ساکن بوده و به زبان آذری سخن می‌گویند. بخشی دیگر از مسلمانان هم، در سمت غرب گرجستان در حوالی مرزهای ترکیه و روسیه سکونت دارند و به زبان‌های غیر گرجی سخن می‌گویند.

اکثريت گرجي‌هاي ساکن در آجارا، مسلمانان سني مذهب هستند؛ همچنين تعداد کمي از ساکنان منطقه مشکتي مسلمان و سني هستند. ساکنان ترکِ منطقه جنوب شرقي يا آذري‌ها مسلمانان شيعه مذهب هستند و در ميان آبخازها، اوستي‌ها و يوناني‌ها مسلمانان سني مذهب وجود دارند.   شیعیان گرجستان در مناطقی مانند مارنئولی، تهله، روستاولی و در اطراف تفلیس، مانند ارتاچالا، سید آباد، صابورتالی و جیردخان و... سکونت دارند. مارنئولی بزرگ‌ترین شهری است که شیعیان در آنجا مسقر و ساکن هستند.

تفلیس از قرن دوم هجری توسط مسلمانان گشوده شد، اما اسلام به تدریج درآن شهر و روستاهای اطراف نفوذ یافت. بعدها ترک‌ها با مهاجرت به این دیار، اسلام را در بخشی از آن گسترش دادند. صفویان نیز در یک مقطع، اسلام را در آن رواج داده و به خصوص در دوره آنان، اسلام شیعی در آن دیار مورد توجه قرار گرفت و شاه عباس مسجدی در تفلیس بنا نمود. در دوره تسلط عثمانی نیز،‌ اسلام اندکی گسترش یافت. آمار دقیق مسلمانان گرجستان معلوم نیست. اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان ساکن جمهوری خود مختار آجارستان اهل تسنن هستند و مسلمانان ساکن شهرهای مارنئولی و گرادابان شیعه هستند. به صورت میانگین 11 درصد مردم جمهوری گرجستان مسلمان و از 11درصد یاد شده 7  درصد از جمعیت مسلمانان این کشور شیعیان می باشند، که اکثریت آنها در مناطق هم مرز با جمهوری آذربایجان ( جنوب و جنوب شرقی کشور) و منطقه کارتلی سفلی قرار دارند. مناطقی که جمعیتهای بزرگ آذری اما شیعی دارند عبارتند از: شهرهای تفلیس (که دو مسجد جمعه و مسجد اهل بیت در آن قرار دارد.) در حال حاضر در این شهر بیش از یک میلیون نفر جمعیت با اکثریت مسیحی گرجی، زندگی می کنند.

 
وضعيت كنوني مسلمانان  و شیعیان گرجستان

وضعیت مسلمانان و شیعیان گرجستان را می‌توان از ابعاد مختلف ذیل مورد مطالعه و بررسی قرار داد:

الف. وضعیت فرهنگی و دینی:

از آنجا که مسلمانان از نظر آماری در مقایسه با مسیحیان در اقلیت قرار دارند و در زمان شوروی هم، دین ارزشی نداشت، می‌توان گفت که به نوعی فرهنگ دینی حاکم بر زندگی مسلمانان رنگ باخته؛ اما در عین حال، مسلمانان سعی کرده‌اند فرهنگ خاص دینی خودشان را حتی در زمان شوروی هم حفظ کنند؛ لذا زندگی آنان به نوعی با زندگی مسیحیان تفاوت پیدا می‌کند. درست است که مسلمانان با مسیحیان روابط انسانی و عاطفی برقرار کرده و به آنان زن به همسری داده‌اند، اما کوشیده‌اند نوع زندگیشان متفاوت از زندگی مسیحیان باشد. آنها برای سادات احترام خاصی قائل هستند و سعی کرده اند مساجدشان راحفظ کنند و درتمام مدت حاکمیت شوروی، در خانه هایشان مراسم محرم و عزاداری برای اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را زنده نگه داشته‌اند. به پیشوایان دینی خود بااحترام نگریسته ،کوشیده اند به طور کلی از گوشت خوک و دیگر مذبوحات غیر اسلامی‌اجتناب کنند؛ گرچه بعضی از آنها به شراب خواری نزدیک می‌شوند. از زمان فروپاشی شوروی هم با دسترسی به مبلغان دینی، معلومات اسلامی‌ خود را تقویت کرده‌اند. به همین علت، جوانان به شعائر دینی و برگزاری مراسم اسلامی‌توجه ویژه نشان می‌دهند. آنان سعی می‌کنند احکام اسلامی‌و قرآنی و تاریخ اسلام را به خوبی یاد بگیرند. به مبلغان دینی احترام ویژه‌ای گذاشته و با تمام جان و دل از آنها استقبال می‌کنند. به محرم و عاشورا و رمضان خیلی اهمیت می‌دهند.

 

در مارنئولی با اطراف روستاهای آن، در حدود 10 مسجد وجود دارد. در شهر، مسجد امام علی(علیه السلام) بزرگ‌ترین مسجد به شمار می‌آید. مسجد امام حسین(علیه السلام) هم یکی از این مساجد است. در این دو مسجد نمازهای جماعت تقریباً دایر می‌باشد. این مساجد بیشترین فعالیتشان در ماه های محرم و رمضان است.

 

در تفلیس نیز مسلمانان تفلیس در مناطق مختلف این شهر زیبا پراکنده هستند، اما در برخی مناطق مانند میدان که نام اصلی آن آبانیوبیس اوبانی ویا محله حمام ها حضورگسترده تری دارند .در این منطقه دو مسجد بزرگ از بیش از 130 سال قدمت قرار داشته و یکی از آنها که مسجد شاه عباس نام داشت در مسیر رودخانه بزرگ کر که شهر تفلیس را در ابعاد بسیار بزرگی به دونیم تقسیم کرده ، قرار داشته و در زمان شوروی به دلیل توسعه شهری و ساخت پل بزرگ، تخریب شده است.  و دومین مسجد نیز اکنون به مسجد جمعه تفلیس معروف است در کوچه آبانی، قرار دارد و اکنون نماز جمعه هر هفته در این مکان توسط مسلمانان اهل سنت ترکیه اقامه می شود. بخش زیرین مسجد جمعه نیز مدرسه کوچک الزهرا(سلام الله علیها) قرار دارد که از مدارس تحت پوشش جامعه المصطفی(صلی الله علیه وآله) العالمیه می باشد. در محله  به نام «جیردخان» در شهر تفلیس، حسینیه‌ای قرار دارد که توسط خود مردم اداره می‌شود. در این حسینیه تمام برنامه های اسلامی ‌به صورتی زنده و بالنده برگزار می‌گردد و همیشه نماز جماعت در آن برپاست. در ایام ماه مبارک رمضان، سخنرانی و مراسم شب‌های قدر و همچنین مراسم عزاداری ماه محرم برگزار می‌شود.

 

 ب. وضعیت اقتصادی:

 مردم مسلمان گرجستان در مقایسه با دیگر مردم این سرزمین، به خصوص مسیحیان ، بسیار در مرتبه پایینی قرار دارند. آنان صاحب هیچ کارخانه‌ای نیستند، سرمایه‌های بزرگی را دارا نبوده و بیشتر به کارهای کشاورزی و دامپروری مشغول هستند. به خصوص پس از فروپاشی شوروی، در بیکاری و فقر به سر می‌برند. در داخل تفلیس غالب سبزی فروشان و سیب زمینی و پیاز فروشان جزئی، مسلمان هستند و کمتر به کارهای بزرگ تجاری و بازرگانی مشغول هستند. بازارها در دست گرجی‌های مسیحی قرار دارد.

از میان مسلمانان گرجستان که ازنظر اقتصادی در وضعیت بهتری قرار دارند، آذری ها هستند، مسلمانان آذری در مناطق جنوب شرقي و در شهر های مارنئولي، بولنیسي، دمانيسي و گارداباني نیز استقرار دارند و يا در منطقه تسالكا در شهر روستاوي در شرق گرجستان مستقر مي‌باشند. اكثر جمعيت آذري‌ها روستايي بوده و بلحاظ مذهب شيعه مي‌باشند، ولي حاکمیت هفتاد ساله نظام کمونیستی موجب شد مردم مسلمان به تدریج باورهای اسلامی خویش را از دست داده و تضعیف شوند.اما اکنون مردم در مسیر احیای مجدد دین وبازگشت به حیات اسلامی گذشته خویش هستند. آذري‌ها در محیط زندگی خویش به دلیل اشتغال به کشاورزی تمايل كمتري به مهاجرت به کشورهای دیگر نشان می دهند. جمعيت سخت‌كوش آذري‌ها نيروي كار فعالي هستند كه مي‌توانند به توسعه اقتصادي گرجستان سرعت ببخشند.

 

 ج. وضعیت آموزشی و علمی‌:

مسلمانان در زمان شوروی به زبان روسی به عنوان زبان دوم خود و زبان رسمی‌کشور اتحاد جماهیر شوروی توجه نشان می‌دادند، اما پس از فروپاشی شوروی، آنان با مشکل بزرگی مواجه گردیدند و آن اینکه با زبان رسمی‌گرجی آشنا نبودند و این باعث گردید بیشتر آنها بعد از استقلال، از وارد شدن به مراکز بزرگ عالی محروم بمانند. الآن در دانشگاه‌ها کمتر مسلمان گرجی را می‌توان یافت. هیچ یک از آنان در بیش از دو دهه که از زمان فروپاشی شوروی می‌گذرد، نتوانسته اند به درجات عالی آموزشی نایل گردند؛ لذا در مراکز آموزشی و یا تحقیقاتی ، نمی‌توان مسلمانی را به عنوان استاد رسمی‌پیدا کرد.

با این حال برخی از مراکز فرهنگی و دینی و علمی شیعیان در گرجستان عبارتند از :

1مدرسه اميرالمؤمنين(ع) در شهر تفليس؛

2جمعيت اهل بيت(ع) در شهر مارنئولي؛

3مؤسسه راه حق در شهر تفليس؛

4نمايندگي مجمع جهاني اهل‌بيت(ع) در شهر مارنئولي؛

5نمايندگي مجمع جهاني اهل‌بيت(ع) در شهر قارداباغي؛

6دو مسجد در شهر مارنئولي؛

7مدرسه امام رضا(ع) در شهر مارنئولي. شهر مارنئولي برای برادران به صورت شبانه روزی، در محیط هزارو سیصد مترمربع، برای کاردانی وکارشناسی اختصاص دارد.

 

د. وضعیت سیاسی و اجتماعی:

 با توجه به این که اکثریت گرجستان را مسیحیان تشکیل می‌دهند، دسترسی مسلمانان به ریاست جمهوری غیر ممکن است و از آنجا که مسلمانان به زبان گرجی آشنا و مسلط نیستند، از دسترسی به نمایندگی پارلمان هم در اغلب اوقات محروم می‌مانند. شهرداران هر شهر هم از خود مسیحیان گرجی بوده و حتی در شهرهای مسلمان نشین مثل "مارنئولی" و "قاردابان "هم هیچ مسلمانی نمی‌تواند شهردار باشد؛ چرا که به زبان گرجی مسلط نیستند و رتبه علمی‌هم ندارند. آنها به ندرت می‌توانند معاون شهردار باشند. هم اکنون در بیشتر ادار‌ات گرجستان، مسیحیان حضور دارند و مسلمانان از ورود به آنها محروم هستند. آنان بیشتر، استمرار بخش سیاست‌های رئیس‌جمهور زمان خود می‌باشند و هیچ نقشی در تحول آفرینی نسبت به اوضاع سیاسی کشور ندارند. به نظر آنها فرق نمی‌کند که رئیس جمهور چه کسی باشد؟ مهم این است که او از فرد قبلی بدتر نبوده باشد و یا فردایی بدتر نداشته باشند.

 

 فعاليت‌هاي ديني  ترکیه در گرجستان

هم اكنون ترکیه در گرجستان به دو كار اساسي پرداخته : يكي انتخاب و پذيرش نخبه‌هاي گرجي براي اعزام به تركيه به منظور تحصیل در دانشگاه‌هاي اين كشور و همچنین اعزام افرادي براي تحصيل علوم ديني به ترکیه ؛  دیگر تأسيس و راه اندازي مؤسسات دانشگاهي در داخل گرجستان؛ به اين مفهوم كه اکنون تركيه در گرجستان براساس گفته‌ها، حدود 14 مؤسسه آموزشي و پژوهشي رسمي دارد. در كنار اينها، تركيه علاوه بر اينكه در شهر باتومي كه با ترکیه هم مرز است، مدارس علوم ديني دارد و در نزديكي مرز آذربايجان يعني در شرق گرجستان در يك منطقه با اكثريت شيعه، يك مدرسه علوم ديني تأسیس كرده است.

 

فعاليت‌هاي جمهوري اسلامي  ایران در گرجستان

به جهت اين که اولاً گرجستان با ايران مناقشه مرزي ندارد و نيز فرهنگ ايراني در آنجا شناخته شده و همچنین معارف شيعه با معارف ارتدوكسي در برخي موارد مشابهت دارد و دولت كنوني هم با ايران روابط بدي ندارد، فرصت خوبی برای ایران در جهت فعالیت وجود دارد و جا دارد که توجه بیشتری به این عرصه صورت بگیرد.

 * دکتر مرتضی اشرافی ؛ کارشناس مسایل روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز

منبع: حوزه نیوز

جعفریان، رسول:  یادداشت های من از سفر گرجستان

طی روزهای 24 اردیبهشت تا 31 اردیبهشت فرصتی دست داد تا همراه دوستان سفری به گرجستان داشته باشم. حس من به سمت رابطه ایران و گرجستان دوره صفوی بود. آنچه را دیدم در این یادداشت ها آورده ام. امیدوارم سودمند باشد.

روز جمعه 24 اردیبهشت 95 ساعت نه و نیم شب از فرودگاه امام خمینی به سوی تفلیس پرواز کردیم. حدود یک ساعت و نیم طول کشید تا در فرودگاه تفلیس فرود آمدیم. در فرودگاه تهران، دوستانی که بودیم عبارت بودند از آقایان مهدوی راد، معراجی، مهریزی، عابدی و کاتبی. آقای فاضل کدکنی هم بودند که متاسفانه فراموش کرده بودند پاسپورت بیاوردند و به اجبار بازگشتند. من با لباس غیر روحانی آمدم. یک لحظه متوجه شدم عبا همراهم نیست. ایشان سخاوتمندانه عبایشان را به بنده دادند وبا تاکسی رفتند. ورود ما به فرودگاه تفلیس با بد نشستن هواپیما همراه بود. لدی الورود جناب آقای حجت الاسلام دهسرخی که مسوول آل البیت ع در اینجاست، به استقبال آمدند. در کنار در خروج، دو نفر به هر ایرانی یک انجیل فارسی هدیه می دادند. دوستان گفتند که اینها بابتیست هستند که فرقه ای است که عمدتا در امریکا فعال است. طبعا ارتدوکس ها تبلیغات دینی ندارند. آقای دهسرخی گفتند: قبلا همراهش یک بطری مشروب ناب هم می دادند! از فرودگاه بیرون آمده، پس از عبور از یک خیابان فرعی وارد خیابان جورج بوش شدیم. نیم ساعتی در راه بودیم تا به موسسه آل البیت (ع) رسیدم. ساختمانی که حدودا شانزده سال قبل ساخته شده است. البته در تفلیس شیعیان اندکی هستند و بیشتر در شهر مارنئولی اند اما دوستان ما ترجیح داده اند مرکزیت آنها در تفلیس ساخته شود. حضرت آقای شهرستانی همراه تعدادی از دوستان، سه روز قبل آمده بودند تا مسجد امام حسین ع و درمانگاه آن را افتتاح کنند اما ما به دلیل نمایشگاه کتاب تهران ماندیم و سه روز دیرتر به آنان پیوستیم. آن شب همه جمع شده و یک ساعتی گفتگو شده برنامه سفر روز بعد توضیح داده شد. این سفر به باطومی (باتومی) خواهد بود تا با علمای اهل سنت آن دیار دیداری صورت گیرد.
امروز که ما البته نبودیم، ایشان با رئیس ارتدوکس ها (پاتریاک ایلیای دوم) که به ایلیا نامبردار است، ملاقات کرده اند. صحبت این بود که این شخص نفوذ زیادی در اینجا دارد و گفتند که حتی رئیس جمهور و سایر مقامات وقتی نزد ایشان می روند، زانو زده و دست او را می بوسند اینجا آژانس دینی نقش اداره امور دینی را داشته و بودجه مالی ادیان در اختیار اوست. نام رئیس فعلی آن زازا واشاخمادزه است که به خاطر همکاری هایش مورد احترام حضرت آقای شهرستانی هم بود و در صحبتها معمولا از ایشان تشکر می کردند. گفتند چند ماه دیگر قرار است آژانس به یک وزارت خانه تبدیل شود. آذربایجان و ترکیه در اینجا نفوذ دارند و فعالیت در اینجا از سوی ددولت در این سمت و سو است که به شیعیان توجه بیشتری شود تا تعادل برقرار شود. اینجا شیعیان را آذری و سنیان را ترک می گویند. شیعیان همزمان مورد حمایت مالی آذربایجان هم هستند و این به دلیل آذری بودن آنهاست.
صبح روز شنبه 25 اردیبهشت بعد از صرف صبحانه، قرار بود دیداری از معبد ایزدی های گرجستان داشته باشیم. روش آقای شهرستانی این است که در این سفر از همه گروه ها دیدار دارند. ساعت هشت صبح رفتیم. روحانی آنها، الواحی را که به دیوار آنجا زده بودند توضیح می داد. گاهی تعابیر فارسی هم بکار رفته بود.. آقای شهرستانی هم تابلویی که حاوی تصویر سیمرغ بود به او هدیه داد.
راه را به سمت شهر آخالجی خه ادامه دادیم. در آنجا نایب ایلیا حضور دارد که او هم مردی ارتدوکس است. قبل از آن اشاره کنم برخلاف انتظارم، تفلیس شهر بسیار فقیری به نظر آمد و به علاوه خانه های کهنه و کوچه های کاملا معمولی، بسیاری از خانه ها خالی است. من فکر می کردم وضع بهتر از این باشد. هر کجا رفتیم اوضاع از همین قرار بود. ساختمان های عصر کمونیستی بسیار فرسوده شده اما هزاران نفر در آنها زندگی می کنند. ساختمانی که مشابه آنها را در ترکمنستان و ازبکستان هم می شد دید. اخیرا چینی ها آمده اند و ساختمان هایی ساخته اند که تا ده سال آینده حکم همان ساختمان های روسی را خواهد داشت.
از کنار سد تفلیس رد شدیم که دریاچه بسیار بزرگ و زیبا و می گفتند اطرافش محل تفریح است. اصولا گرجستان مشکل آب ندارد و آب هایی که در جایی جمع می شود بر زیبایی خدادادی طبیعت گرجستان می افزاید. این آب سد تفلیس هم همین طور بود. اینجا به عنوان کمک آب خوراکی آماده شده است. گفتند تبلیسی (از تبیلی) به معنای آب گرم است و داستانی دارند که پادشاهی با باز شکاری به شکار رفته بود و در جایی فرود آمد که محل آب گرم بود و این شهر بنا شد. آب گردم در محله قدیمی تفلیس هست و الان به صورت حماماتی شبیه سرعین مورد استفاده است.
از راننده که ترک آذری بود در باره شاه عباس پرسیدم. می گفت مسجدی داشته که در رودخانه کر افتاده است. راننده افزود که مردم دید خوبی به شاه عباس ندارند و می گویند هزاران زن و دختر را از اینجا به ایران برده است! البته گفت که گرجی ها از عثمانی ها و عربها و روسها و ایرانی ها هیچ کدام دل خوشی ندارند. آنها می گویندحالا هم که خارجی ها می آیند اهدافی دارند. در واقع به آنها بدبین هستند و می گویند اینها آمده که تا همان کارها را تکرار کنند. خوب یک قوم کوچک در میان سه دولت بزرگ ایران و عثمانی و روس سرنوشتی غیر از این نمی تواند داشته باشد! هرچند این به معنای درستی کارهای آنها نیست اما سیاست مگر درست و نادرست می شناسد؟
آب رود کر که پایین می رود برخی از ستونهای مسجد شاه عباس آشکار می شود. عکس مسجد را که زمان شوروی خرب کرده اند در پایان این یادداشت گذاشته ام. (این را عرض کنم که رودخانه کر را در اینجا متکواری می گویند. منشأ و بخشی از مسیر در ترکیه (184 کیلومتر)است. سپس گرجستان (435 کیلومتر) و در نهایت از آذربایجان (906 کیلومتر) عبور کرده و به خزر می ریزد. )
در مسیری به سمت آخالجی خه، از شهر گَوری گذشتیم که راننده گفت اینها شهر محل تولد استالین است و خانه او الان موزه است. شهر آخالچی خه به معنای ینی قلعه یا قلعه نو است. قرار بود با جانشین ایلیا اسقف مسیحیان گرجستان که در آن شهر است دیدار داشته باشیم. شهری است بسیار قدیمی که در مسیحیت هم جایگاه ویژه ای دارد. شهر هم به نام همان قلعه نامیده می شود که در نقطه ای مرتفع قرار داشت. خانه او هم کنار آن بود در قلعه هم مجموعه ای از خانه ها و کلیسا بوده است.
ابتدا به دیدار جانشین ایلیا رفتیم و تعارف ها روابط متقابل انجام شد و حاج آقا تاکید کردند که ما خواستار آرامش و الفت میان گروه های مختلف هستیم و باید علیه افراطی ها متحد باشیم. سپس به قلعه آمدیم ساعتی بازدید کردیم. همانجا رستورانی بود که ناهار را صرف کرده و مسیر را بازگشتیم تا نقطه ای در 75 کیلومتری که مسیر را به سمت باطومی تغییر دادیم.
در داخل قلعه، عثمانی ها کلیسایی را مسجد کرده بودند که حالا به صورت موزه درآمده است. امری که در باره تعدادی زیادی از مساجد قدیمی استانبول هم صدق می کند. این منطقه دست عثمانی ها بوده است. در واقع، بخش غربی گرجستان در اختیار عثمانی ها و بخش شرقی در اختیار صفویه ها بوده و نبردهای دو دولت از آذربایجان به اینجا کشیده شده بود که شرح آن در منابع صفوی به تفصیل آمده است. راننده ما طلبه ای با نام جیحون بود که کم حرف بود و امکان استفاده از او نبود. پرسیدم چه قدر شیعه یعنی ترک آذری شیعه در گرجستان هست. تلفن زد و جواب داد بین 250 تا 300 هزار نفر. پرسیدم آیا گرجی ها و آذری ها ازدواج می کنند. پاسخش منفی بود و گفت بسیار بسیار کم.
اشاره کردم که این چهار پنج میلیون گرجی زبان و خط خاص خود را دارند و طبعا سخت گرفتار محکدودیت هستند. همه جا الفبای گرجی را می دیدم. تعجب است که زبان محدودی مانند گرجی الفبا دارد اما ترکها با این فراوانی الفبای ثابتی نداشته و ندارند و هربار از الفبای دیگران استفاده کرده اند. چنان که گفتم آذری ها شیعه هستند و در حال حاضر دو مدرسه علمیه به نام امام رضا (ع) و رسول اکرم (ص) برای طلبه های آذری گرجستانی هست که بیش از یک صد طلبه دارد. مدرسه ای هم به نام حضرت زهرا (س) برای خواهران طلبه هست.
فاصله میان تفلیس و باطومی 380 کیلومتر است که البته ما به دلیل رفتن به ینی قلعه و بازگشت160 کیلومتر اضافه تر راه رفتیم. نزدیک غروب بود که به باطومی رسیدیم.
برای من این شهر خیلی جالب بود، چرا که صدها بار نام آن را در سفرنامه های حج ایرانیان دیده بودم. ایرانیانی که از تفلیس تا باطومی را با قطار یا ماشنی یا فرغون! می آمدند و از آنجا با کشتی روانه استانبول و سپس جده یا ینبع می شدند. این خاطرات بسیار فراوان است. الان که این مطالب را می نویسم ساعت قریب دوازده شب است. شام خورده و آماده استراحت هستیم. شاید قریب سیصد صفحه مطلب در سفرنامه های حجی که چاپ کرده ام در باره تفلیس و باطومی هست. معمولا اشاره ای هم به طرابوزان یا سامسون دارند که الان در ترکیه قرار دارد و در ساحل دریای سیاه است. باطومی هم یک شهر ساحلی است و حالا تفریحگاه. راه ارتباطی گرجستان به دریای سیاه عمدتا همین بخش است.
امروز صبح، ساعتی کنار دریای سیاه قدم زدیم. این دریا را از طرف ترکیه در حاشیه استانبول دیده بودم، اما این بار از طرف باطومی هم دیدیم. همه اش به یاد حجاجی بودم که از اینجا به حج می رفتند. شهر باطومی، شهر ساحلی و توریستی است. طبعا بهتر از تفلیس و آبادتر از آن است. اینجا خودمختار است و گویا از زمانی که از طرف عثمانی به روسیه واگذار شده همین طور و با این شرط بوده است. نیمی آجار هستند که ترکی هم می دانند اما زبانشان گرجی است. اینها حنفی اند. البته نیم دیگر جمعیت باتومی گرجی هستند. شب را در هتلی اسکانمان دادند.
امروز یکشنبه صبح قدری اطراف قدم زدیم. ساعت دوازده به مرکز امور اسلامی گرجستان (اداره مسلمانان گرجستان) رفتیم. شیخ الاسلام سنی ها و شیخ الاسلام شیعه ها بود.(ساختار اداره مسلمانان گرجستان به این صورت است که یک شیخ الاسلام دارد که از شیعیان است و دو مفتی یکی مفتی شرق گرجستان که در تفلیس است و دیگری مفتی غرب گرجستان که در باتومی است. شیخ الاسلام آقای رامین ایگیدف از آذری ها و فارغ التحصیلان جامعه المصطفی است و مفتی شرق یاسین علی اف که از آذری ها و حنفی مذهب است و مفتی غرب بیگلار کاماشیدزه که از آجارها و حنفی مذهب است) ظاهرا متعلق به همین ناحیه هستند. قدری با حاج آقای شهرستانی در باره وحدت سنی و شیعه و مساله تروریسم صحبت شد. آقای شهرستانی از قول آقای سیستانی گفتند که سنی ها، نه اخواننا بلکه انفسنا هستند. بعد به مسجد جامع شهر رفتیم که نامش مسجد وسطی بود. از آنجا به هتل آمدیم. ساعت 2 ناهار بود که به اتفاق روحانیون سنی میل شد. الان هم آماده بازگشت از باطومی به تفلیس هستیم. خداوند به خیر بگذراند. راه طولانی و ماشین ها که با اسکورت ماشین پلیس هستند بسیار تند حرکت می کنند. تمام این راه یک باند دو طرفه دارد و در داخل جنگل مانند یا دست کم مناطق کاملا سبز است. بسیاری از خانه ها خالی و رها شده است. از جمیعت پنج میلیونی، تقریبا یک و نیم میلیون به اروپا و روسیه و تعدادی هم به آذربایجان رفته اند.
ساعت چهار بعد از ظهر از باطومی حرکت کردیم و الان که ساعت نه است تازه رسیدیم. در راه از دوستان شنیدیم که سعودی قصد داشته اند شش مسجد در گرجستان بسازد که دولت اینجا بساط آنها را جمع کرده است. به جای آن سعی کرده به شیعه ها میدان بدهد. به هر حال با تجربه ای که از فعالیت های سیعودی هست که هر کجا برسند تروریست تربیت می کنند، دولت حق دارد. دولت نمایندگانی از همه اقلیت ها به امریکا و جاهای دیگر فرستاده تا در باره حقوق اقلیت ها تحقیق کنند. در واقع گرجستان که می خواهد جزو اتحادیه اروپا شود سعی می کند در این زمینه استانداردهای بین المللی را رعایت کند. گفته می شود که گرجستان در این جهت موفق هم بوده است و طبق گزارش یک موسسه آمریکایی گرجستان جزء کشورهایی محسوب شده است که آزادی اقلیت های دینی را به خوبی تأمین می کند.
راهی که می آمدیم ترانزیت است و لذا نام تهران در تابلوهای بزرگی دیده می شد. در واقع این مسیر به تفلیس رسیده جایی به ارمنستان یا آذربایجان و از آنجا به ایران می رود. تابلو نزدیک تفلیس نشان می داد که 1250 کیلومتر تا تهران مانده است.
امروز صبح دوشنبه اول صبحانه میل شد و بعد هم چند نفری همین اطراف زدیم. عاقبت به صورت دسته جمعی به دیدن کاردار سفارت عراق رفتیم. خیلی عادی و معمولی و برگشتیم. تقریبا می شود گفت که هیچ کاری انجام ندادیم. سفیر عراق اخیرا اخراج شده و گویا این به خاطر کارهای بد شهروندان عراقی در اینجا بوده است! عصری هم قرار است به دیدن شهردار تفلیس برویم. از دوستی که مسوول موسسه در اینجاست در باره شهردار پرسیدم. گفت نفر سوم در کشور است. به طور کلی شهرداری در گرجستان مقام بالایی است مخصوصا شهردار پایتخت که مقامی ویژه دارد.
عصری، دوستان رایزنی آمدند. شیخ الاسلام شیعیان قبلی هم که شیخ علی (معروف به مشهدی علی که نماینده الله شکور پاشازاده شیخ الاسلام اداره مسلمانان قفقاز بود و هنوزم هست ولی دولت گرجستان با تأسیس اداره مسلمانان گرجستان مدیریت امور مسلمانان را از اداره مسلمانان قفقاز جدا کرد) بود، آمدکه چندین سال شیخ الاسلام بوده و حالا حدود پنج سال است که عوض شده است. ظاهرا او مرتبط با آذربایجان است و الان هم نماینده الله شکور پاشازاده) است. سالهای 94 تا 97 در قم درس خوانده است. از یک محله شیعیان اینجا یاد شده، به نام پونی جالا (آذری ها سوغانلو می گویند) منطقه ای است که می گفتند تعدادی از جوانان شیعه جذب وهابیت شده اند. وهابی ها پول زیادی هزینه می کنند و به این طریق کسانی را جذب کرده اند. در مقابل شیعیان، هم فعال هستند. رایزن اینجا آقای کامرانی فرد است. قدری در باره کارهای ایرانشناسی صحبت شد. آقای برادزه را می شناختند و گفتند که مدتی قبل دو سه هفته ای به بهشر رفته تا در باره گرجی های آنجا که زمان صفوی به آنجا کوچ داده شده اند، کنند. کتابی هم در باره روابط ادبی ایران و گرجستان پس از صفویه منتشر کرده اند.
با دوستان در باره خانه میرزا فتحعلی آخوند زاده صحبت شد. خانه ای از او مانده است که دولت آذربایجان آن را خریده و موزه کرده اما مدیریت آن را دست خانمی به نام لیلی علی یوا داده است. همین الان که می نوشتم نوه آن زن همین جا بود و الان دیدم. الان کارمند دولت است اما این چند روز که موسسه آل البیت مهمان داشت اینجا خدمت می کند. خانه مزبور نزدیک مسجد است و ایرانی ها در حوالی مشروطه اینجا بوده اند. از سنی ها کسانی به داعش پیوسته اند که آمار بین 30 تا 300 متفاوت نقل شده است. امشب سفیر را هم زیارت کردیم. آقای طالبی فر قریب سه سال است که اینجاست. کم بیش اوضاع را می شناخت. سعی کرد نشان دهد که این محیط را می شناسد. برای این مجلس مطالبی از گراهام فولر نقل کرد و گفت که بیشتر این مطالب را که در ستایش تشیع در مقابل تسنن است نقل می کند. از خانه ای یاد کرد که در شهر است و از سال 1905 سوگواری عاشورا در آن بوده است. در دوره کمونیستی هم سوگواری برقرار بوده اما معمولا به بهانه درگذشت شخصی این مراسم برگزار می شده است. فرصتی نشد آن را بیابیم.
امروز سه شنبه صبح برای یک ساعتی در کوچه ها و خیابان نزدیک قدم زدیم. یک کتابفروشی دیدیم. بنده دو کتاب خریدم. یکی در باره گرجستان که کتابی هنری دو زبانه بود. کتابی هم در باره باطومی قدیم که عالی بود. در مسیر، در کنار خیابان چند کتاب تبلیغی برای مسیحیت گذاشته بودند. یکی فارسی و در باره زندگی حضرت مسیح به نام بزرگترین انسان همه اعصار، و با حروفی زیبا و رنگی و البته جیبی بود.
ساعت یازده برای دیدن مدرسه رسول اکرم (ص) (نمایندگی جامعه المصطفی) وابسته به جامعة المصطفی به محله پوتی جولا رفتیم. گفتند منطقه شیعه نشین بوده اما تعدادی جوانها وهابی شده اند. نفوذ وهابیت در اینجا امری عادی شده است. البته تدین در میان سنی های اینجا عمدتا از چچن متاثر است که سابقه طولانی در این امر دارد. روستاهای اطراف مرز چچن، در اسلامیت محکم تر هستند. در آنجا روحانی مسوول مدرسه جناب قشمی چند دقیقه صحبت کرد. دقایقی هم آقای مهدوی راد سخن گفت. برگشتیم. غیر از مدرسه رسول اکرم، مدرسه فاطمه زهرا (س) (مدرسه رسول اکرم و حضرت زهرا در کنار هم و در همان منطقه پونی جالا مستقر است) و مدرسه امام رضا (ع) در منطقه مارنئولی Marneuli هست. جمعا 110 طلبه در اینجا هست. مدرسین هم همگی محلی هستند، کسانی که سابقا در قم و یا همین جا درس خوانده اند. عمده کار آنها یاددادن زبان فارسی است. در واقع رشته معارف اسلامی در دو مقطع کاردانی و کارشناسی است و در کنار آن آموزش زبان فارسی و گرجی نیز هست و طلبه هایی هم که در اینجا درس خوانده اند همه فارسی می دانند. کار رایزنی هم در اینجا عمدتا یاد دادن فارسی است.
سوال کردم گفتند در گرجستان حقوق یک کارگر 30 لاری و گوشت کیلویی 13 لاری که بسیار عالی است. مردم در مصرف انژری (به دلیل گرانی آن) صرفه جویی می کنند. عمده درآمد کشور از ترانزیت از ترکیه و روسیه و ارمنستان هم ماشین و هم انتقال انژری است. اشاره خواهم کرد که حقوق یک استاد با سابقه بیش از بیست سال، 250 دلار یعنی قریب 550 لاری است. (البته بعد از بازنشستگی)
عصر سه شنبه رایزن ما به محل موسسه آمد. ایشان گفت قبر قیس بن سعد در یک محله دوری در مارنوئیلی است. یعنی نیم ساعت راه خاکی باید رفت. جستجویی در منابع کردم. برخی از منابع نوشته اند که در مدینه درگذشته است. اما منابع دیگری از جمله تهذیب التهذیب (جلد 8 ص 396) از ابن حبان نقل کرده است که در سال 58 از دست معاویه گریخته به تفلیس آمده و آنجا درگذشته است. زرکلی هم در اعلام ج 6 ص 56) شرح حال وی را آورده و همین را گفته است. رئیس مجمع اهل بیت (ع) گرجستان شیخ راسم محمداف هم آمد. گفت در بچگی ما را به زیارت آنجا می بردند و می گفتند نماینده حضرت علی بوده و اسمش سلطان قیس بوده است. شیخ راسم گویا کتابی در باره اسلام در گرجستان می نویسد.
از یکی از دوستان در باره دید مردم گرجستان نسبت به ایران پرسیدم. ایشان گفت توده های مردم معمولا بدبین هستند و به خاطر مسائل دوره صفوی و بیشتر قاجاریه، به ایران بدبین هستند. اما نخبگان معتقدند که آمدن ایرانی ها سبب شده است تا سطح فرهنگ آنها نسبت به اقوام دیگر قوی تر باشد.
این نکته را هم یکی از دوستان گرجی داد که حدود بیست سال قبل حدود یک و نیم میلیون گرجی و آذری از این کشور رفتند. دلیل آن وضع اقتصادی بد اینجا بود. شمار زیادی از آذری ها به روسیه رفته اند و اکنون چند شهر در روسیه به طور کامل آذری های مهاجر گرجستان هستند گرجی ها به روسیه و اکراین و شمار بیشتری به یونان رفته اند.. حالا جمعیت رسمی پنج میلیون است اما شاید از این کمتر می باشد. دوست دیگری گفت که تعداد کمتری از آذری ها به آذربایجان رفته و بیشتر به روسیه رفته اند.
امشب حاج آقای شهرستانی و همراهان به ایران بازگشتند رفتند و ما فردا چهارشنبه تا جمعه خواهیم بود. پس از رفتن، نشست شبانه و دوستانه را داشتیم. دوستان خاطرات و اشعاری خواندند. آقای حاج سید ابوالقاسم دیباجی نماینده آیت الله سیستانی در کویت و جناب آقای شیخ محمدعلی موصلی هم که نماینده آقای سیستانی در مسکو هستند، حاضر بودند. سرگذشت اوائل انقلاب خودشان را گفتند. زمانی که در خوزستان بوده اند و به خاطر مسائلی به تهران برگشته و بعدها به کویت دعوت شده اند. تاکنون در مسجد جامع زین العابدین (ع) اقامت نماز دارند. بیشتر مشغول مباحث عرفانی هستند. شعر هم می گویند. پیش از انقلاب با بسیاری از علمای وقت محشور بوده اند. اخوی ایشان همراه با دو فرزندش همان اوائل انقلاب که در کمیته بودند با افتادن انفجاری به محل کارشان شهید شدند. الان خیابان شهید دیباجی به نام آنهاست. بعدا دو برادرشان هم در جنگ شهید شدند و حالا هم در خمینی شهر حسینیه شهدای دیباجی به همت ایشان ساخته شده است. از جمله با مرحوم عماد هم همسایگی و دوستی داشته اند. بیتی برای ایشان گفته اند: عالمی خوشتر از این نیست که من باشم و دوست/ این بهشتی است که در عالم امکان من است.
صبح چهارشنبه برای دیدن محله قدیمی شهر عازم شدیم. جایی که حمام عباسی قرار دارد. نشان آن یک سر دری است با معماری و کاشی کاری ایرانی. در بالای آن مسجد الجمعه یا همان مسجد دو محراب هست. در کنار رودخانه کر. اینجا آب گرم هست، جایی که اساسا تبلیس یا تفلیس در آنجا ساخته شده استن. حالا حمام های فراوانی که بیشتر حالت زیر زمینی دارند دیده می شوند. بخشی فعال است و بسیار گران که به صورت نمره خصوصی ارائه خدمات می کنند. چیزی مانند سر عین ما در اردبیل. کنار آن رودکی هست که آب آن به کر می ریزد. کنار این رودک، دیوارهای بسیار قدیمی دارد که گفتند مدتی قبل در تعمیر اینجا آشکار شده و به خاطر آنها کار متوقف شده است. سردر حمام عباسی هم در حال تعمیر بود. از کنار حمام ها و همان رودک، بالا رفتیم و از پشت مسجد بالای کوه رفتیم که خانه ها و مسجد هست. مسجد الجمعه نام آن بود، نامی که ایرانی ها برای مسجد جامع بکار می برند. برخی از قسمت ها بازسازی شده است. داخل شبستان، مسجد دو بخش می شد. سمت راست منبری ایرانی هست و سمت چپ که برای اهل سنت تدارک شده منبری شبیه منبرهای اهل سنت دارد که البته در ایران هم نمونه دارد. خاطرم هست قبلا از پانزده سال آقای برازده به من گفته بود که در تفلیس مسجدی هست که شیعه و سنی در آن هستند و حالا آن را می دیدم. بعد از آن از همان بالای مسجد، به سمت پارک برزگی که ورودیه هم داشت رفتیم. اینجا قبرستان بزرگی بوده که پارک شده است.. من و کسی که از موسسه همراه ما شده بود بود، به سمت کوه و برای رفتن و دین قبر میرزا فتحعلی آخوند زاده بالا رفتیم. در بین راه یک سنگ قبر دیدیم. یک جای دیگر هم یک دخمه مانند. در حال حاضر اینجا پارک بزرگی شده که گفته می شود از همه دنیا درختهایی به آنجا آورده شده است.
قدری در مسیرها گم شدیم تا عاقبت به قسمتی رسیدیم که به آخوندف معروف است. قبر میرزا فتحعلی آخونده زاده، با پسر و همسر و برادر و خواهر زنش و نیز میرزا صالح واضح و یکی دو سه نفر دیگر در یک مجموعه یک صد و پنجاه متری بود. کتیبه ای هم از طرف دولت آذربایجان بود که اینجا را درست کرده است. چند عکس گرفتم و برگشتم.
دوستان در مسجد الجمعه منتظر ما بودند. از آنجا قدم زنان پایین آمدیم. خانه های این مسیر که شیب زیادی به پایین دارد بسیار زیبا بود. در کنار خیابان اندکی جلوتر به موزه میرزا فتحعلی رفتیم. خانه وی را سالها قبل دولت آذربایجان خریده و زمانی که شوارد نادزه بوده اینجا افتتاح شده است. لیلی خانم، پیرزنی، مدیر آنجا بود. قدری وسائل شخصی میرزا فتحعلی و عکسهایی از وی بود. به علاوه اشیائی دیگر.
از آنجا بیرون آمده برای ناهار به یک رستوران ترکی رفتیم. پس از آن به هتل برگشتیم. من نماز خواندم و راهی دانشگاه تفلیس شدم. قبلا با آقای کامران فرد هماهنگ کرده بودم. ساعت سه بعد از ظهر مراسمی برای خیام داشتند که من وارد مجلس شدم. ضمنا مراسم بزرگداشت یک دانشمند ایرانشناس و مترجم گرجی هم بود. دقایق آخر را رسیدم.
در آنجا آقای برادزه که سالها قبل به مناسبت کارهای صفوی با ایشان آشنا بودم را ملاقامت کردم. پس از ختم جلسه، قدری در باره دانشگاه تفلیس و بخش شرق شناسی و به خصوص ایران شناسی آن که بیشتر زبان فارسی ست صحبت کرد. خودش در انستیتوی علوم گرجستان کار می کند. همین طور در دانشگاه ایلیا.
همان لحظه خانمی آمد و کتابی قطور آورد که نامش گرجستان در منابع فارسی دوره قاجار بود. گفت که به مقدار زیادی از سفرنامه های چاپ شما استفاده کرده ام. ساعت پنج و نیم بود که به موسسه آل البیت برگشتم.
ساعت هفت و نیم دو نفر از دوستان اینجا آمدند و قدری در باره اوضاع گرجستان و مسائل آن صحبت کردیم. آنها هم موید این بودند که در اینجا سعی می شود معیارهای اتحادیه اروپا اجرا شود و حتی اگر بخشی از آنها حرف است اما شرایط خوب است. برخی از دوستان می گفتند که وضع امنیت در اینجا بسیار عالی است و بر اساس معیارهای جهانی، در امنیت، رتبه ششم را داراست. البته اینها قدری تبلیغی هم هست تا گرایش اروپایی گرجستان تثبیت شود. گفتند اینجا اصلا رشوه وجود ندارد در حالی در قدیم اوضاع بسیار خراب بوده است. در واقع، مانند برخی از کشورها رشوه را قانونی کرده اند. یعنی مرکزی ساخته اند. شما هر کار اداری دارید مراجعه می کنید. اگر دوست دارید زود انجام شود پول بیشتری می دهید اگر نه پول کمتر. کاری که حالا سفارت انگلیس هم کرده و برای ویزا قیمت های مختلف می خواهد دو روزه، یک هفته ای یا بیست روزه و امثال اینها. فکر می کنم باید برای اجرایی شدن آن در ایران هم فکر کرد تا ریشه رشوه که حالا یک مصیبت بزرگ شده کنده شده و قانونی شود.
کتابی را که موسسه آل البیت اینجا در باره وضع مسلمانان در میانه سالهای 1800 تا 1917 بر اساس اسناد آرشیو گرجستان چاپ کرده مرور می کردیم. فائق که اینجا در موسسه کار می کند گفت که من هم جزو گردآورندگان آن بودم. این کتاب که بالای 400 صفحه است حاوی اسنادی است که در اینجا در باره وضع مسلمانان آن دوره و مرکز تفلیس برای قفقاز در اداره امور مسلمانان در آن دوره دارد. در اینجا آژانس ادیان که همان آقای ضاضا معاون نخست وزیری است به تمام روحانیون شیعه و سنی حقوق می دهد. از 350 لاری تا 1500 هم پرداخت می شود. شهریه ای که ایران و عراق به طلبه ها می دهند 70 و 50 لاری است که در قبال آن چیزی نیست.
صبح پنج شنبه 30 اردیبهشت به مارنئولی Marneuli رفتیم. جایی که آن را پایتخت شیعه می نامند. شهر با روستاها جمعا قریب 175 هزار نفر جمعیت دارد! هفتاد و دو روستا دارد. خود شهر فکر می کنم حداکثر 30 تا 35 هزار باشد اما روستاهایی هست که گفتند بالا ده هزار جمعیت دارد.به جز دو سه روستای سنی که اینجا آنها را ترک و شیعیان را آذری می نامند (به گفته آقای فائق اگر درست فهمیده باشم)، یک روستای یونانی روسی هم دارد. باقی شیعه هستند. فاصله شهر تفلیس تا آنجا 32 کیلومتر و در سمت جنوب شرقی است.
مسجد امام حسین (ع) که توسط موسسه آل البتی (ع) تازگی یعنی شب سوم شعبان (سه چهار روز قبل) افتتاح شده که ابتدا آنجا رفتیم. مسجد امام حسین (ع) با همت و پیگیری دوست ما آقای دهسرخی و حمایت مالی حجت الاسلام شهرستانی درست شده است. یک مسجد دو طبقه، با یک درمانگاه که پشت آن قرار دارد. اسم آیت الله سیستانی هم در سقف درب ورودی با کاشی حک شده است. شیخ عزیز از روحانیون با سابقه آنجا که همراه ما بود، امام جماعت آنجاست و ظهر و شب نماز می شود. آقای دهسرخی توضیحاتی در باره آن بنا دادند. جمعا بالای 220 هزار دلار هزینه شده علاوه بر اجناسی که طی ده تریلی از ایران آورده شده است. کنار آن یک مسجد قدیمی هم هست که 150 سال پیشینه دارد البته نه ساختمان فعلی. قرار است این دو مجموعه به هم متصل شوند. پشت آن درمانگاه هم بخشی از تجهیزاتش آمده و نصب شده قرار دارد. قرار است درمانگاه دیگری هم ساخته شود.
منطقه مارنئولی کشاورزی و در تامین گوشت گرجستان نقش مهمی دارد. فقط یکی دو درصد زنان با حجاب هستند. در کل این منطقه هم سطح زندگی پایین و با جاهای دیگر گرجستان فرقی ندارد. ساختمان های ویران در راه و در شهرها زیاد است. ساختمانهای روسی هم که مثل آپارتمانهای مهر ماست، فراوان است. این شهر سه نماینده شیعه در مجلس دارد. البته معمولا گفته می شود که دولت از شیعیان و به طور کلی مسلمانان آمار دقیق جمعیت را نمی دهد. اینجا برای دولت هم مهم است. وقتی رئیس جمهور آذربایجان، به گرجستان بیاید به این شهر هم سر می زند. رئیس جمهور فعلی گرجستان هم عید فطر و قربان و نوروز را به این شهر می آید. حوزه امام رضا علیه السلام هم با قریب 27 طلبه در همین شهر است.
مسجد دیگر در مارنئولی مسجد امام علی (ع) است که آن هم زیبا و محل فعلی نماز جمعه است. آنجا هم نام آیت الله سیستانی به کاشی ها حک شده است. سه امام جمعه دارد که هر سه هفته نوبت یکی است. اینها از طرف رهبری ایران، معین شده اند. شیخ عزیز، شیخ راسم، و شیخ حاجی. در بسیاری از روستاها روحانیون شیعه برای اقامه نماز می روند.
اما جای مهمی که قرار بود ببینیم و دیدیم، محلی است که به عنوان سلطان قیس و محل دفن قیس بن سعد بن عباده میان افواه شهرت دارد. آنجا با فاصله بیست دقیقه راه از یک راه خاکی بیرون مارنوئلی است. روستای نزدیک آن صابر کندی است. البته محل قبر در وسط دشت با صابر کندی هم فاصله دارد. دشت همراه با تپه ماهورهایی اطراف آن است. بر بلندی یکی از تپه ماهورها، یک چهار دیواری هفتاد هشتاد متری هست. سه قبر کنار هم است که کسانی گویا علاقه مند بوده اند اینجا دفن شوند. تاریخ های 1225 تا 1230 روی سندی است که بالای آنها نصب شده است. اما یک دیوار بتونی که گفته می شود محل دفن قیس است. سنگی روی آن نیست و خاکی است. گفتند قبل از پنجاه سال سنگی روی ن بوده معلوم نیست چه شده است. برخی از منابع می گویند قیس بن سعد در مدینه درگذشته، اما پاره ای از منابع می گویند قیس بن سعد در تفلیس درگذشته است. ابن حبان نوشته است: قال ابن حبان يكنى ابا القاسم و كان على مقدمة علي يوم صفين ثم هرب من معاوية سنة (58) و سكن تفليس‏. و مات بها في ولاية عبد الملك بن مروان‏ (تهذیب التهذیب: 8/ 396). در هر حال این نکته شگفتی بود که آن نقل با این مطالب شفاهی و این اثر برجای مانده تاریخ با رمز سلطان قیس تطبیق کند. به نظرم می شود بنایی برای اتحاد شیعه و سنی ساخت. چون هم صحابی رسول (ص) است و هم شیعه مخلص. یک گوشه آن مزار باشد و باقی هم مسجد مثل مزارهایی که در قاهره است.
امروز پنج شنبه ناهار را مهمان رایزنی بودیم. آقا کامران فرد جناب حجت الاسلام قشمی را هم دعوت کرده بودند. یکی دو ساعتی آنجا بودیم و به محل اقامت برگشتیم. نزدیک مغرب بین ساعت هشت تا نه، به حمام آب گرم رفتیم. درجات مختلف دارد. ما درجه متوسط رفتیم. حدود سی پله پایین می رود. آنجا مسوولش، دکه ای دارد از آنجا از دربی داخل می شویم که اختصاصی می شود. حوضی دارد که آب گرم و البته قابل تحمل است. داخل آن بوی گوگرد می آید که خیلی خوشآیند نیست. امروز از رایزنی هم چندین کتاب گرجی فارسی به رسم هدیه دادند که یکی شاهنامه گرجی بود.
امروز صبح جمعه 31 اردیبهشت ساعت ده از محل اسکنانمان که موسسه آل البیت است، بیرون آمدیم. اینجا همه یا غالب مردم، تا ساعت ده خانه هستند. خواب بر همه چیز ترجیح دارد. دوستان ما که اینجا بودند متفق بودند که مردم قدری تنبل هستند. این همه زمین و آب، ولی گندم از خارج وارد می کنند. تفریح تابستانی هیچ گاه فراموش نمی شود. با این که قانون تصویب شد که ساعت نه کارها شروع شود، هیچ کس به آن عمل نکرد. حقیقت، فقر در عمق جان اینها هست. گفتم که بسیاری از خانه ها خالی و خرابه است و بیش از یک میلیون نفر از گرجستان به روسیه و جاهای دیگر رفته اند. گفته اند دو روستای آذری ( به نام طحله سفید و سیاه) تقریبا خالی از سکنه شده است. این دو روستا نزدیک محل جامعه المصطفی (ص) بود.
ما ساعت ده و نیم به پای تله کابین رسیدیم تا به بالای نارین قلعه (یا قلعه کوچک) برویم. این اسم مربوط به پس از حمله مغولان به تفلیس است و پیش از آن به نام شوریس تسیخه قلعه حسد نامیده می شده است) معلوم شد ساعت یازده، شروع به کار می کند. قدری گشتیم. آقای فائق توضیحاتی در باره اطراف داد. از اهمیت تونلی گفت که درکوه کنار رود کر زدند. زمانی که کار سنگین آن تمام شد، مهندسین گفتند اگر دو تونل وصل شود خانه های قدیمی بالای کوه از بین می رود. سازنده آن خودکشی کرد. اما بعدا معلوم شد این اتفاق نمی افتد و الان هم تونل ها در حال استفاده است. با تله کابین بالای کوه رفتیم. بخشی از نارین قلعه مانده است. مجسمه یک زن به نام تامارا (معروف به کارتولی ددا یعنی مادر گرجستان است) در روی کوه بسیار بلند هست که در یک دست شمشیر و در دست دیگر شراب دارد. مخاطبش دیگران هستند که اگر با صلح بیایند با شراب از آنها پذیرایی می شود و اگر با زور بیایند شمشیر مقابل آنهاست. گرجی ها درمیان قفقازی ها به غیرت مشهورند، اما تعداد جمعیت شان کم است. آخرین سرشماری سه میلیون و هفتصد و اندی است. مشکل اینها در تاریخ همین بوده که اندک بوده اند و معمولا مورد تهاجم قرار می گرفتند.
فائق از من پرسید که اینجا چه چیزی داشته که ایرانی ها یا عثمانی ها حمله می کردند. به او گفتم در درجه اول آنها می خواستند جهاد و غزا کنند و مسیحیان را مسلمان. بعد هم جزیه می گرفتند. بعد هم برده و کنیز برای همه مصارف. چرا نیایند؟
کار تله کابین از ایتالیایی است. همین طور قطاری که روی کوه دیگری می رود که یک رستوران بسیار بزرگ و شاهانه هست. متروی شهر هم 50 سال قبل توسط روسها زده شده است.
نارین قلعه محل حفاظت از انبارها و دارایی ها شاهان گرجستان بوده است. هر بار به آنها حمله می شده آنها بر فراز آن قلعه رفته راه ها را بر مهاجمان به قلعه می بستند. زیر آن هم تونل هایی به نقاط مختلف بوده است تا منابع مورد نیاز تامین شود. فائق می گفت یکی از آنها را من رفته ام .فائق همچنین گفت نزدیک این جا یک محلی به نام آل آپار هست که محل خرید و فروش ایرانی ها بوده است. حالا به آو لاباری (آولاباری البته در اصل آولابار است ولی گرجی ها آخر هر کلمه ای یاء اضافه می کنند مثلا برنج را برنجی می گویند) معروف است و گرجی ها اصل آن را نمی دانند چه بوده است.
در بخش قدیمی شهر، پایین قلعه و نزدیک رود کر، کوی سید آباد بوده که تعدادی سید در آن زندگی می کردند. الان اسم تغییر کرده اما یک رستوان به نام سید آباد هستند که من از تابلوی آن عکس گرفتم. یک آتشگا هم هست که محلی است که گویند آتشکده بوده و مربوط به پیش از اسلام است. من آن را ندیدم. از دور یک کلیسا با گنبد طلایی آشکار بود که بسیار بسیار بزرگ است (بزرگترین کلیسای گرجستان که در زمان شواردنازه ساخته شده است به نام سامِبا). فرصت دیدن دست نداد. فائق گفت که گنج های طلای مسیحیان اینجا آنجاست و گنبد هم کاملا از طلاست. متاسفانه رئیس آنها همین دو سه روز قبل در ساعت سه بعد از نیمه شب در جاده ای که از کنار رود کرد بوده حرکت می کرده که با راننده اش به آب افتاده و مرده است. تا امروز که نه از ماشین خبری بود و نه جنازه کشیش. این سه روز دایما آنجا ترافیک بود و همواره چند کشیش هم در کنار ماموران پلیس ایستاده بودند. نام آن کلیسا، کلیسای تثلیث است یا سه خدا.( در گویش محلی سامبا گفته می شود)
با دوستان بالای کوه و کنار قلعه رفتیم اما رفتن به قلعه قدری دشوار بود. من داخل قلعه رفتم و نقاطی از آن را دیدم. تقریبا تخریب شده و با بازسازی قدری از آن حفظ شده است. دوستان ما با تله کابین برگشتند اما من قلعه را دور زده و از سمت دیگر آن پایین آمدم که کنار رستوران سید آباد سردرآورده به آنان پیوستم.
بعد از آن به متسختا (Mtskheta) رفتیم. جایی که گفته می شود پایتخت قدیمی گرجستان بوده است. کلیسای ساوتی تسنخولی (ستون زنده) آنجاست که بسیار کهن است. کلیسای دیگری هم در فاصله پانصد متری آن بالای کوه است که به نام صومعه سامتاورو نامیده می شود.. می گفتند اینها با نوعی تله کابین قدیمی به هم وصل بوده است. داستانی هم داشتند که یک کشیش از بالا به پایین می آمده، چشمش به زن نامحرمی افتاده و پاره شده افتاده و دیگر بعد از آن از آن طناب استفاده نشده است! کوچه ورودی کلیسا محل فروش اجناس محلی و کارهای هنری بود که چشم نواز بودند.
داخل کلیسا سنگ قبرهای قدیمی بود. یک سنگی هم بود که گرجی و عربی روی آن چیزی نوشته شده بود. شاید اشاره به زنی که به آنها هم ظلم فراوان کرده و آنجا مرده و دفنش کرده اند. عربی درهم و برهمی داشت .عکس گرفتم.
برای ناهار به رستوران قره باغ که یک رستوران ترکی است رفتیم و مهمان جناب آقای قشمی بودیم که نماینده جامعه المصطفی در اینجاست. بعد از آن همراه ایشان و جناب آقای کامران فرد به باغ مجتهد رفتم. همان باغ مجتهد تبریزی به نام میرفتاح که کلید تبریز را تقدیم روسها کرد و مورد خشم عباس میرزا قرار گرفته به تفلیس آمد. این باغ را خرید یا به او هدیه دادند نمی دانم. بعدها در سال 1258 به تبریز برگشت و دو سال بعد گویا همانجا درگذشت. همان زمانها باغ تبدیل به پارک و حالا پارک با وسائل بازیهای کودکانه شده و قسمت انتهای آن ساختمانی قدیمی بود که داخلش را که نگاه کردم یک سالن بود و وسائل اضافی از هر نوع آنجا ریخته بود. گفتند شاید کارگاه بافندگی بوده است. آقای کامران فرد گفتند خانه مجتهد را خراب کرده و برخی از وسائل آن از جمله کاشی ها را در موزه ای در تفلیس گذاشته اند که ما زمانی آنجا نمایشگاهی هم داشتیم.
امروز روز آخر سفرمان بود. عصری قدری استراحت کرده ساعتی قبل از غروب در حاشیه دریاچه تفلیس، بنایی مسیحی ساخته اند که عبارت از مجسمه های حواریون و ستونهای بلندی بود که روی نها داستانها اناجیل حک شده بود. دلچسب نبود. برگشتیم. ساعت نه و نیم بود که عازم فرودگاه شدیم و به ایران برگشتیم.(با تشکر از آقای قشمی که متن را مرور و اصلاحات خوبی را در آن انجام دادند.)

http://www.khabaronline.ir/detail/540191

 

تور گرجستان چقدر هزینه می‌برد؟

ساره ناصری: گرجستان کشوری است در قفقاز که بین دریای خزر و دریای سیاه قرار گرفته؛ همچنین یکی از کشورهایی است که در هر دو قاره اروپا و آسیا قرار گرفته است.

تفلیس پایتخت و بزرگ‌ترین شهر گرجستان است؛ این شهر در دو طرف رود متکواری قرار دارد.

باتومی شهری بندری در کشور گرجستان است؛ آب و هوای باتومی به شدت تحت تاثیر جریان‌های هوایی دریای سیاه است، در نتیجه بارش عمده باران در اکثر فصول سال شرایط عادی به شمار می‌رود. این بارش عمده، باتومی را به مرطوب‌ترین شهر گرجستان تبدیل کرده است.

به گزارش اقتصادنیوز، گردشگری یکی از بخش‌های مهم خدمات کشور گرجستان است که نقش مهمی در اقتصاد این کشور دارد.

به دلیل نزدیکی این کشور به ایران و قیمت‌های مناسب تورهای گردشگری این کشور،برخی علاقه‌مند سفر به این کشور هستند؛ همچنین این کشور مکان‌های دیدنی زیادی نیز دارد که برخی از گردشگران را به سوی خود می‌کشد.

از جاذبه‌های گردشگری این کشور می‌توان به رود متکاوری، کلیسای سامبا، تله‌کابین نارین‌قلعه، دریاچه لاکپشت‌ها و... اشاره کرد که بازدید از تمامی آنها در برنامه تورهای گردشگری قرار دارد.

به طور کلی برای سفر کردن به گرجستان و همراهی با تورهای گردشگری این کشور، با توجه به نوع هتل، مدت اقامت، نوع پرواز و خدمات ارائه شده توسط تور باید از 795 هزار تومان تا 7.2 میلیون تومان هزینه کرد.

جهت مشاهده جدول قیمتها و تصاویر گرجستان به مقاله اصلی در وب سیت خبری اقتصاد نیوز مراجعه نمایید.

 

گل رز در تفليس پژمرده شد

سعيد سبحاني
پيروزي مخالفان ساکاشويلي در انتخابات اخير گرجستان را مي توان اعلان رسمي پايان انقلاب گل رز در اين کشور دانست. انقلابي مخملي که با حمايت مستقيم ايالات متحده آمريکا و کشورهاي اروپايي رخ داد و در نهايت مانند انقلاب نارنجي در اوکراين سرنوشتي جز زوال و سقوط پيدا نکرد. در هر صورت گرجستان از اکنون بايد خود را براي تغيير جهت درسياست خارجي آماده کند. آنچه مهم است اينکه ساکاشويلي ديگر جايي در معادلات سياسي و اجرايي تفليس ندارد. وي آرزو داشت که به رهبري قدرتمند و دائمي در کشورش تبديل شود اما در نهايت به فردي ناتوان مبدل شد! مسئله قابل توجه اين است که انتخاب رئيس‌جمهور جديد تاثير زيادي بر حيات سياسي گرجستان نخواهد داشت، براي اينکه بر اساس اصلاح قانون اساسي اين کشور، اختيارات رياست‌جمهوري به‌طور جدي کاهش يافته است. هدايت امور کشور در حقيقت در دست نخست وزير گرجستان خواهد بود و به همين دليل اکنون اصلي ترين مسئله آن است که چه کسي مقام رياست کابينه وزراي کشور را به‌دست خواهد آورد."بيدزينا ايوانيشويلي" نخست وزير کنوني گرجستان وعده داده است که طي چند روز آينده نام جانشين وي اعلام خواهد شد و خود او نيز قصد دارد از دنياي سياست کناره گيري کرده و به توسعه بخش اجتماعي کشور بپردازد.«گئورگي مارگويلاشويلي» در انتخابات رياست ‌جمهوري گرجستان به پيروزي رسيد، ولي با توجه به اصلاح قانون اساسي اختيارات وي چندان زياد نبوده و نقش اصلي در هدايت کشور بر عهده نخست‌وزير جديد است که نامش طي چند روز آينده اعلام خواهد شد.کميته مرکزي انتخابات گرجستان اعلام کرد که پس از شمارش 100 درصد آراء مشخص گرديد که "گئورگي مارگويلاشويلي" نامزد ائتلاف حاکم «روياي گرجستان» با کسب 62/11 درصد کل آراء در انتخابات رياست‌جمهوري به پيروزي رسيده است.بر اساس اين اطلاعات، "داويد باکرادزه" نامزد حزب طرفدار رئيس‌جمهوري «جنبش واحد ملي» 21/73 درصد آراء را کسب کرده و "نينو بوردجانادزه" نامزد حزب «جنبش دموکراتيک- گرجستان واحد» (رئيس سابق پارلمان گرجستان) توانست تنها 10/18 درصد آراء را به‌دست آورد. ساکاشويلي پس از انقلاب گل رز که به برکناري ادوارد شواردنادزه منجر شد در انتخاباتي در سال 2003 به قدرت رسيد. اکنون پس از گذشت قريب به ده سال از انقلابي که رهبري آن را ساکاشويلي و همپيمانان سياسي‌اش بر عهده داشتند به نظر مي رسد که فضاي سياسي جديدي در اين کشور باز شده است.از سوي ديگر شهروندان گرجي از انتقال بدون خشونت قدرت در کشورشان استقبال کرده اند. برخي از ناظران سياسي معتقدند که روي کار آمدن چهره هاي جديد مي تواند فضاي سياسي گرجستان را به نفع مسکو تغيير دهد. واقعيت امر اين است که ساکاشويلي بايد در همان دوران جنگ اوستياي جنوبي و زماني که با سياستهاي خود منجر به راه اندازي جنگ با روسيه شد از سمت خود استعفا مي داد.هم اکنون ساکاشويلي سعي دارد به هر نحو ممکن خود را در قدرت نگاه دارد اما در اين خصوص ناکام مانده است .روسيه اوايل اوت سال گذشته در پي اقدام نظامي تفليس در حمله به منطقه جدايي طلب اوستياي جنوبي به منظور بازپس گيري كنترل اين منطقه، نيروهاي خود را وارد خاك گرجستان كرد. در پي جنگي پنج روزه و پس از برقراري آتش بس بين مسكو و تفليس با ميانجيگري فرانسه، روسيه در اواخر ماه اوت، استقلال مناطق جدايي طلب آبخازيا و اوستياي جنوبي را به رسميت شناخت. هم اکنون ساکاشويلي نسبت به محاکمه خود در آينده هراسان است. ساکاشويلي، رئيس‌ جمهوري فعلي گرجستان که بلافاصله بعد از انتخابات رياست‌جمهوري، کشورش را ترک و به بروکسل عزيمت کرده، اعتراف کرد از اين هراس دارد که بعد از پايان دوره رياست‌ جمهوري محاکمه شده و به زندان بيفتد.شاکاشويلي که بلافاصله بعد از انتخابات رياست‌جمهوري در اين کشور به بروکسل سفر کرده، در ديدار با "خوزه مانوئل بارازو" رئيس کميسوين اروپا اعلام کرده است که مقامات دولت "بيدزينا ايوانيشويلي" وي را تهديد به محاکمه قضائي بعد از پايان دوران رياست‌جمهوري‌اش کرده‌اند.بر اين اساس اعضاي دولت گرجستان ضمن تهديد وي، حتي نام زنداني که وي قرار است در آن زنداني شود را نيز به وي يادآوري کرده اند. ساآکاشويلي ادعا کرد که دستگيري وي يکي از شروط عادي سازي روابط گرجستان با روسيه است.لازم به يادآوري است که ساکاشويلي بلافاصله بعد از انتخابات رياست‌جمهوري در گرجستان با هواپيماي شخصي خود اين کشور را ترک کرده و به بروکسل سفر کرده است. وزارت امور خارجه گرجستان اعلام کرده که رئيس جمهور بدون اطلاع اين وزارتخانه از کشور خارج شده است. "گئورگي مارگويلاشويلي" رئيس‌جمهوري منتخب گرجستان در نخستين کنفرانس مطبوعاتي خود اعلام کرد که اين کشور قصد دارد به مذاکرات سازنده با روسيه با هدف سرو سامان دادن به روابط دو کشور ادامه دهد، ولي هرگز استقلال مناطق آبخازي و اوستياي جنوبي را به رسميت نخواهد شناخت.مارگويلاشويلي در اين خصوص مي گويد:

" از طرف گرجستان هيچ نوع تجاوزي به اين دو منطقه صورت نخواهد گرفت و مقامات تفليس به مذاکرات سازنده با طرف روسي براي سرو سامان دادن به روابط دو کشور همسايه ادامه خواهند داد. گرجستان بر سياست اصولي خويش مبني بر عدم به رسميت شناختن استقلال آبخازي و اوستياي جنوبي ادامه خواهد داد و همچنين قصد دارد به همه توصيه‌هاي شرکاي غربي در رابطه با روسيه عمل نمايد."

بر اين اساس زوراب آباشيدزه نماينده ويژه نخست وزير در امور روسيه با موفقيت ماموريت خويش با هدف سرو سامان دادن به روابط با مسکو را انجام مي‌دهد و تفليس به همين شکل مذاکرات دوجانبه با طرف روسي که به مذاکرات ژنو معروف شده، ادامه خواهد داد.در عين حال بيدزينا ايوانيوشيلي نخست وزير گرجستان نيز اعلام کرد که طي يک سالي که رياست کابينه وزراء را برعهده داشته، توانسته موفقيت خوبي در زمينه حل و فصل مشکلات با روسيه به‌دست آورد.


resalat-news.com

حمله آقامحمدخان قاجار به گرجستان

آغا محمد خان پس از فتح کامل جنوب ایران مقر حکمرانی خویش را در تهران مستقر نمود و آن را دارالخلافه نامید در حالیکه پایتخت وی هنوز ساری بود؛ والی گرجستان به پشتوانه همکیشی با روس‌ها اعلام استقلال نمود، بنابراین آغا محمد خان در فروردین ۱۱۷۴ (آوریل ۱۷۹۵) برای آراکلی خان نامه‌ای ارسال کرد و اشتباهات گرجی‌ها در طی هشتاد سال گذشته را یاد آوری نمود و اعلام کرد در صورتی که والی گرجستان روابط خود را با روس‌ها قطع و از ایران اطاعت کامل نکند، به آنجا لشکر کشی خواهد نمود. آراگلی خان جواب نامه را نداد و خود را برای حمله مجهز نمود. آغا محمد خان به گرجستان لشکر کشی کرد و با وجود مقاومت گرجی‌ها در این نبرد پیروز شد و آراگلی خان به تفلیس فرار کرد. آغا محمد خان برای یافتن او به تفلیس لشکر کشید. آراگلی خان همراه خانواده و بستگانش از تفلیس به گرجستان غربی گریختند. آغا محمد خان تفلیس را فتح نمود و فاجعه کرمان را در تفلیس تکرار کرد و دستور به قتل و تاراج مردم داد. عده زیادی از روحانیون را در رود کورا غرق کردند و پنج هزار نفر از گرجیها را اسیر و شهر را ویران نمودند. آغا محمد خان پس از غارت مهمات و ذخایر جنگی آراگلی خان، از شهر خارج شد تا به دنبال آراگلی خان برود ولی با دریافت خبر طغیان اهالی شیروان که مصطفی خان دولو نماینده‌اش را به قتل رسانده بودند، به دشت مغان بازگشت. حاکم شیروان به آغا محمد خان پیام دوستی و اطاعت داد و وی از تنبیه آنان صرف نظر نمود و با پانزده هزار تن از دختران و پسران شهر که به اسارت گرفته بود به تهران بازگشت. اسیران برای بردگی به ثروتمندان فروخته شدند.
ویکی پدیای فارسی

نااميدي گرجستان از عضويت در ناتو

حامد رشيدي

گرجستان هنوز نتوانسته است راهي به سوي ناتو پيدا کند. اين در حاليست که مقامات گرجي کماکان پيوستن به ناتو را يکي از اصلي ترين دغدغه هاي خود مي دانند. بدون شک با رفتن ميخاييل ساکاشويلي و حضور رئيس جمهوري جديد در گرجستان،ممکن است اساسا موضوع پيوستن به ناتو موضوعيت خود را از دست بدهد.چنانچه اين مسئله در خصوص اوکراين نيز رخ داد. وزير دفاع گرجستان عضويت کشورش در ناتو در سال 2014 را بعيد دانسته و يادآور شد که گرجستان بايد مأموريت نظامي خود در افغانستان را به پايان رسانده تا آمادگي شرکت در عمليات نظامي ديگر ناتو را بدست آورد. ايراکلي آلاسانيا وزير دفاع گرجستان معتقد است که عضويت اين کشور در ناتو در سال 2014 که ميخائيل ساکاشويلي رئيس‌جمهوري سال گذشته وعده آن را داده، ممکن نخواهد بود .گرجستان بسيار علاقه مند است که به ناتو بپيوندد. مقامات ناتو وعده داده اند که اين کشور در صورت رسيدن به استانداردهاي مورد نياز اين سازمان خواهد توانست به عضويت آتي خود در ناتو اميدوار باشد. مقامات تفليس همکاري بسيار گسترده اي با ناتو دارند. گرجستان تنها کشور غير عضو ناتو است که داراي بيشترين نيروي نظامي در افغانستان است. گرجستان و ناتو در نشست کميسيون دوجانبه در بروکسل توافقنامه‌اي در زمينه تعميق همکاري‌هاي متقابل در زمينه امنيتي امضاء کردند که براي مقامات تفليس اهميت زيادي دارد. اين توافقنامه در بروکسل و در چارچوب نشست کميسيون مشترک گرجستان-ناتو به امضاي طرفين رسيده است. مسئله عضويت گرجستان در ناتو در ماه مه سال 2012 در نشست سران اين سازمان در شيکاگو مورد بررسي قرار گرفت. رهبران کشورهاي عضو ناتو توافق کردند تا همکاري‌هاي نظامي و تماس‌هاي سياسي خود با گرجستان را در راستاي اين مسئله تقويت کنند، ولي در پذيرش عضويت اين کشور در ناتو عجله به خرج نخواهند داد.. وزير دفاع گرجستان هم يادآور شد که اين کشور بايد ماموريت خويش در افغانستان تا سال 2014 را به پايان برساند. بعد از آن آمادگي آن را خواهد داشت تا در ساير عمليات نظامي برنامه ريزي شده ناتو براي سال 2015 شرکت کند. لازم به ذکر است که گرجستان از آگوست سال 2009 تاکنون در ماموريت حفاظت از صلح ناتو در افغانستان مشارکت دارد و تاکنون 29 نظامي خود را در اين کشور از دست داده است. در حال حاضر بيش از 1500 نيروي نظامي گرجي در افغانستان حضور دارند که زير نظر فرماندهي نظامي آمريکا مشغول خدمت هستند.در هر صورت فعلا چشم اندازي در خصوص پيوستن گرجستان به ناتو وجود ندارد. حمايتهاي ايالات متحده آمريکا از ناتويي شدن تفليس همچنان ادامه دارد. اين در حالي‌است که مسئله پيوستن گرجستان به ناتو در هاله اي از ابهام و مخالفت اعضاي ناتو قرار دارد. با اين حال ايالات متحده آمريکا همواره از اصلي ترين طرفداران پيوستن گرجستان به ناتو در راستاي تضعيف قدرت روسيه بوده است. به عبارت بهتر در ماوراي استقبال ايالات متحده نسبت به ناتويي شدن تفليس انگيزه هاي ديگري موجود است. وزير امور خارجه آمريکا از درخواست گرجستان براي عضويت در ناتو حمايت کرد .جان کري، وزير خارجه آمريکا در ديدار با ميخائيل ساکاشويلي، رئيس جمهور گرجستان از کمک‌هاي گرجستان در افغانستان تشکر کرد.گرجستان بيشترين نيرو را در بين کشورهاي خارج از ناتو به افغانستان اعزام کرده و همچنين تعهداتي براي کمک پس از سال 2014 داده است.کري در اين خصوص مي گويد: "ما از خواسته‌هاي گرجستان براي عضويت در ناتو و اتحاديه اروپا حمايت مي‌کنيم. ما گذار دموکراتيک را که در گرجستان روي داده تحسين مي‌کنيم. رئيس جمهورگرجستان نخستين انتخابات مسالمت آميز را برگزار کرد و مي دانم وي همچنان متعهد به فعاليت در راستاي خواسته‌هاي دموکراتيک انقلاب رز است!"

مسئله پيوستن گرجستان به ناتو همچنان به عنوان يكي از چالش برانگيز ترين مسائل در مناسبات دوطرفه مسكو و تفليس مطرح مي باشد.اين موضوع پس از شكست سنگين گرجستان از روسيه در نبرد اوستيا به عنوان اصلي ترين دغدغه سياست خارجي دولت ساكاشويلي مطرح مي باشد.مقامات ناتو همچنان پيگير روند ناتويي شدن گرجستان هستند. دبير کل ناتو بارها اعلام کرده است که گرجستان هنوز براي پيوستن به اين سازمان راه طولاني در پيش دارد و بايد در ابتدا با انجام اصلاحات اساسي، خود را با استانداردهاي ناتو مطابقت دهد.

resalat-news.com

گرجستان چگونه از ایران جدا شد

درست با تاجگذاری فتحعلی شاه، آراکلی‌خان حاکم گرجستان که دل و جان به روسها سپرده و دم از جداسری می‌زد, درگذشت و پسرش به نام گرگین‌خان (گئورگی)، به جای او نشست. گرگین‌خان برخلاف پدر، خود را مانند اسلافش شهروند دولت ایران می‌دانست. از این‌رو، حاضر نشد که از تزار روسیه پیروی کند. او در نامهای به فتحعلیشاه نوشت :1 خود را از چاکران و متعلقان دولت قوی شوکت ایران می‌داند و خویشتن را حاکمی برای مرزبانی از کشور ایران در منطقه‌ی قفقاز بهشمار می‌آورد و مترصد و منتظر اجرای دستورات شاه ایران است. گرگین خان اعلام کرد که پدرش به دلیل کهولت سن، دارای نقاط ضعف فراوان بود و حتا کشته شدن مردم تفلیس در دوره‌ی پدر را، به اقدام‌های نسنجیده او نسبت داد. اما روسها که از قتل آقامحمدخان دلیر شده بودند، دوباره آهنگ تسخیر گرجستان را کردند. روسیان، با وجود اشغال گرجستان، گرگین‌خان را مانع استیلای کامل خود بر گرجستان می‌دانستند و احتمال می‌دادند که به‌ویژه زیر نفوذ مادر خود و یاری دولت ایران، برای چندمین بار، این سرزمین را از دست بدهند. از این رو، گرگین خان و خانواده را به سن‌پترزبورگ تبعید کردند و وی در زندان روس‌ها، زیر شکنجه‌های توان‌فرسا، روز 28 سپتامبر 1800 (6 مهر ماه 1179) ، با امضای سندی، از امارات گرجستان به سود تزار، چشم‌پوشی کرد .2 بدین سان، سلسله باگراتیون (Bagration) یا بغ‌راتیان که از دوران ساسانیان، از سوی دولت ایران، حکومت گرجستان را داشتند و در شاهنشاهی ایران، دارای مقام والا و شایسته‌ای بودند، منقرض شد. روس‌ها در ضمن، سندهای مجعولی را به امضای وی رسانیدند که در صورت عدم ادای آن، تفلیس از آن روس‌ها می‌شد. بعدها همین اسناد مجعول را، روس‌ها مستند دعاوی ارضی نسبت به گرجستان قرار دادند و حتا پا را از آن هم فراتر گذاردند و همین ادعا را در مورد گنجه نیز مطرح کردند. تسیتسی یانف نیز، پیش از آغاز عملیات جنگی علیه شهر گنجه، نامه‌ای به جوادخان زیادلو قاجار حاکم گنجه نوشت و با این استدلال نادرست و سست که چون گنجه، در گذشته تابع گرجستان بوده و از آنجا که گرجستان به تزار تعلق دارد، پس گنجه نیز، متعلق به امپراتور است. جوادخان گنجه‌ای, پاسخ نوشت3: در این وقت کاغذی که فرستاده بودی رسید و نوشته بودی که در ایام طومار دده فال، گنجه تابع گرجستان بود. این سخنان را هیچ کس نشنیده است. اما پدران ما که عباسقلی خان و سایرین باشند، در گرجستان حاکم بوده‌اند. هرگاه قبول ننمایند، از مردان پیر اهل گرجستان تحقیق نمایید که عباسقلی خان، در گرجستان حاکم و والی بوده است یا نه و بالفعل مسجد و دکان او در گرجستان هست و خلعت و تعلیقه‌ی او هم در خانه‌ی اهل گرجستان هست و از ایام آراکلی خان و پدر ما، سرحد گنجه و گرجستان معلوم بود که از کجا تا کجاست ... هرگاه بگوییم که پدران ما در گرجستان والی بوده است ... به این سخن، گرجستان را کسی به ما نمی‌دهد. با گرم شدن روابط روسیان با فرانسویان بر اثر اتحاد تزار روس با ناپلئون، روسها ساز دیگری کوک کردند و به ناپلئون این گونه اظهار کردند که سرزمینهای اشغالی در قفقاز را خریده‌اند. البته در آن زمان و پیش از آن، خرید و فروش سرزمین میان روسیان و فرانسویان و دیگران در غرب، امر متداولی بود. به عنوان مثال: لویی چهاردهم، بندر دونکرک و ماردیک را از انگلیسها خرید. شارل چهارم فرمانروای مانتو، ناچار شد شهر کازال را به لویی چهاردهم بفروشد. تزار روس در سال 1867م (1255خ) سرزمین آلاسکا را با پهنه‌ای برابر با 000 519 1 کیلومترمربع، به ایالات متحده‌ی آمریکا فـروخت. هـمچنیـن، در سـال 1803، دولـت فرانسه, ایـالت امـروزی لوییزیانا (Louisiana) را به همان دولت فروخت. در برابر ادعای روسیان مبنی بر خرید گرجستان و گنجه و ... ، عباس میرزا ولایتعهد، در نامه‌ای به ناپلئون در سال 1183 خ (1804 م / 1219 ق) در رد این ادعای روسیان، نوشت :4 ... در این اوقات که کارگزاران آن [قوی]شوکت، رایت عزیمت به ولایات روس افراشته و ایشان را از تعرض سرحدات ممالک ایران ممنوع داشته بودند جواب ایشان بوده است که ممالـک گـنجه و گـرجستان را از اولاد آراکـلی‌خان والی گـرجستان و جوادخان حاکم گنجه خریده و بدان جهت معترض گردیده‌اند. اولاً این که معامله طایفه مزبوره، خلاف واقع و محض تهمت و مخالف رای و رویتست و برفرض وقوع، بر هر صاحب بصیرت به بدیهه عقل روشن و مبرهنست که مبایعه ملک با مالکست، نه با زارع و دشتبان و اختیار گله، با صاحبست نه با شبان و قطع نظر ازین مراتب، هر بیعی را بهایی لازم و سزا و بر همه دور و نزدیک ظاهر و هویداست که بهایی که در ازای این معامله ادعایی به اولاد ارکلی خان و جوادخان رسیده همینست که گرگین خان پسرِ بزرگتر ارکلی خان، از جام قهر ایشان شربت زهر چشیده و جوادخان حاکم گنجه از تیغ بیدادشان ساغر مرگ کشیده و بقیه اولاد ایشان برخی در ولایات روس محبوس و بعضی دیگر از خانه و وطن و محل و مسکن نومید و مایوس، معتکف این آستان شوکت مانوسند. اگر چه به عنایت‌الله و تاییده تیغ ستم سوز و خنجر برق‌ا‌فروز دلاوران فیروز در طی این دعوی، برهانی قاطع و آیتی ساطعست و عنقریب جواب ادعای باطل و افترای بی‌حاصل ایشان را خواهد داد اما تمنی آنست که کارفرمایان آن دولت به ملاحظه موانست جانبین، کیفیت این افترا و بطلان این ادعا را بر پیشکاران هر یک از سلاطین سکندر تمکین ممالک فرنگ که با امنای آن دولت رابطه دوستی و الفت داشته باشند، مشکوف دارند تا اولیای این حضرت در تلافی اعمال ایشان نزد فرمانفرمایان آفاق به جهت ستیزه‌جویی و نفاق و شکستن عهد و تجاوز از سنن اسلاف که مخالف سیر و سلوک دادگستری و منافی رسم و آیین شهریاران عدل‌پرورست، منسوب نگردیده [و] معلوم همگان آید که مبادرت به خلاف از طرف ایشان بوده است و هرگاه امنای آن دولت را ممکن شود که درین باب از کارگزاران شهریاران با فرهنگ ممالک فرنگ که با ایشان الفتی دارند، حجتی مسجل ممهور، مبنی بر بطلان حجت ایشان صادر نموده ارسال نمایند، نهایت محبت و وداد و غایت یکرنگی و اتحاد خواهد بود ... افزون بر نامه‌نگاری و روشنگری، سفیرانی نیز برای آگاه کردن سران کشورهای بزرگ اروپایی به آن قاره گسیل شد. اما به دلیل اتحاد آنان با روسها در «اتحاد مقدس»، گوش شنوایی برای شنیدن سخنان به حق ملت ایران، پیدا نشد. در ماده 8 عهدنامه‌ی رشت (21 ژانویه 1732 / اول بهمن 1110) آمده است: 5 واختان پادشاه گرجستان که تا کنون نسبت به امپراتوری بزرگ روسیه و شاه ایران وفادار بوده و از دارایی خود محروم شده است، شاه ایران متعهد شده است هنگامی که گرجستان کما فی السابق در تحت حمایت ایران قرار بگیرد، کما فی‌السابق املاک و دارایی وی، به او باز گردد. پی‌نوشت‌ها: 1 - روضه‌الصفا_ ج 9 _ ر 295 / روایت ایرانی جنگهای ایران و روس ـ ر 29 2 - تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران ـ ج 1 ـ ر 93 3 - اسـنادی از روابـط ایران با مـنطقه‌ی قـفقاز ـ وزارت امور خـارجه ـ رر 159 ـ 158 4 - تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر ـ ج 1 ـ رر 179 ـ 178 5 - همان رر 304 ـ
برگرفته از وبلاگ: فریادزیرآب

http://hidar510.blogfa.com/post-215.aspx  

بسته شدن شهر غار

گروه تاریخ اقتصاد- به دستور شاه طهماسب اول (متولد 1514 و متوفي در 1576 ميلادي) كه 52 سال بر ايران سلطنت كرد در 15 آگوست سال 1551 شهر واردزيا= فردزيه واقع در گرجستان كه در درون كوه ساخته شده بود، بسته شد؛ زيرا به صورت يك مركز آموزش كشيش و ترويج مسيحيت درآمده بود. اين شهر در قرن دوازدهم و در پي ترس از هجوم سلجوقيان ساخته شد و بعدا به دليل بيم از حمله مغولان كه وارد جنوب روسيه شده بودند توسعه يافت. خانه‌هاي شهر به صورت آپارتمان‌هاي چندين طبقه و بعضا 13 طبقه در دل كوه ساخته شده بودند و راه ورودي به اين شهر غاري، تنها از طريق چاه‌هاي مخفي بود. اين شهر اضطراري، زماني گنجايش ده‌ها هزار تن سكنه را داشت كه در زلزله سال 1283 ميلادي آسيب شديد ديد و از آن پس به مركز آموزش مسيحيت تبديل شد و چون در دوران حكومت صفويان در قلمرو ايران قرار داشت شاه طهماسب دستور بسته شدن آن را داد تا به صورت يك پايگاه مخفي مخالفان ايران و اسلام درنيايد. تعطيل شدن دائمي شهر غار پس از سلطه عثماني‌ها صورت گرفت. بقاياي آپارتمان‌هاي غارساخته اين شهر اينك از نقاط جذب توريستي در گرجستان است.
گرجستان نامي است كه امپراتوري ايران (پارسيان) در قرون پيش از ميلاد بر اين سرزمين گذارده است. در آن زمان گُرجان تلفظ مي شد كه بعدا به گرجستان تبديل شد. انگليسي زبان‌ها اين واژه را جورجيا تلفظ مي کنند.

روزنامه دنيای اقتصاد

نمایش قدرت کلیسای ارتدوکس گرجستان

پل ریمپل، خبرنگاری که ۱۰ سال است در گرجستان کار می‌کند، می‌نویسد که وقتی اوایل سال میلادی جاری ده‌ها کشیش ارتدوکس گرجی در تفلیس رهبری ده‌ها هزار نفر را در حمله به گروه کوچکی از فعالان حقوق همجنس‌گرایان برعهده گرفتند، بخش بزرگی از مردم کشور وحشت‌زده شدند.

گرجی‌ها به شهرتشان به مهمان‌نوازی و روامداری می‌بالند، و بیشترشان خود را مسیحی معرفی می‌کنند. مفهوم همجنس‌گرایی در این کشور بشدت محافظه‌کار قفقاز چندان پذیرفته نیست، اما اکثر گرجی‌ها از دیدن آنچه روز ۱۷ مه (۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲) روی داد، شوکه شدند.

آنچه که آن روز در تفلیس اتفاق افتاد، به‌روشنی اهمیت کلیسا در گرجستان را نشان می‌دهد. گرجستان یکی از اولین کشورهایی که بود که مردمش به مسیحیت گرویدند، و مسیحیت از سال ۳۳۷ میلادی به مذهب رسمی کشور تبدیل شد. گرجی‌ها با وجود موج‌های متعدد تهاجم قبایل مغول و تاتار، از جمله حمله ارتش‌های چنگیز خان و تیمور لنگ، اعتقادات مذهبی‌شان را حفظ کرده اند.

در دوران شوروی انجام مناسک دینی ممنوع نبود، اما دسترسی به اماکن دینی بشدت محدود شده بود. در سال ۱۹۱۷ (زمان انقلاب کمونیستی در روسیه) در گرجستان ۲۴۵۵ کلیسای فعال وجود داشت، اما در اواسط دهه ۱۹۸۰ تعداد آنها به تنها ۸۰ کلیسا رسیده بود، و در کنار آنها تعداد کمی صومعه و مدرسه علوم دینی هم وجود داشت.

گیا نودیا، تحلیلگر سیاسی، می‌گوید: "در دوران کمونیسم کلیسا رفتن از مد افتاده بود، و بیشتر کار خانم‌های سالخورده بود." این وضعیت بعد از استقلال گرجستان از شوروی در سال ۱۹۹۱ به‌سرعت تغییر کرد.

زویاد گامساخوردیا، رئیس جمهوری منتخب، سیاست مبتنی بر فلسفه ملی‌گرایی قومی در پیش گرفت، و کلیسا هم از آن استقبال کرد. آقای نودیا می‌گوید: "در دوران جنبش ملی (دوره حکومت گامساخوردیا) این ایده که گرجی‌های واقعی مسیحی ارتدوکس هستند به‌سرعت گسترش یافت."

بیش از ۸۰ درصد جمعیت چهار و نیم میلیون نفری گرجستان می‌گویند که پیرو کلیسای ارتدوکس گرجی هستند، اما طبق برآورد کارشناسان، تنها ۱۵ تا ۲۵ درصد آنها فعالانه در مراسم مذهبی شرکت می‌کنند.

با این حال، کلیسای ارتدوکس مورد اعتمادترین نهاد در گرجستان است. نتایج مطالعه‌ای فوریه گذشته توسط مرکز تحقیقات منابع قفقاز (CRRC) انجام شد، نشان داد که ۹۵ درصد پاسخ‌دهندگان نظر مثبتی نسبت به اقدامات کلیسای ارتدوکس دارند.

بکا میندیاشویلی، کارشناس الهیاتی که حالا رئیس مرکز روامداری (Tolerance Centre) است، دلیل این میزان اعتماد بالا را شخص رهبر ۸۰ ساله کلیسای ارتدوکس گرجستان، ایلیای دوم، می‌داند. آقای میندیاشویلی می‌گوید: "او همه ویژگی‌های مثبت را دارد. پرجاذبه و محبوب است، با متانت صحبت می‌کند، و همه حرف‌هایش برای پیروانش قداست دارد. او با همه‌جور آدمی ارتباط برقرار می‌کند. با افراد عادی ساده صحبت می‌کند؛ با سیاست‌مداران از در سیاست وارد می‌شود؛ با روشنفکران درباره اومبرتو اکو و موسیقی کلاسیک صحبت می‌کند. او همه قدرتش در کلیسا را شخصا بدست آورده است."

در سال ۱۹۷۷ زمانی که الیای دوم رهبر کلیسا شد، تنها حدود ۵۰ کشیش در کشور وجود داشتند، اما حالا تعداد آنها به حدود ۱۷۰۰ نفر رسیده است. اولین آزمون بزرگ او در قدرت در سال ۱۹۹۷ پیش آمد. در آن سال شماری از راهبان مخالف وحدت فرقه‌های مختلف مسیحی او را به لیبرال بودن بیش از حد متهم کرده، و تهدید کردند که از کلیسای او انشعاب خواهند کرد. او توانست با توقف تلاش‌ها برای وحدت مسیحیان و دنبال کردن آنچه فیلسوفی بنام زازا پیرالیشویلی "تقلید از معانی بیان قرون وسطایی" می‌خواند، جلوی انشعاب در کلیسا را بگیرد.

کلیسا در موارد مختلف دخالت‌های فوق محافظه‌کارانه‌ای داشته، و از جمله هشدار داده که یوگا پر از "جذابیت‌های" کاذبی است که مردم را از خدا دور می‌کند. همچنین رهبران کلیسا اخیرا بشدت به کارت‌های هویت گرجی اعتراض کردند، چرا که مدعی بودند روی این کارت‌ها تصویر دجال وجود دارد.

این موضع‌گیری رهبران کلیسا اعتراضات گسترده مردمی به این کارت‌ها را در پی داشت. کلیسا به داشتن مواضع سیاسی بی‌طرفانه شهرت دارد، و در این میان ایلیای دوم نقش مهمی دارد، و در منازعات سیاسی نقش میانجی را بازی می‌کند. در گرجستان این منازعات به‌راحتی می‌توانند رنگ خشونت به خود بگیرند. البته پروفسور یاگو کاچکاچیشویلی، رئیس دانشکده جامعه‌شناسی دانشگاه دولتی تفلیس، معتقد است که بی‌طرفی سیاسی کلیسا یک افسانه است. او می‌گوید: "کلیسا همه نفوذ خود را مدیون افکار عمومی است. کلیسا از اعتماد مردم به‌عنوان یک منبع قدرت استفاده می‌کند. هر دولت و سیاست‌مداری از کلیسای ارتدوکس گرجستان به‌عنوان منبعی برای کسب مشروعیت استفاده می‌کند."

قانون اساسی گرجستان بر جدایی دین و دولت تأکید می‌کند، اما در توافقی که در سال ۲۰۰۲ میان کلیسا و دولت امضا شد، جایگاه کلیسا رسما به‌رسمیت شناخته شد و در دولت به آن نقشی مشورتی (به‌خصوص در زمینه آموزش) داده شد. در سال ۲۰۰۹، دولت میخائیل ساکاشویلی ۱۵ میلیون دلار به کلیسا کمک کرد. این رقم سه برابر مبلغی بود که سال قبل از آن به کلیسا کمک مالی شده بود. به هر یک از ۱۰ اسقف اعظم هم یک خودروی شاسی بلند (SUV) لوکس هدیه داده شد. با وجود این هدایای سخاوت‌مندانه، بسیاری از اعضای محافظه‌کار کلیسا که موضعی طرفدار روسیه دارند، نارضایتی خود از رئیس جمهوری را آشکارا ابراز کرده اند. آنها جهت‌گیری طرفدار غرب او را تهدیدی برای آداب و سنن گرجستان و نفوذ کلیسا در میان مردم می‌دانند.

برخورد ایدئولوژی‌ها در ژوئیه ۲۰۱۱ (تیر ۱۳۹۰) به اوج خود رسید. در آن هنگام پارلمان گرجستان قانونی را به تصویب رساند که به‌موجب آن اقلیت‌های دینی کشور اجازه می‌یافتند به‌عنوان اشخاص حقوقی در حوزه حقوق عمومی ثبت نام کنند. این کار به آنها امکان می‌داد از مزایایی برخوردار شوند که پیش از آن تنها متعلق به کلیسای ارتدوکس بود. در غرب از این تصمیم استقبال شد، اما کلیسای ارتدوکس گرجستان آن را تعرض به جایگاه ویژه خود می‌دانست.

بطریق ایلیای دوم از روحانیون خواست در انتخابات سال ۲۰۱۲ بی‌طرفی خود را حفظ کنند، اما بسیاری از کشیش‌ها از دستور سرپیچی کردند و علنا از ائتلاف تحت رهبری بیدزینا ایوانیشویلی (میلیاردر گرجی) حمایت کردند. آقای ایوانیشویلی هزینه ساخت کلیسای جامع سامبا (بزرگترین کلیسای گرجستان) در تفلیس را تأمین کرده بود. اما بیدزینا ایوانیشویلی بعد از رسیدن به نخست وزیری، روز ۱۳ مه (۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲)موضع مستقلی گرفت و اولین سیاست‌مدار گرجی بود که علنا اعلام کرد کسانی که گرایش‌های جنسی متفاوتی دارند هم باید حقوقی برابر با دیگر شهروندان کشور داشته باشند.

سه روز بعد، ایلیای دوم از مقامات کشور خواست که برگزاری تظاهرات در روز ۱۷ مه (۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲) را ممنوع کنند. این اولین رویارویی آشکار میان کلیسا و حکومت بود. در اوج این اعتراضات کشیش‌ها در حالی که با فریاد به فعالان حقوق همجنس‌گرایان دشنام می‌دادند، آنها را در خیابان‌های اصلی پایتخت تعقیب کردند. معترضان از میان موانع گذشتند، و پلیس مجبور شد برای حفاظت از اندک فعالان حقوق همجنس‌گرایان حاضر در صحنه، آنها را با اتوبوس از آنجا خارج کند.

روز بعد از این حملات، مگدا گورولی، هنرمند تفلیسی، در کنار حدود ۱۰۰ نفر دیگر در مرکز شهر به راهپیمایی پرداخت و خواهان اجرای عدالت شد. مگدا گورولی معتقد است که این واکنش‌ها نوعی نمایش قدرت به حکومت از سوی رهبر کلیسای ارتدوکس بوده است. او گفت: "من به اینجا آمده ام تا مذهبم را پس بگیرم. آیین ارتدوکس بخشی از فرهنگ ماست، اما آنها چه کسی هستند که بخواهند بر جامعه اعمال نفوذ کنند و سعی کنند بر افکار مردم تأثیر گذاشته، و اعتقاد کورکورانه را رواج دهند؟"

BBC © 2013

نگاهي به حضور ترکیه در جمهوری خودمختار آجارستان

ايراس: از مهمترین اقدامات ترکیه پس از استقلال گرجستان نفوذ و حضور گسترده در جمهوری خودمختار آجارستان است که ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت آنرا مسلمانان تشکیل می‌دهند. کشور ترکیه توانسته است با اتکا به زمینه‌های فرهنگی و تاریخی و همچنین پتانسیل بالای اقتصادی به گرجستان و به خصوص منطقه ارتباطی دو کشور یعنی آجارستان نفوذ کند. این نوشتار جنبه‌های حضور ترکیه در این منطقه را مورد بررسی قرارداده و دیدگاه مردم و محافل سیاسی این منطقه را نسبت به این حضور رو به افزایش، نشان می‌دهد.

مقدمه
ترکیه یکی از کشورهایی است که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری با کشورهای آسیای‌مرکزی و قفقاز (بجز ارمنستان) روابط دیپلماتیک برقرار کرده و در مقایسه با کشورهای منطقه سطح روابط خود را تا حد زیادی افزایش داده است. گرجستان از جمله کشورهای قفقاز جنوبی است که پس از فروپاشی شوروی سطح روابط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خود را با ترکیه در سطح قابل توجهی افزایش داده است. گسترش این روابط‌، دو کشور را به دو شریک استراتژیک در منطقه تبدیل کرده است. بین دو کشور ده‌ها توافق‌نامه در زمینه‌های دوستی و همکاری بسته شده است که که مهمترین آنها در زمینه‌های تجارت، اقتصاد، علوم و فنون، روابط نظامی، فرهنگی و آموزشی بوده است. از مهمترین اقدامات ترکیه پس از استقلال گرجستان نفوذ و حضور گسترده در جمهوری خودمختار آجارستان است که ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت آنرا مسلمانان تشکیل می‌دهند.

جایگاه تاریخی آجارستان
سرزمین‌های تاریخی جنوب و جنوب غربی گرجستان در قرون وسطی متعلق به امپراتوری عثمانی بود. چند قرن حکومت عثمانی بر این منطقه موجب شد بسیاری از ساکنان این مناطق به اسلام روی آورند. در قرن ۱۹ امپراتوری روسیه این سرزمین‌ها را از چنگ امپراتوری عثمانی بیرون آورد که از آن زمان تا‌کنون بافت جمعیتی این منطقه تنوع بیشتری پیدا کرد برای نمونه در منطقه آخالتس مسلمانانی زندگی می‌کنند که اکثریت آنها خود را ترک می‌دانند. طی دهه‌های ۷۰-۸۰ قرن ۱۹ میلادی بسیاری از مسلمانان گرجی به ترکیه مهاجرت کردند و همزمان مسیحیان بسیاری از جمله ارمنی‌ها و روس‌ها از مناطق نزدیک گرجستان به آجارستان نقل مکان کردند. به همین دلیل در آجارستان ترکیبی از جمعیت مسلمان و مسیحی شکل گرفت. در سال ۱۹۲۱گرجستان بخشی از سرزمین‌های اتحاد جماهیر شوروی شد و با وجود اینکه بخشی از جنوب گرجستان به ترکیه تعلق گرفت اما آجارستان همچنان جزء لاینفک خاک گرجستان باقی ماند. همزمان با این وقایع و بسته شدن پیمان قارص آجارستان یک منطقه خودمختار اعلام شد که دولت سوسیالیستی حق نداشت به طور یکجانبه خودمختاری آن را منحل کرده و جمعیت مسلمان آن را از این سرزمین کوچ دهد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز دو کشور گرجستان و ترکیه یک بار دیگر بر صحت توافق‌نامه قارص تاکید کردند. با فروپاشی شوروی و اعلام استقلال کشورهایی چون گرجستان، بازیگران منطقه‌ای بسیاری وارد این مناطق شدند و به نوعی به نقش آفرینی در وقایع منطقه‌ای پرداختند. ترکیه از جمله کشورهایی است که با به رسمیت شمردن استقلال این کشور وارد رابطه بسیار نزدیک و همه جانبه‌ای با آن شد و تلاش کرد نفوذ خود را در مناطق مختلف این کشور و بخصوص منطقه‌ای گسترش دهد که هم با ترکیه هم مرز است و هم مسلمانان بیشماری را در خوی جای داده است که در ادامه به این تلاش‌ها می‌پردازیم. 

تلاش‌های سیاسی ترکیه
بارزترین تلاش‌های سیاسی ترکیه مربوط به وقایع آگوست ۲۰۰۸ است که برای هرگونه حمایتی از دولت ساکاشویلی حاضر بود و حتی طبق اظهارات برخی از رسانه‌های گروهی در صورت نزدیکی ارتش روسیه به مرزهای آجارستان برای ارسال نیروی نظامی به آجارستان اظهار آمادگی کرده بود. سیاست‌های نزدیکی دو کشور با سخنرانی ساکاشویلی در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۰ که ایده " قفقازمتحد" را مطرح کرد بیشتر عیان شد. تلاش برای اتحاد کشورهای قفقاز زیر چتر تفلیس و دریافت حمایت‌های نظامی از سوی ترکیه به عنوان عضو ناتو، نتیجه مستقیم تلاش رهبری گرجستان برای تبدیل شدن به یک وزنه در برابر روسیه به شمار می‌رود. و میل سرکش رژیم فعلی گرجستان برای پیوستن به ناتو تا حد زیادی همکاری‌های فعال تفلیس و آنکارا را توضیح می‌دهد.
 
سیاست برخورد با روسیه، که رهبری گرجستان در حال حاضر در پیش گرفته، او را مجبور به فشردن دست دوستی شرکای جدید منطقه‌ای کرده است که ترکیه به عنوان یکی از این شرکا سعی در جلب اعتماد او به این مهم دست یافته است و در این بین آجارستان که به طور مستقیم با ترکیه مرزهای مشترک دارد به عنوان یک منطقه ارتباطی بین دو کشور عمل می‌کند. جذابیت‌های سرمایه‌گذاری در جمهوری خودمختار باعث نفوذ ترکیه در این منطقه شده است. ساخت و سازهای عظیمی که در این منطقه جریان دارد و دولت ساکاشویلی این تحولات را از دستاوردهای "انقلاب رز" می‌داند به نوعی مدیون سرمایه‌های کلان ترکیه است.
 
رویکردهای اقتصادی ترکیه
پس از حذف روادید از سوی ترکیه، بسیاری از گرجی‌هایی که از بیکاری رنج می‌بردند برای یافتن کار به این کشور مهاجرت کردند. سهم ترکیه در واردات از گرجستان ۱۰ درصد است و ۱۸ درصد از صادرات ترکیه به گرجستان صورت می‌گیرد، سرمایه‌گذاری ترکیه در اقتصاد گرجستان و بخصوص در منطقه آجارستان منجر به بازسازی زیرساخت‌های گردشگری در منطقه شده است. حضور اقتصادی ترکیه در منطقه آجارستان طی سال‌های گذشته بسیار چشمگیر است از جمله فرودگاه باتومی در سال ۲۰۰۶ با سرمایه‌گذاری عظیم ترکیه از نو بازسازی شد و در ازای آن پروازهایی از این شهر به نقاط مختلف ترکیه با تعرفه داخلی ترکیه انجام می‌شود. اغلب هتل‌های متعلق به ساکاشویلی در باتومی با هزینه‌های ترکیه ساخته شده‌اند. بسیاری از فروشگاه‌ها متعلق به ترکهاست و زبان ترکی بیش از زبان گرجی در خیان‌های آجارستان به گوش می‌رسد. بیشترین حضور ترکیه مربوط به بخش کشاورزی است و کشاورزان گرجی از رقابت شدیدی که طی سال‌های اخیر از سوی ترکیه بر آنها اعمال شده نارضایتی شدیدی دارند. این موضوع با درخواست اتحادیه اروپا از مقامات گرجستان برای کاهش موانع گمرکی موجود در بخش کشاورزی برای انعقاد یک قرارداد تجاری آزاد، پیچیده‌تر شد چرا که فرصتی مناسب را برای واردات محصولات نسبتا ارزان‌تر ترکیه به این کشور فراهم کرد. 

دیدگاه‌های مردم و سیاستمدران
افزایش حضور ترک‌ها و سرمایه‌گذاری عظیم آنها در منطقه احساسات متضادی در بین مردم بومی منطقه ایجاد کرده است. از یک سو بخشی از مردم در کارخانه‌ها و شرکت‌هایی که متعلق به ترکهاست مشغول به کار می‌شوند و از سوی دیگر این سرمایه‌گذاری‌ها و افزایش جمعیت موجب گرانتر شدن بسیاری محصولات و سخت‌شدن شرایط پیدا کردن کار شده است. کارفرمایان ترک بیشتر تمایل به استخدام هموطنان خود در کارخانه‌ها و شرکت‌ها داشته و تنها ۳۰-۴۰ درصد از مشاغل را گرجی‌ها بر عهده می‌گیرند. حقوق کارمندان ترک نیز بسیار بیشتر از گرجی‌هاست. گرجی‌ها در این شرکت‌ها در حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار در ماه حقوق می‌گیرند که بسیار پایین‌تر از حقوق کارکنان ترک است. طبق اظهارات برخی ساکنان محلی و برخی از نمایندگان حزب اپوزیسیون در آجارستان، رفتار پلیس محلی با گرجی‌ها و ترکها متفاوت و با تبعیض همراه است. به عنوان نمونه در باتومی قانونی به تصویب رسید که بر طبق آن آلوده کردن شهر جرایم سنگینی را بر متخلفان در نظر می‌گیرد(همچون پرتاب زباله در شهر، پرتاب سیگار) اما این قوانین در رابطه با ترک‌ها اجرا نمی‌شود چرا که با آنها به عنوان سرمایه‌گذاران و توریست‌های منطقه رفتار می‌شود. واضح است که این گونه نگرش مقامات باعث برانگیخته شدن احساسات مردم محلی می‌شود.
 
به این شرایط مساله حفظ میراث فرهنگی نیز اضافه شده است، چرا که چندین کلیسای تاریخی ارتدکس گرجستان در خاک ترکیه قرار دارد که به حالت مخروبه درآمده و در حال نابودی است و ترکیه به جای تعمیر و بازسازی آنها پیشنهاد کرده است که مساجد بیشتری در خاک گرجستان ساخته شود.(تاکنون ۴ مسجد از سوی ترکیه در خاک این کشور ساخته شده است). چنین اقداماتی واکنش‌های مختلفی را در جامعه گرجستان به دنبال داشته است. بیش از همه رهبر کلیسای ارتدکس گرجستان در این زمینه به اعتراض برخاست. پاتریاک ایلیای دوم نگرانی خود را در مورد مرمت و ساخت و ساز مساجد در گرجستان ابراز داشت که این نوع واکنش در خصوص چنین مسائلی از سوی رهبر مذهبی از چنین مرتبه بالایی کاملا غیر معمول به نظر می‌رسد. بیشترین بحث مربوط به نوسازی مسجد "عزیزیه" در مرکز باتومی بود که در سال ۱۸۶۹ به عنوان سمبل امپراتوری عثمانی آن دوره در آجارستان ساخته و بعدها به آتش کشیده شد. اصرار ترکیه بر بازسازی دوباره این مسجد اوج سوءظن محافل مذهبی و کلیساهای گرجستان را به دنبال داشت. آنها بر این عقیده‌اند که بازسازی این مسجد که گفته شده به عنوان موزه و اثر تاریخی مورد استفاده قرار خواهد گرفت، در نهایت به مرکز و نمادی از حضور ترکیه در آجارستان تبدیل خواهد شد که حضور دائمی آنها را رقم خواهد زد. مخالفان بازسازی مسجد عزیزیه معتقدند که در گرجستان و بخصوص در آجارستان بیش از ۲۰۰ مسجد و مدرسه وجود دارد و دیگر نیازی به بازسازی یک مسجد ویران شده نیست. چندی پیش مخالفان ساخت مسجد ترکیه در باتومی، کمپینی را تشکیل دادند و شروع به جمع‌آوری امضا در شبکه‌های اجتماعی و ترتیب تظاهراتی بر علیه این جریان کردند بسیاری از سازمان‌های اجتماعی و از جمله برخی از مسلمانان بومی آجارستان نیز از این جریانات پشتیبانی کردند آنها مخالف ساخت مسجد نیستند بلکه نمی‌خواهند دولت ترکیه از حامیان این ساخت و سازها باشد.
 
آجارستان طی ۳۰۰ سال بخشی از خاک امپراتوری عثمانی بوده و چیزی که مایه نگرانی گرجی‌هاست این موضوع است که هنوز هم در برخی محافل، نخبگان ترکیه این بخش را به عنوان بخش همیشگی خاک ترکیه می‌دانند. سال گذشته وزارت امور خارجه گرجستان تحت فشار افکار عمومی گرجستان از ترکیه در خصوص کتاب‌های درسی ترکی که در آن آجارستان و باتومی به عنوان بخشی از سرزمین ترکیه عنوان شده بودند، توضیح خواست. علاوه بر این، مقامات باتومی کنترل خود را بر تور لیدرهای ترکی که تاریخ را جور دیگری برای بازدیدکنندگان آثار تاریخی بازگو می‌کردند، بیشتر کرد.
 
سی گوا، نخست‌وزیر سابق گرجستان نگرانی خود را در مورد حضور گسترده ترکیه این گونه بیان می‌کند:" در باتومی یک کتابخانه بزرگ و عالی بود که ترک‌ها آن را خریداری کرده و آن را تبدیل به خانه قمار کردند. ۷۰ درصد سرمایه‌گذاری‌ها در گرجستان از سوی ترکیه انجام می‌شود که البته تا زمانی که به عنوان اهرمی علیه ما استفاده نشود خوب است. چرا باید فرودگاه باتومی متعلق به ترک‌ها باشد؟ بله ما با ترکیه روابط دوستانه‌ای داریم اما این توجه بی‌اندازه از نظر من کمی بی‌مورد است." ساکوارلیدزه، کارشناس مسائل سیاسی، ارزیابی دیگری از حضور ترکیه دارد به اعتقاد وی از یک سو توجه ترکیه به گرجستان و بیش از همه به آجارستان به نفع ماست اما از سوی دیگر در ترکیه ایده پان ترکیسم بسیار قوی است و شاید جاه طلبی‌های اقتصادی و مذهبی ترکیه در آجارستان در تحقق این ایده در این مناطق باشد." 

بسیاری از ساکنان گرجی نگران گسترش فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی ترکیه در آجارستان هستند. در زمان شوروی بسیاری از آجارها از اسلام خارج شدند بعد از استقلال گرجستان و احیای زندگی مذهبی مردم بسیاری از کلیساهای ارتدکس گرجستان فعالیت خود را از سر گرفتند و بسیاری به ارتدکس روی آوردند و در کنار آن بسیاری در مناطق کوهستانی همچنان مسلمان باقی ماندند. همچنین بخشی از جوانان آجار در مراکز آموزشی ترکیه آموزش می‌بینند، این بیم وجود دارد که بین مسیحیان و مسلمانان اختلافاتی ایجاد شود. تعدادی از تحلیلگران سیاسی گرجستان بر این باورند که در مورد وخامت وضعیت فعلی در خاورمیانه، ترکیه در آینده‌ای نزدیک می‌تواند آشکارا ادعای مالکیت خود را بر آجارستان اعلام کند. چاچیا، کارشناس مشهور گرجستان بر این عقیده است که با تصویب ایالات‌متحده آنکارا می‌تواند برای تقویت جایگاه خود در منطقه دریای سیاه و منجمله آجارستان اقدام کند و ضمن استفاده از فن‌آوری‌های پیشرفته به بهانه حفاظت از منافع مسلمانان، نیروهای خود را تحت نظارت ناتو به منطقه آجارستان ارسال کند.

نتیجه‌گیری
کشور ترکیه توانسته است با اتکا به زمینه‌های فرهنگی (همچون تعداد مسلمانان موجود در مناطق همرز با خود و ریشه‌های مشترک اقوام ترک و...) و تاریخی و همچنین پتانسیل بالای اقتصادی به کشور گرجستان و به خصوص منطقه ارتباطی دو کشور یعنی آجارستان نفوذ کند. ترکیه همچنین با امتیاز حمایت آمریکا و غرب سرسختانه برای حفظ موقعیت خود به عنوان پیشرو در منطقه به فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی خود سرعت می‌بخشد. به همین دلیل به نظر می‌رسد ترکیه همچنان به حضور مقتدرانه خود در منطقه ادامه بدهد به خصوص پس از سیاست‌های خصمانه‌ای که دولت ساکاشویلی در مواجهه با روسیه در پیش گرفته است. در برخی محافل سیاسی، گرجی‌ها اندیشه پان‌ترکیسم ترکیه را هنوز رو به زوال نمی‌دانند و معتقدند که این تفکر همچنان اعتبار نسبی خود را حفظ کرده است و می‌تواند یکی از دلایل نفوذ رو به رشد ترکیه در مناطق قفقاز باشد که زمانی جزء ریشه‌های اساطیری امپراتوری عثمانی بودند، که البته این اندیشه نیز دور از ذهن نیست.

نويسنده: مهری خیری

کد خبر: 29293 آدرس مطلب: http://iras.ir/vdcexw8w.jh8ooi9bbj.html

ایراس http://iras.ir

گذری بر احوال کُردهای گرجستان

کردپرس- کُردها علاوه بر اینکه اقامتگاههای دائمی در مناطقی از ایران، عراق، ترکیه و سوریه دارند، به برخی مناطق دیگر جهان نیز بنا بر حوادث و اتفاقات کوچ کرده اند که از جمله این مناطق می توان به کشور گرجستان اشاره کرد که حدود 40 هزار کُرد مهاجر را در خود جای داده است.
یزیدیان، ایزدی، ایزدیان (به کردی Êzidî یا ئێزیدی) اقلیت مذهبی کُرد زبانی هستند که در شمال عراق، سوریه، جنوب شرقی ترکیه و قفقاز ساکن هستند و بیش از 40 هزار نفر از آنها در گرجستان زندگی می کنند که به زبان کُردی و گویش کرمانجی صحبت می کنند؛ آیینشان ایزدی شاخه ای از بهدینانیه است که آمیزه ای از عقاید ادیان پیش از اسلام است و بنا به اعتقاد خودشان ایزدی همان زردشتی است.
براساس برخی منابع غیررسمی نزدیک به 40 هزار کُرد در گرجستان زندگی می کند که اکثراً دارای آئین ایزدی می باشند و از عراق، ترکیه، ارمنستان و آذربایجان به گرجستان رهسپار شده اند و اکثر آنها در شهر تفلیس پایتخت گرجستان زندگی می کنند، البته برخی هم در بخش اوستیای جنوبی از توابع گرجستان و همچنین به نسبت کمتر در دو جمهوری آبخازی و آجاری گرجستان پراکنده شده اند.
کُردها در گرجستان به شغل های کاذب مشغولند و تعداد معدودی از آنها با ایجاد طبقه ای صنعتگر، صاحب شرکت های صنعتی در این کشور شده اند اما اکثر آنها به دست فروشی و شغل های کاذب در بازارهای تفلیس مشغولند و وضعیت زندگی نامطلوبی دارند، حتی زنان و کودکان آنها هم به دست فروشی در بازارهای هفتگی سرگرم هستند. اکثر این زنان از وضعیت فعلی خود راضی نبوده و در حسرت بازگشت به کردستان هستند. آنها به دنبال ایجاد ارتباط و اطلاع از احوال کُردهای کشورهای همسایه گرجستان هستند.
بیشتر این خانواده ها که در بازارهای گرجستان شغل دست فروشی و کارگری دارند، فرزندانشان را برای کار و تحصیل به اروپا فرستاده اند.
گوهار علیخان، 48 ساله، در بازار تفلیس با شوهرش بساط کفش فروشی دارد و دارای سه فرزند می باشد. دو نفر از آنها در فرانسه و یکی هم در بریتانیاست و برای کار و تحصیل به اروپا رفته اند؛ چرا که در گرجستان بر اثر بیکاری و فقر نمی توانستند ادامه تحصیل دهند.
بر پایه ی اسناد تاریخی، کُردهای ایزدی در عصر سلطنت سزار گرجی (نیمه دوم قرن 12م) از یکی از قبایل کُرد، بین النهرین را ترک و در ارمنستان ساکن شدند و بعدها به گرجستان مهاجرت کردند.
در دهه 1760 م کُردها از سزار گرجستان (ایراکلی دهم) در برابر حمله عثمانی تقاضای کمک کردند. اوایل 1770م سزار گرجی طی نامه ای به رهبر کُردها (چوبان آقا) با قول پشتیبانی همه جانبه، آنها را به نبرد با دشمن مشترک (عثمانی) فراخواند.
سرانجام پس از انعقاد قرارداد ترکمنچای با ویسر بالیران در سال 1828، کُردها مجال یافتند تا به عنوان رعیت به گرجستان بازگردند. در اواسط سده 19، شمار مهاجرین کُرد در گرجستان فزونی گرفت و از ابتدای سده ی 20، تعداد زیادی از کُردهای شهرهای وان- فارس و سایر مناطق کردنشین ترکیه برای در امان ماندن از فشار حکام عثمانی و نیز عدم تمایل آنها به گرویدن به دین اسلام، به گرجستان روی آوردند.
جمعیت کُردهای مسلمان و ایزدی گرجستان، براساس آخرین سرشماری 1926 در این کشور، 2502 نفر بوده است. اما بعدها شمار آنها افزایش یافت و اکنون تعداد آنها به 40 هزار نفر می رسد که اکثر آنها ایزدی هستند.
در وضعیت کنونی به کُردهای گرجستان اجازه دخالت و فعالیت در امور سیاسی داده نمی شود. آنها فقط چندتشکل فرهنگی و روشنفکری دارند. البته کُردهای گرجستان تا سال 1991 وضعیت عادی داشتند و اقلیتی فعال بودند که از آزادی جزئی و حق نوشتن و نشر آثار به زبان کُردی برخوردار بودند. حتی در سال 1857 کتاب مقدس (انجیل- تورات) برای اولین بار از زبان یونانی به زبان کُردی کرمانجی ترجمه شد و در استانبول با الفبای ارمنی، توسط مبلغین و قدیسیان ارمنی چاپ شد اما بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (1991) و استقلال گرجستان، کُردها به وضعیت نامطلوب پیشین بازگشتند، چرا که گرجستان پس از استقلال یافتن حقوق اقلیت های قومی را به رسمیت نشناخت، بنابراین حقوق فرهنگی کُردها نقض شد و تبعید و آوارگی کُردهای این کشور دوباره آغاز شد و اکثر آنها به اروپا رهسپار شدند. هم اکنون اکثر کُردهای ساکن گرجستان در حسرت بازگشت به وطن خود هستند و در آرزوی وضعیت زندگی مطلوب به سر می برند. اما برخی از آنها ناامید از بازگشت به موطن خود، با وضعیت و شرایط فعلی گرجستان خود را سازگار کرده اند و حتی فرزندان آنها با زبان کُردی آشنایی ندارند.
هر چند گوهار علیخان در گرجستان به دنیا آمده اما احساس می کند در کردستان متولد شده است و به گرجستان کوچ کرده است، وی زبان و راه و رسم آبا و اجداد خود را حفظ  کرده است. گوهار می گوید: "ما کُردها با گرجستانی ها فرق داریم" آرزو دارم به وطن خود (لاش) برگردم.
کُردهای گرجستان بین سالهای 1960 تا 1980 چند حزب و تشکل کُردی تأسیس کردند و تعدادی روزنامه و مجله کُردی منتشر می کردند اما بعد از استقلال گرجستان هرگونه فعالیت کُردها در گرجستان ممنوع اعلام شد و حتی بخش کُردی رادیو گرجستان هم تعطیل شد و این وضعیت بخاطر تعصب زیاد ادوارد شواردنادزه، رئیس جمهور پیشین گرجستان صورت گرفت. وی در سالهای پایانی عمر اتحاد جماهیر شوروی، وزیر خارجه آن کشور بود و پس از استقلال گرجستان به سمت ریاست جمهوری این کشور استقلال یافته انتخاب شد.
کریستیانا جنگیز که در یکی از بازارهای شهر تفلیس قهوه می فروشد، می گوید با وضعیت فعلی گرجستان کنار آمده و خود را با شرایط آنها سازگار کرده است و خواهان بازگشت به کردستان و وطن خود نیست. وی می گوید: نمی خواهم به کردستان برگردم چون می ترسم و نمی دانم چطور از من استقبال می شود... اما وی اصرار دارد که فرزندانش در صورتی که خود مایل باشند، به موطن پدری خود بازگردند.
گوزل باپیر 61 ساله، نظر دیگری دارد و می گوید خیلی دوست دارم به کردستان بازگردم بیشتر اوقات هم برای وطنم به کردی ترانه می خوانم. وی می گوید از کُرد بودنم به خودم می بالم و در حسرت و آرزوی بازگشت به کردستان هستم حتی در دوران پیری وکهولت هم امیدوارم روزی به وطنم بازگردم.
این گزارش نگاهی کوتاه به وضعیت کردهای گرجستان است که سالها پیش برای رهایی از ظلم و ستم حکومت عثمانی،ترک وطن کرده و راهی گرجستان شدند اما با اتفاقات و رویدادهای سده های اخیر و شکل گیری کشور مستقل گرجستان و رشد افکار ناسیونالیستی در میان سران این کشور، اکثر کرده ها به فکر مهاجرت و بازگشت به سرزمین مادری خود هستند.
مترجم:آمینه خاکی
منبع: روداو

روسیه و گرجستان: روابطی توأم با بدگمانی

پس از انقلاب های موسوم به انقلاب رنگی در کشورهای استقلال یافته از شوروی، گرجستان نیز یکی از کشورهایی بود که انقلاب گل رز، در آن رخ داد. برکناری دولت متمایل به روسیه و روی کار آمدن دولت غرب گرای میخائیل ساکاشویلی باعث دگرگونی در اوضاع سیاسی این کشور شد. دولت جدید، سیاست دوری از روسیه و نزدیکی به غرب به ویژه آمریکا را در پیش گرفت و همچنین این کشور خواهان عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو بود. پس از این انقلاب رفته رفته گرجستان به غرب نزدیک تر شد و روسیه که این موضوع را برنمی تابید تلاش کرد تا به نوعی این موضوع را حل نماید. همه این مسایل نشان از رویکرد گرجستان به سوی غرب و در خلاف جهت منافع روسیه است. پس از جنگ سال ۲۰۰۸ بین روسیه و گرجستان روابط سیاسی و دیپلماتیک دو طرف قطع شد و تاکنون تلاش ها برای از سرگیری روابط به نتیجه نرسیده است. در روزهای اخیر مخالفت مجلس گرجستان با موضوع روابط با روسیه بار دیگر خبرساز شده و به نوعی تلاش های صورت گرفته و امیدهایی که در این مدت برای برقراری رابطه ایجاد شده بود را به نوعی تحت الشعاع خود قرار داد. در این مقاله سعی داریم تا ابعاد این موضوع را واکاوی نماییم.ادامه….. منطقه قفقاز و ماورای قفقاز به حوزه رقابت روسیه و آمریکا تبدیل شده ‌است. آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و اوکراین هر یک به‌ نوعی در یک دادوستد استراتژیک میان روسیه و آمریکا درگیر هستند. این تعامل موجب روی دادهای اجتماعی و سیاسی بسیاری در این منطقه شده است که از جمله آن می­توان به برکناری ادوارد شوارد نادزه در گرجستان اشاره داشت. فروپاشی شوروی و پایان رقابت‌های ایدئولوژیک، زمینه را برای پیگیری اهداف ملموس اقتصادی در کشورهای استقلال‌یافته فراهم آورد. ضعف اقتصادی روسیه و تمایل جمهوری‌های استقلال‌یافته به کاهش وابستگی به مسکو از یک طرف و توان اقتصادی غرب و تمایل دولت‌های غربی برای پیشبرد منافع خود در منطقه از طرف دیگر، عرصه را به روی حضور پررنگ‌تر غرب در منطقه گشود. اتحادیه اروپائی در این چند سال کمک‌های مالی و تکنیکی گوناگونی در جهت اصلاحات اقتصادی به کشورهای منطقه ارائه کرده است. ایالات متحده آمریکا نیز تقویت زیربنای اقتصادی کشورهای منطقه و کمک به اصلاحات مبتنی بر اصول بازار آزاد در جمهوری های جدیدالاستقلال را در دستور کار خود قرار داده است. پس از فروپاشی شوروی، اولین حوزه رقابت روسیه و آمریکا، در گسترش ناتو به سوی شرق پدیدار گردید. ناتو که خلاء قدرت ناشی از فروپاشی شوروی را درک کرده بود، با ایجاد دو نهاد شورای همکاری اروپا- آتلانتیک و برنامه مشارکت برای صلح اعضاء سابق پیمان ورشو را به همکاری با ناتو فراخواند و در این راه تاحدی موفق بود. ناتو از طریق برنامه­های مذکور درصدد ارائه مکانیسم­هایی بود که از طریق آن بتواند با کشورهای بلوک شوروی سابق در طیف وسیعی از مسائل به همکاری عملی و امنیتی بپردازد و نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد که این مساله به نگرانی روسیه انجامید. اما ناتو هم از اقدامات تقابلی روسیه نگران بود. از این رو، در سال ۱۹۹۷ شورای دائمی مشترک روسیه و ناتو برای رفع نگرانی دو طرف ایجاد شد. با این حال رقابت دو کشور همچنان در منطقه ادامه داشت. گرجستان نیز تلاش داشته تا در این میان با توجه به نگرانی های خود جهت تامین تمامیت ارضی و تسری حاکمیت ملی به تمام نقاط این کشور، سعی داشته تا به سوی غرب بویژه آمریکا گرایش داشته باشد. غربی ها نیز این حرکت را مغتنم شمرده و تلاش کردند تا هم در حوزه های سیاسی-امنیتی و هم در عرصه های اقتصادی-فرهنگی روباط خود را با گرجستان نزدیکتر نمایند. در این زمینه ساکاشویلی در نشست رهبران ناتو در آوریل ۲۰۰۷ با اشاره به سیاست کنونی گرجستان در تمایل به غرب می‌گوید: «از اقدام‌های تاریخی ما رویکرد به غرب است، این انتخاب نه تنها انتخاب ما، بلکه انتخاب اجداد ماست. تمدن‌های گرجستان و اروپا آن‌‌قدر به هم نزدیک است که به سختی می توان تشخیص داد، اروپا ریشه فرهنگی ماست یا بر عکس گرجستان، ریشه فرهنگی اروپا». با در نظر گرفتن تنش‌ها و مشکلات امنیتی میان روسیه و گرجستان به دنبال فروپاشی شوروی که عمدتاً بر سر پایگاه‌های نظامی روسیه در گرجستان و جدایی‌طلبی در آبخازیا و اوستیای جنوبی بالا می‌گرفت، نگرانی روسیه از تغییرات مطلوب غرب در این جمهوری طبیعی به نظر می‌رسد. تقابل منافع روسیه و غرب در گرجستان با سر کار آمدن دولت ساکاشویلی شکل مشخص‌تری به خود گرفت، با این وجود دوگانگی سیاست روسیه در قبال غرب که در کنار مقابله‌‌جویی، عناصری از همراهی و پذیرش اهداف و منافع غرب را در خود دارد، باعث شده است که در مسأله گرجستان هم شاهد نوسان در مواضع روسیه و روابط مسکو با غرب باشیم. در جریان ناآرامی‌های گرجستان، روسیه ابتدا در تلاش بود از پیروزی انقلاب و گسترش آن به دیگر جمهوری‌ها جلوگیری کند، با این حال با ادامه اعتراضات و اجتناب‌ناپذیر شدن تحولات، در نقش یک میانجی یا حلال مشکل ظاهر شد. سفر ایگور ایوانف به تفلیس و فراهم کردن زمینه‌ی مذاکره میان شوارد نادزه و مخالفان و متقاعد کردن شوارد نادزه به استعفا و نیز سفر مجدد به باتومی و حل بحران میان آجاریا و حکومت مرکزی گرجستان نمونه‌ای از تغییر موضع روسیه و منطبق شدن با واقعیات است. برخی این رفتار روسیه را بیانگر تحرک در روابط روسیه و آمریکا و منافع مشترک این دو کشور در جلوگیری از هرج و مرج در گرجستان قلمداد کردند. با این وجود پیچیدگی روابط روسیه و غرب و مسائل موجود در روابط دوجانبه‌ی مسکو – تفلیس به تنش‌ها و تعارضاتی منجر شده است. براساس برخی آمار پس از فروپاشی شوروی، روسیه حدود ۱۶۰۰ پایگاه و تجهیزات نظامی در گرجستان مستقر کرد که به دنبال موافقت‌نامه‌ی سال ۱۹۹۵ دو کشور، بخش‌هایی از این پایگاه‌ها و تجهیزات به تدریج از گرجستان خارج شده است. روسیه در اجلاس سازمان امنیت و همکاری اروپا در سال ۱۹۹۹ در استانبول تعهدکرد دو پایگاه از چهار پایگاه اصلی خود یعنی «وازیانی» نزدیک تفلیس و «گودائوتا» در آبخازیا را تا سال ۲۰۰۱ برچیند. به دنبال انقلاب گل سرخ، روسیه بحث مربوط به تخلیه پایگاه‌ها در باتومی و آخالکلاکی را به دهه آینده موکول کرد، ولی در پی فشارهای دولت‌های غربی و نیز دولت جدید گرجستان در سال ۲۰۰۵ توافقنامه‌ای بین روسیه و گرجستان برای برچیدن پایگاه‌های نظامی روسیه در گرجستان امضاء شد. یکی از شروط روسیه برای خروج از گرجستان این بود که بعد از خروج روسیه، گرجستان به هیچ کشور دیگری اجازه تأسیس پایگاه نظامی در این کشور را ندهد. ساکاشویلی در اوایل ۲۰۰۵ اعلام کرد به دنبال خروج روسیه، هیچ پایگاه نظامی خارجی در گرجستان دایر نخواهد شد. جدائی‌طلبی آبخازیا و اوستیای جنوبی، مسأله مهم دیگری در مناسبات مسکو – تفلیس است. آبخازها از آغاز استقلال گرجستان توانستند با حمایت روسیه به جدائی موقتی از گرجستان اقدام کنند. آنچه بحران جدائی‌طلبی آبخازستان و اوستیای جنوبی را غامض می‌کند، پیوند آن با جدائی‌طلبی در قفقاز شمالی است. اوستیای جنوبی تنها با روسیه هم‌مرز است، ولی آبخازیا علاوه بر مرز مشترک با روسیه با دریای سیاه نیز مرز مشترک دارد. همین عنصر یعنی ارتباط با آب‌های آزاد، نقش کلیدی در تمایل جمهوری خودمختار قفقاز شمالی به همکاری با آبخازیا حتی از زمان شوروی داشته است. در ۲۰ آوریل ۲۰۰۸، حادثه سقوط هواپیمای شناسائی گرجستان بر فراز آبخازیا به تنش میان روسیه و گرجستان انجامید. گرجستان، روسیه را متهم به اسقاط این هواپیما کرد و گروه ناظر سازمان ملل نیز جنگنده‌های روسی را عامل سقوط این هواپیما معرفی نمود. وزارت دفاع روسیه این اتهام را رد کرد. با اوج‌گیری بحران، رئیس‌جمهوری جدید روسیه دمیتری مدودف به ساکاشویلی هشدار داد که تحریکات علیه نیروهای حافظ صلح روسیه در آبخازیا که به گفته وی بنا به ضرورت‌های بین‌المللی عمل می‌کنند، غیر قابل پذیرش است. چندی بعد وزیر خارجه روسیه خواستار امضای موافقت‌نامه‌ای شد که طبق آن تفلیس متعهد به خودداری از حمله به اوستیای جنوبی شود. در این بین مانور ارتش روسیه در جولای ۲۰۰۸ خبرساز شد. این مانور ضد تروریستی با ۸هزار نیرو همزمان با مانور آمریکا و متحدانش در ناتو، اوکراین و گرجستان برگزار گردید. این مانور به نام نسیم دریا از اوکراین شروع شد و به گفته وزارت دفاع گرجستان ۱۶۵۰ نیروی آمریکائی و گرجی در صد کیلومتری مرز روسیه آن را ادامه دادند. از دیگر مصادیق رقابت دو کشور در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنگ روسیه و گرجستان است. به واقع در سال ۲۰۰۸، رقابت روسیه و آمریکا در منطقه به رویارویی روسیه با گرجستان بر سر اوستیای جنوبی انجامید. در ماه اوت سال ۲۰۰۸ میلادی، میخائیل ساکاشویلی رئیس‌جمهور گرجستان با هدف بازپس گرفتن اوستیای جنوبی و آبخازستان، نیروهای گرجی را روانه این دو ایالت کرد. نیروهای روسی مستقر در نزدیکی دو ایالات نیز، به بهانه حفظ امنیت اتباع روسیه، وارد کارزار شدند. درگیری میان جدائی‌طلبان تحت حمایت مسکو و ارتش گرجستان، پس از ۵ روز، با میانجی‌گری اتحادیه اروپا و آمریکا به امضای پیمان آتش‌بس میان مسکو و تفلیس منتهی شد. دخالت نظامی گسترده روسیه در اوستیای جنوبی نه تنها نشانه قدرت نمایی روس­ها در منطقه بود، بلکه هشداری جدی به آمریکا و غرب مبنی بر مقاومت روس­ها در برابر آنها در منطقه به شمار می­رفت. پس از این جنگ بود وزارت امور خارجه گرجستان با ارائه یادداشتی رسمی روابط دیپلماتیک با روسیه را قطع کرده و از این زمان به بعد دو کشورگرجستان و روسیه رابطه دیپلماتیک ندارند. پس از این موضوع دو طرف تلاش هایی را برای از سرگیری روابط سیاسی آغاز کردند که در یکی از این ملاقاتها در اواخر سال گذشته میلادی بود که نمایندگان دو کشور در ژنو با هم ملاقات داشتند. در این ملاقات گریگوری کراسین معاون وزیر خارجه روسیه با زوراب آباشیدزه فرستاده ویژه نخست وزیر گرجستان مذاکراتی را به انجام رساندند هرچند نتیجه آن مشابه سایر ملاقاتهایی بود که به انجام رسیده بود زیرا اهداف و خواسته های این دو کشور هنوز بسیار از هم دور است. طبق ادعای گرجستان، آنها خواستار پایان بخشیدن به اشغال بخشی از سرزمین خود توسط روسیه هستند تا بتوانند حاکمیت خود را بر تمام سرزمینشان اعمال نمیاند و از آن طرف هم روسیه اعلام می نماید تا زمانی که ساکاشویلی در قدرت حضور داشته باشد حاضر به عادی سازی روابط خود با گرجستان نیست و همچنان از استقلال جمهوری های اوستیای جنوبی و آبخازیا حمایت خواهد کرد. پس از انتخابات پارلمانی گرجستان که در اول اکتبر سال ۲۰۱۲ برگزار شد، ساکاشویلی و حزب جنبش اتحاد‌ملی که منسوب به وی بود در این انتخابات شکست خورد و قوه‌‌مقننه و اجرایی این کشور را به رقیب خود واگذار کرد ضمن آنکه با توجه به اصلاحاتی که قبل از برگزاری انتخابات‌پارلمانی در قانون‌اساسی گرجستان انجام گرفته بود اختیارات نخست‌وزیر در سیستم سیاسی این کشور افزایش یافته است. از جمله شعارهایی که حزب رویای‌گرجی قبل از انتخابات ‌پارلمانی برای پیروزی بر حریف خود مطرح کرده بود بهبود وضعیت اقتصادی مردم گرجستان و از نظر سیاسی نیز شعار این حزب، عادی‌سازی روابط این کشور با روسیه بود. تصور کارشناسان بر این بود که با قدرت گیری حزب مخالف ساکاشویلی و رویکرد مثبت به روسیه روابط طرفین به زودی برقرار و مسایل بین این دو کشور برطرف خواهد شد. ولی ‌پارلمان گرجستان به اتفاق آراء قطعنامه «محورهای اصلی سیاست خارجی» را به تصویب رساند. این قطعنامه در نفی احتمال برقراری مجدد روابط دیپلماتیک با روسیه و تائید تداوم سیاست عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا صادر شده است. هر ۹۶ نماینده حاضر در جلسه پارلمان از این قطعنامه حمایت کردند. بر اساس این سند، اهداف اصلی سیاست خارجی گرجستان ایجاد تضمین امنیت این کشور، حفاظت از استقلال و حاکمیت، و نیز «اشغال زدایی سرزمین و احیای تمامیت ارضی در مرزهای شناخته شده بین المللی» است. åدورنمای رخداد: موضوع عادی‌سازی روابط گرجستان با روسیه با توجه به پیچیدگی‌های ایجاد شده در روابط دو کشور ساده به نظر نمی‌رسد زیرا آنچه موجب سردی روابط دو کشور گشته است اتخاذ مواضع متناقض در سیاست‌های کلی دو کشور است. گرجستان پس از انقلاب سال ۲۰۰۳ و روی کار آمدن ساکاشویلی غرب گرا و کنار رفتن برنارد شوارد نادزه طرفدار روسیه، تمام تلاش خود را برای عضویت در سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) و بهره‌گیری از کمک‌های کشورهای غربی و همچنین کسب منفعت از سیاست‌های انتقال انرژی غرب در قفقاز به کار بست. از طرف دیگر ویژگی های شخصیتی رهبران دو کشور و بی اعتمادی که نسبت به هم دارند در وخیم شدن این رابطه تاثیرگذار بوده است. زیرا از طرفی ساکاشویلی نسبت به روسها بی اعتماد است و تلاش دارد تا با وصل شدن به جبهه غرب امنیت کشور خود را تامین نماید و همین اتکا و امید بیش از اندازه بود تا وی دچار اشتباهی بزرگ شود و شروع کننده جنگ با روسیه باشد. از طرف دیگر، رهبران روسیه نزدیک شدن گرجستان را به ناتو در راستای نفوذ غربی ها در حیاط خلوت خود قلمداد می کنند. روسیه به شدت نگران مرزهای خود و نزدیک شدن ناتو به این کشور است. گسترش ناتو به شرق و حضور آن در کشورهای همسایه روسیه به بزرگترین دغدغه روس‌ها تبدیل شده است. از همین رو است که علی رغم مذاکراتی که با ساکاشویلی در ژنو به عمل آوردند ولی در عمل نتیجه ملموسی ازاین مذاکرات به دست نیامد و این فضای بی اعتمادی و پرتنش همچنان باقی است. در حالی که تصور می شد با قدرت گیری جریان های مخالف ساکاشویلی در گرجستان روند روابط بهبود پیدا کند ولی اقدام مجلس گرجستان در رد ارتباط با روسیه نشان می دهد این سردی در آینده نیز بر روابط دو کشور حاکم خواهد بود.
بررسی استراتژیک Strategic Review

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC علی علیزاده

بررسی سیاست خارجی گرجستان نسبت به سازمان ناتو

مقدمه

عضویت گرجستان در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) موضوعی است که طی سال های اخیر بویژه با روی کار آمدن میخاییل ساکاشویلی مطرح شده است. نقطه شروع روابط میان گرجستان و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به دوران حکومت های پیشین در گرجستان از جمله حکومت گامساخوردیا و شواردنادزه باز می گردد؛ البته این روابط هیچگاه به جدیت روابط کنونی میان گرجستان و ناتو نبوده است.

پیوستن گرجستان در سال های میان 1994 تا 1998 میلادی به برنامه ناتو موسوم به مشارکت برای صلح زمینه ساز استحکام دوستی میان گرجستان و ناتو و احداث دفتر دیپلماتیک تفلیس در مقر اصلی ناتو در بروکسل پیوستن نیروهای زمینی گرجستان به نیروهای بین المللی کمک به امنیت در افغانستان (ISAF) در سال های مابین 2004 تا 2008 میلادی و رای مثبت پارلمان گرجستان برای پیوستن این کشور به سازمان ناتو و سفر جان کری، وزیر خارجه آمریکا به گرجستان و دیدار با میخائیل ساکاشویلی و تأکید مقامات گرجستان بر مسئله عضویت گرجستان در ناتو، همگی از جمله تلاش های گرجستان در سال های اخیر برای به عضویت در آمدن در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به شمار می رود. در این یاداشت ابتدا سعی می شود اهداف و فلسفه تشکیل سازمان ناتو در قبل و بعد جنگ سرد تبیین شود و در ادامه نیز اهمیت گرجستان برای ناتو و موانع عضویت گرجستان در این سازمان و چشم انداز این مسئله تبیین و مورد ارزیابی قرار گیرد.

چارچوب نظری

نظریه رئالیسم و موازنه منفی برای تبیین رابطه گرجستان و ناتو در نظر گرفته شده است. نکته مهم تحلیلی رئالیستی این است که اساساً تأمین امنیت در نظام خودیاری و آنارشیک تنها از طریق تلاش مستمر بر تقویت قدرت به ویژه توانمندی نظامی امکان پذیر است. در نظریه های موازنه و بازدارندگی «همپایگی یعنی برابری قابلیت های نظام قدرت های رقیب» مفهومی کلیدی به شمار می رود .برخی از رئالیست ها مانند «استفن والت» بر مفهوم همزاد و مکمل موازنه قوا یعنی «موازنه تهدید» تأکید دارند.

تهدید عبارت است از ترکیبی از قدرت تهاجمی دولت، توان نظامی، نزدیکی جغرافیایی و نیات تجاوزکارانه احتمالی. پس صرف داشتن قدرت مهم نیست و سایر عوامل نیز مهم اند منظور او این است که آنچه در روابط میان دولت ها حائز اهمیت است صرفاٌ قدرت نظامی هر یک نبوده و برداشت آنها از یکدیگر به عنوان تهدید نیز اهمیت فراوان دارد. دولت ها در برابر آن دسته از دولتهایی دست به موازنه می زنند که تهدیدی فوری نسبت به موجودیت یا منافع آنها باشند . در رابطه با کشور گرجستان چون در سطح ملی قابلیت دفاعی و خودیاری را ندارد احساس تهدید ناشی از ترکیبی از قدرت تهاجمی، توان نظامی، نزدیکی جغرافیایی و نیات تجاوزکارانه دولت های دیگر (به خصوص روسیه)، آنها را مجبور به برقراری حالت موازنه از طریق گرایش به سوی ناتو می کند.

ناتو قبل از جنگ سرد

فلسفه ی وجودی این پیمان نظامی، ایجاد کمربند امنیتی به دور دموکراسی‌های‌ غربی و نیز محاصره ی کمونیسم و اقمار آن بود. سازمان ناتو یکی از سه حلقه ی نظامی بلوک غرب برای محاصره ی بلوک شرق بود اما دو حلقه ی دیگر آن یعنی سازمان سنتو و سیتو اکنون از میان رفته است. در واقع این پیمان مرحله ی سوم استراتژی بزرگ غرب بعد از طرح مارشال و مسابقه ی تسلیحاتی با شرق یا جنگ سرد بود که به رهبری آمریکا اجرا می شد.

طبق ماده ی 9 پیمان آتلانتیک شمالی برای سازمان ناتو یک ساختار متمرکز متشکل از نهادهای نظامی و مدنی در نظر گرفته شده است. در رأس ناتو، شورای آتلانتیک شمالی متشکل از وزرای کشورهای عضو قرار دارد که حداقل هر دو سال یک‌بار تشکیل جلسه می‌دهد. این شورا بالاترین مرجع تصمیم‌گیری در پیمان ناتو است و تصمیمات آن به اتفاق آرا اتخاذ می‌شود.

از آنجا که ناتو برای مقابله با تهدیدات نظامی شوروی سابق و پیمان ورشو تأسیس شده بود برای این سازمان یک سیستم کامل فرماندهی نظامی برای جنگ‌های احتمالی در نظر گرفته شده که متشکل از رؤسای ستادهای ارتش کشورهای عضو و سه سرفرماندهی شامل فرماندهی اروپایی، فرماندهی اقیانوس اطلس و فرماندهی انگلیس است.

مقر ناتو ابتدا در فرانسه قرار داشت اما پس از آن که ژنرال دوگل سال 1966 در اعتراض به سیطره ی آمریکا بر این سازمان و این‌که فرماندهی عالی نیروهای مسلح این سازمان همواره بر عهده ی یکی از افسران ارشد آمریکا بود از فرماندهی نظامی ناتو خارج شد این مقر به بروکسل پایتخت بلژیک منتقل شد.

ناتو پس از جنگ سرد

پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی، سران ناتو در نوامبر 1991 در رم راهبرد جدید خود را ارائه دادند. در این اجلاس رهیافت کلان امنیتی جدیدی تدوین شد که در آن بر نقش جدید ناتو در مدیریت بحران ها و دخالت در کمک به روند دموکراسی سازی مورد تأکید قرار گرفته بود. تشکیل سازمان هایی چون مشارکت برای صلح و شورای همکاری آتلانتیک شمالی (NACC) North Atlantic Cooperatoin Council که بعداً در سال 1994 به شورای همکاری اروپایی- آتلانتیک تغییر نام داده نیز در همین چهارچوب صورت گرفت.

سرانجام در سال 1999 سران ناتو در پنجاهمین سالگرد تشکیل این سازمان «مفهوم راهبردی جدید» را تصویب کردند که در تشریح اهداف و وظایف ناتو علاوه برمسائل امنیتی، بازدارندگی و دفاع، مسائل جدیدی چون مدیریت بحران، مشورت در تأمین اهداف حیاتی و مشارکت سایر کشورها را مورد اشاره قرار داده و به مواردی چون کنترل تسلیحات، اختلافات قومی، حقوق بشر، دموکراسی، حفاظت از سیستم های اطلاعاتی و موارد مشابه توجه شده است و از طرف مسئولین ناتو بیان گردید که این سازمان دیگر خود را در چارچوب دفاع سرزمینی از اروپای غربی، محدود و محصور نمی سازد.

اهمیت گرجستان برای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی

گرجستان به عنوان کشوری واقع در قفقاز جنوبی به دلیل داشتن موقعیت جغرافیایی، استراتژیک و ژئوپلتیکی مناسب و همجواری با منطقه دریای سیاه می تواند شرایط فوق العاده‌ای را برای فعالیت های ناتو در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز ایجاد کند. این کشور با دارا بودن منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی و قرار داشتن در حوزه دریای خزر از پتانسیل بالایی برخوردار است تا بتواند مسیری مهم برای ترانزیت انرژی و کالا باشد. گرجستان به دلیل قرار داشتن در قلب قفقاز یکی از حساس ترین بخش ها در این منطقه است و از این جهت می تواند برای ناتو حایز اهمیت باشد و از آنجا که به نوعی محل اتصال غرب با آسیای مرکزی است، به لحاظ استراتژیکی و ژئوپولتیکی برای ناتو به منظور گسترش به شرق اهمیت بسزایی دارد.

موانع و چشم انداز عضویت گرجستان در ناتو

از نقطه نظر امنیتی این کشور مکمل استراتژی امنیتی روسیه، محل رویارویی احتمالی ناتو با شرق و خط مقدم قفقاز می باشد. همجواری دریای سیاه با دریای مدیترانه از طریق تنگه های بسفر و داردانل، موجب اهمیت دریای سیاه، بعنوان تنها راه ارتباطی روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به آب های آزاد است کشورهای مذکور برای دستیابی به این مسیر مطلوب، نیازمند بندر و سواحل گرجستان هستند.

امنیت کشور گرجستان هم مانند آذربایجان بدلیل موقعیت ژئوپولیتیکی و وجود قومیت های گوناگون، با قدرت های منطقه ایی و فرامنطقه ایی گره خورده است. سیاست نگاه به غرب در مسایل سیاسی و امنیتی جریانی نهادینه شده در این کشور است. گرجستان در دوره استقلال به واسطه ظهور خودمختاری های متعدد، دچار بحران ملی گردید و عمده وقت و نیروی دولت مرکزی صرف تمامیت ارضی و درگیری با جنبش های خودمختاری گردید. دخالت روسیه نیز سطح بحران را از حالت داخلی ارتقا بخشیده و به یک بحران منطقه ای سوق داد.

گرجستان برای حل این نابه سامانی های داخلی به عنوان مشتاق‏ترین کشور در حرکت به سوی پیوستن به اتحادیه اروپا و ناتو شناخته شده است. همکاری میان ناتو و گرجستان می‏تواند به طور خاص به عنوان موازنه دهنده در برابر روسیه قلمداد بشود. تفلیس روسیه را به عنوان قدرت تهدید کننده تلقی می‏کند و سعی می‏کند که از طریق انطباق و نزدیکی به ناتو و آمریکا، مانع تهدید آن شود.

از اوایل سال 2005 زمانی که «ساکاشویلی» قدرت را در دست گرفت، گرجستان حتی بیشتر از قبل طرفدار غرب شد. انقلاب رُز فقط شروع اتحاد میان واشنگتن و تفلیس بود که در قالب ناتو گسترش یافت. در واقع انطباق اصلی گرجستان با آمریکاست ولی تفلیس ترجیح می‏دهد زیر چتر ناتو این انطباق شکل بگیرد تا روسیه را از حمله به گرجستان باز دارد به همین دلیل این مسئله استنباط می‏شود که گرجستان در تلاش است میان تهدید روسیه و همکاریش با ناتو و آمریکا، موازنه ایجاد کند.

همکاری گرجستان با ناتو دو تأثیر بر امنیت منطقه داشته است اولین تأثیر آن، افزایش سریع بودجه‏های دفاعی گرجستان است. گرجستان به سختی برای تقویت بخش دفاعی کار می‏کند تا با معیارهای ناتو تطبیق پیدا کند و به سطوح قابلیت همکاری با ناتو دست پیدا کند برای رسیدن به این هدف، بودجه دفاعی‏اش را برای احراز صلاحیت عضویت در ناتو دو برابر کرد. اگرچه روسیه، گرجستان را به ایجاد وضعیت دشوار امنیتی متهم کرد با این حال افزایش سریع بودجه‏های نظامی برای مدرنیزاسیون کردن ارتش گرجستان مورد استفاده قرار گرفت.

واقعیت این است که مناطق تجزیه طلب(آبخازیا و قفقاز جنوبی) که اغلب به وسیله روسیه حمایت می‏شوند از احتمال حمله ارتش مدرن شده گرجستان می‏ترسند. دومین تأثیر امنیتی، در رابطه با ادغام گرجستان در ناتو است. تفلیس در مسیر پیوستن به ناتو بسیار زیاد کار کرده است و با اشتیاق برنامه عملی مشارکت انفرادی را اجرا کرده است و طی مذاکرات زیاد با ناتو برای تصویب برنامه عملی عضویتش کار کرده است با این وجود روسیه و دو جمهوری تجزیه طلب (اوستیای جنوبی و آبخازیا) که جهت‏گیریشان به شدت به سوی مسکو است به گرجستان برای الحاق به ناتو اجازه نمی‏دهند.

از متغیرهای داخلی و خارجی که چشم انداز عضویت گرجستان در ناتو را تحت شعاع قرار می دهد یکی پیشرفت تفلیس در روند اجرایی کردن اصلاحات، دموکراسی سازی، ایجاد بازار آزاد و ارتش حرفه ایی و مدرن است و عامل داخلی دیگر مربوط به مناقشه های حل نشده آبخازیا و اوستیای جنوبی است. گرجستان مطرح می کند که مناطق جدایی طلب در داخل مرزهای شناخته شده بین المللی گرجستان قرار دارند اما هیچکدام از مناطق تجزیه طلب تمایلی به ابقا تحت حاکمیت حکومت مرکزی گرجستان ندارند.

این سوال مطرح می شود که اگر گرجستان به ناتو بپیوندد وضعیت این دو منطقه چگونه خواهد بود؟ آبخازیا و اوستیای جنوبی هر دو آشکارا متمایل به روسیه هستند نیروهای تأمین کننده صلح روسی از دارندگان پاسپورت روسیِ آبخازیا و اوستیای جنوبی حمایت می‏کنند اگر گرجستان قصد دارد به عضویت ناتو در بیاید اوّل باید این دو منازعه را حل کند و برای همین خاطر ناتو با ارائه هر گونه جدول زمانی برای الحاق گرجستان به ناتو موافق نمی کند. دبیر کل ناتو «چاپ دی هوپ» در اکتبر 2007 بیان کرد که گرجستان برای عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی باید به حل و فصل منازعات داخلی‏اش مبادرت ورزد.

مهمترین متغیر خارجی تاثیر گذار بر عدم عضویت گرجستان در ناتو نیز، سیاست روسیه نسبت به گرجستان است. روسیه مخالف پیوستن گرجستان به ناتو است و در زمان جنگ داخلی گرجستان در آگوست 2008، مناطق تجزیه طلب آبخازیا و اوستیای جنوبی را بعنوان دولت های مستقل به رسمیت شناخت زیرا اگر گرجستان عضویت ناتو را به دست آورد تفلیس با استناد به بند 5 معاهده واشنگتن، ناتو را به عنوان متحد خود می‏خواند تا در بسیاری مواقع که روسیه تصمیم حمله به مناطق مرزی را دارد از گرجستان دفاع کند و به همین خاطر همکاری ناتو با گرجستان و در حالت کلی الحاق گرجستان به ناتو در داخل پیمان آتلانتیک، بسیار به بحث گذاشته شده است.

متغیر خارجی دیگر اثرگذار بر عدم عضویت گرجستان کشورهایی هستند که روابط قوی با روسیه دارند و از تمایل گرجستان برای عضویت در ناتو حمایت نمی‏کنند نمونه آن کشور آلمان است که چندین موافقت‏نامه انرژی را با روسیه امضا کرده است و حدود 40 درصد از کل مصرف گازی آن از طریق روسیه تأمین می‏شود. این مسئله یکی از عوامل اصلی باز داشتن الحاق گرجستان به ناتو است.

علی رغی وجود این موانع گرجستان سعی دارد با گرایش بسوی ناتو حالت توازن را در برابر روسیه حفظ کند در کل تداوم این موانع و حل نشدن آن، چشم انداز عضویت کشور گرجستان را در سازمان ناتو مخدوش می سازد و به نظر نمی رسد گرجستان در کوتاه مدت یا حتی در میان مدت موفق به عضویت در سازمان ناتو شود.

نتیجه

جایگاه روسیه به عنوان بازیگر اول منطقه و تداوم سیاست اوراسیاگرایی این کشور و تلاش برای استیلای سنتی خود در منطقه اوراسیا در کنار وابستگی بخشی از اعضای ناتو از جمله آلمان به نفت و گاز این کشور و پیروی از سیاست روسیه در رابطه با عضویت گرجستان از مهمترین عوامل خارجی تأثیر گذار بر عضویت گرجستان در سازمان ناتو است. از عوامل داخلی نیز می توان به عدم تطبیق توسعه یافتگی اقتصادی، نظامی و سیاسی گرجستان با استانداردهای ناتو و نیز مناطق تجزیه طلب اوستیا و آبخازیای جنوبی اشاره کرد. با تداوم این موانع به نظر نمی رسد گرجستان بتواند در کوتاه مدت یا میان مدت به عضویت کامل سازمان ناتو در بیاید.

قاسم اصولی ،دانشجوی دکتر روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس

Fars News Agency

پرسش های مکرر درباره کارت سبز

- مزایای دریافت کارت سبز گرجستان چیست؟
پاسخ: کارت سبز گرجستان کارت شناسایی شما در کشور گرجستان است. از زمان صدور این کارت سابقه شما در ارتباط با کشور گرجستان ثبت می شود. بنابراین به تعداد سالهایی که از تاریخ صدور نخستین کارت سبز شما می گذرد شما مدرکی در دست خواهید داشت که سابقه شما را در رابطه با این کشور مشخص میکند . سابقه شما در کشور گرجستان در پروسه هایی مانند تقاضا برای دریافت گذرنامه این کشور یا درخواست وام از بانکها می تواند امتیاز محسوب شود. بعلاوه کسانی که مایلند بغیر از مدارک هویتی ایرانی مدرک شناسایی دیگری هم داشته باشند با گرفتن کارت سبز به این خواسته دست پیدا می کنند.
- آیا برای دریافت کارت سبز گرجستان باید در این کشور حضور داشت؟
خیر، حضور شما در این کشور لازم نیست.
- چه مدارکی برای تقاضای دریافت کارت سبز مورد نیاز است؟
مدارک شناسایی کنونی شما که مهمترین آن کپی برابر اصل از گذرنامه است. مدرک تحصیلی یا شغلی خاصی مورد نیاز نیست، هرچند در فرم تقاضانامه در این موارد از شما سئوال می شود و اطلاعات آن ثبت می گردد.
- از زمان تقاضا چه مدت باید منتظر بمانم تا کارت سبز برای من صادر شود؟
در تقاضاهای معمولی 90 روز باید منتظر بمانید. اگر بخواهید تقاضای شما سریعتر مورد بررسی قرار گیرد می توانید با پرداخت هزینه بیشتر در مدت 30 روز کارت سبز خود را دریافت کنید.
- هزینه تقاضا برای کارت سبز چه مبلغی است؟
برای کسانی که در گرجستان زندگی می کنند و مجوز اقامت این کشور را دارند این مبلغ 1200 دلار امریکا است. برای کسانی که در خارج از گرجستان زندگی می کنند دو برنامه متفاوت وجود دارد که هزینه یکی 1200 دلار و دیگری 2200 دلار خواهد بود. توصیحات بطور مستقیم به متقاضی ارائه خواهد شد.
- اگر همسر و فرزندان من هم بخواهند این کارت را دریافت کنند، چقدر باید هزینه کنم؟
برای فرزندانی که سن آنها کمتر از 16 سال باشد، هزینه 200 دلار است. برای همسر و فرزندان 16 سال به بالا هزینه 400 دلار خواهد بود.
- من متقاضی کارت سبز گرجستان هستم و شرایط دریافت آن را قبول دارم، چه اقدامی باید انجام بدهم؟

با ما تماس بگیرید تا فرم تقاضا برای شما ارسال شود.

- من دفتر خدماتی دارم و مایلم این سرویس را نیز به مشتریان خودم ارائه کنم، چه اقدامی باید انجام بدهم؟
شما باید نخست گواهی نامه صلاحیت برای ثبت نام گرین کارت را دریافت کنید. در صورت تمایل با ما تماس بگیرید تا فرم تقاضا برای گواهی نامه صلاحیت برای شما ارسال شود و هزینه های آن به اطلاع شما اعلام شود.

بازدید مشاور رییس‌جمهور گرجستان از غرفه‌ی منطقه‌ی آزاد چابهار

نمایشگاه توانمندی‌های مناطق آزاد کشور با هدف جذب سرمایه‌گذار، توسعه و ارتقاء روابط تجاری میان ایران و گرجستان در تاریخ 28 فروردین در قالب حدود 30 غرفه توسط مشاور رییس‌جمهور گرجستان، مسوولان سفارت جمهوری اسلامی ایران در گرجستان، برخی مدیران عامل مناطق آزاد و جمعی از مسوولان ایران و گرجستان در کاخ ورزش شهر تفلیس آغاز به کار کرد. به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه‌ی سیستان و بلوچستان، به نقل از سازمان منطقه‌ی آزاد تجاری - صنعتی چابهار، استقبال بازدیدکنندگان از غرفه‌ی منطقه‌ی آزاد چابهار با ارائه‌ی پکیج فرصت‌های سرمایه‌گذاری، جاذبه‌های گردشگری و صنایع‌دستی مناسب بود. بر پایه این گزارش برنامه‌های شب ایرانی با هنرنمایی هنرمندان ایرانی از دیگر برنامه‌های حاشیه‌ی این نمایشگاه است که باتوجه به نزدیکی فرهنگی دو کشور با استقبال مردم گرجستان روبرو شد. به گزارش ایسنا، در این نمایشگاه با معرفی توانمندی‌های منطقه‌ی آزاد چابهار به بازدیدکنندگان، بیش از 100 طرح سرمایه‌گذاری در زمینه‌های حمل و نقل و ترانزیت، صنعت، تجارت و گردشگری به‌صورت تخصصی به سرمایه‌گذاران علاقه‌مند خارجی و ایرانیان فعال مقیم در گرجستان عرضه می‌شود. براساس این گزارش،منطقه‌ی آزاد چابهار باتوجه به موقعیت ممتاز جغرافیایی خود به علت استقرار در حاشیه‌ی سواحل «مکران» و اقیانوس هند و به‌عنوان تنها بندر اقیانوسی ایران، اقتصادی‌ترین پل ارتباطی میان کشورهای واقع در حاشیه‌ی اقیانوس هند و آسیای مرکزی و قفقاز است. تاریخ و فرهنگ گرجستان با ایران مشترکات فراوانی دارد و گرجستان کشوری واقع در منطقه‌ی «اوراسیا» و مرز میان اروپا و آسیا است. گرجستان در میانه و غرب قفقاز جنوبی(ماورای قفقاز) واقع است و از شمال با فدراسیون روسیه، از شرق با جمهوری آذربایجان، از جنوب با ارمنستان و از جنوب غربی با ترکیه هم مرز است و در غرب هم با دریای سیاه همسایه است.
Iranian Students' News Agency - ISNA

آیا سد ذوالقرنین در گرجستان است ؟

و اما سد یأجوج و مأجوج کجاست؟ در تفسیر «الدر المنثور» از ابن عباس، در تفسیر «حَتی' إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السدیْنِ؛ تا وقتی که میان دو سد (دو کوه) رسید. (کهف/93)» وارد است که مراد دو کوه ارمنستان و آذربایجان است. و در پیدا کردن این سد باید دو جهت را در نظر داشت: یکی آنکه سد در جائی ساخته شده است که کوهها از اطراف آن مانند دیوار بلندی بالا رفته اند؛ یعنی سد در تنگه کوهستانی واقع شده است. دیگر آنکه در ساختمان این سد، قطعات آهن و مس گداخته بکار رفته است. زیرا قرآن کریم این خصوصیات را در مشخصات سد ذکر میکند.

 

و بنابراین، آنچه به بعضی نسبت داده شده که گفته اند این سد ذوالقرنین دیوار چین است صحیح نیست. دیوار چین دیواری است طولانی که بین چین و منغولیا (مغولستان ) بنا شده است، و بنا کننده آن شین هوانگ تی یکی از خاقانهای چین است که آنرا برای دفع طائفه مغول و جلوگیری از هجوم آنها بنا کرده است. طول این دیوار سه هزار کیلومتر و عرضش نه متر و ارتفاعش پانزده متر است و با سنگ ساخته شده است. شین هوانگ تی حاکم چین، ساختن آنرا در سنه 264 قبل از میلاد مسیح شروع کرد و در مدت ده سال یا بیست سال خاتمه یافت. و بنابراین، سد ذوالقرنین نمی تواند دیوار چین بوده باشد. زیرا اولاً در تاریخ چین نیامده است که این خاقان سفری به مغرب زمین نموده است. و ثانیاً دیوار چین بین دو کوه قرار ندارد بلکه دیواری است به طول سه هزار کیلومتر که در مسیر آن از کوهها و دشت ها عبور میکند. و ثالثاً از سنگ ساخته شده و در ساختمان آن ابداً آهن و مس بکار نرفته است. و بعضی گفته اند که دیوار دربند است و در عربی باب الابواب نامیده شده است. در تفسیر بیضاوی این قول را اختیار کرده است و گوید: انوشیروان او را تعمیر و مرمت کرد ولی اصل بنای آن به دست ذوالقرنین بوده است. باب الابواب دیوار بلند و طویلی است که در ساحل بحر خزر بنا شد، و با سد تنگه داریال در جوار هم قرار دارند. این قول نیز صحیح نیست، چون هیچیک از اوصافی که قرآن مجید درباره سد ذوالقرنین ذکر میکند در آن نیست. و برخی از مورخین معاصر نیز دچار این اشتباه گردیده و دیوار دربند را سد ذوالقرنین پنداشته اند. و از طرف مورخین اسلام ثابت شده است که اصل دیوار دربند در زمان ساسانیان و به دستور انوشیروان ساخته شده است، و معنی ندارد که یوسف یهودی جهانگرد معروف اسرائیلی که قرن ها قبل از انوشیروان میزیسته است از آن دیدن کرده باشد، زیرا مسلم است که این جهانگرد در سفرهای خود از سد ذوالقرنین دیدن کرده و خصوصیات آن را بیان کرده است. بنابراین سد ذوالقرنین همان سد موجود در تنگه کوههای قفقاز است که این کوهها از بحر خزر تا بحر اسود امتداد دارد و تنگه، داریال نامیده میشود. (داریال محرف داریول است که به زبان ترکی به معنای تنگه است، و این سد را به لغت محلی دمیرقاپو که به معنای در آهنین است می نامند.) این تنگه واقع است بین تفلیس و بین ولادی کیوکز، و این سد در بین دو کوه بلند واقع است که آن دو کوه از دو طرف امتداد دارند و فقط این تنگه فاصله بین آن سلسله جبال است. تنها راهی که رابطه بین نواحی شمالی و نواحی جنوبی است همین تنگه است. چون آن سلسله جبال به همراه بحر خزر و بحر اسود، خود به خود یک مانع و حاجز طبیعی هستند که هزاران کیلومتر ادامه داشته و جنوب آسیا را از شمال آن جدا می کنند. و در آن اعصار اقوام شروری از سکنه شمال شرقی آسیا از این تنگه قفقاز وارد قسمت های جنوبی آن از ارمنستان و سپس وارد ایران شده و حتی به آشور و کلده میرفتند و غارت میکردند و در هجوم های خود از هیچ قتل و سبی و نَهب دریغ نمی نمودند. و یک بار در حوالای قرن هفتم قبل از میلاد هجوم آورده و تا به نینوا که پایتخت آشور است رسیدند. و این واقعه تقریباً در قرن سابق بر عهد کورش است. مورخین یونانی مثل هردوت مسافرت کورش را به شمال ایران برای خاموش نمودن نائره ای که مشتعل بود ذکر کرده اند. و ظاهراً در همین سفر بود که کورش سد را در تنگه داریال در مسیرش به استدعای اهل شمال و تظلم آنها ساخت و آن را با سنگ و مس و آهن بنا نمود؛ و آن یگانه سد محکمی است که در آن آهن بکار رفته است؛ و آن سدی است بین دو کوه که منطبق میشود بر آن گفتار خدای تعالی: «فَأَعِینُونِی بِقُوةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْمًا * ءَاتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ»؛ (ذوالقرنین گفت:) پس مرا به نیروی خویش کمک دهید تا میان شما و آنها سد (محکمی) بسازم. پاره های آهن برای من بیاورید. (کهف/95 و 96) و از شواهدی که این امر را مسلماً به کورش منتسب می سازد، یکی نهری است در نزدیکی این سد که سایروس نامیده شده است و سایروس در نزد غربی ها کورش است؛ و دیگر اینکه در آثار باستانی ارمنی ها، این دیوار هاگ گورائی نامیده شده و معنای این لفظ تنگه کورش یا معبر کورش است. و معلوم است که نوشتجات ارمنی ها در این موضوع از نظر قرب ارمنستان به محل تنگه، به منزله شهادت محلی محسوب میگردد. و همانطور که گفتیم، یوسف یهودی از آن دیدار کرده و پس از او مورخ معروف، پروکوپیس در قرن ششم میلادی آن را دیده و شرحی درباه آن نوشته است. 

وبلاگ مجتمع آموزشی فردوسی تفلیس

به کانال تلگرامی اخبار گرجستان بپیوندید 

تفلیس٬ شهر پُرشتاب

شهر تفلیس، در کنار قدمت تاریخی‌اش به نظرم شهر زیبا و جذابی آمد. اما این شهر در حال بازسازی شدن است. شهرداری تفلیس برای زیبایی شهر و جذب توریست به مرمت آثار تاریخی و خیابان‌ها و بناهای قدیمی به همان سبک وسیاق گذشته‌اش اقدام کرده است. به‌خصوص منطقه قدیمی تفلیس که بسیاری از خانه‌ها را بازسازی کرده و یا در حال مرمت‌اند و حتا در هر خیابان و کوچه‌ای که می‌رفتید کارگران مشغول بازسازی سنگفرش خیابان‌ها بودند. ساعت دو شب بود که به اتفاق همسرم و دوستم به خیابان‌های قدیمی تفلیس رفیتم. از یک‌سو صدای آهنگ از دیسکوها و کاباره‌ها شنیده می‌شد و از سوی دیگر صدای موتور برق و مته برقی کارگرانی که شبانه‌روزی برای مرمت محله‌های قدیمی تفلیس کار می‌کردند. و چقدر سریع و پرشتاب این کار انجام می‌شد. تفلیس پس از جدایی از ایران مدت طولانی در دست روس‌ها بود و پس از آن هم شوروی بر آن منطقه حاکم شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی٬ گرجستان مستقل شد. اکنون هم روسیه و هم غرب بر سر گرجستان رقابت دارند. شاید نتیجه انتخابات اول اکتبر امسال در این زمینه هم دگرگونی‌هایی را به همراه داشته باشد. چون رهبر مخالفان که احتمالا نقش مهمی خواهد داشت خواهان بهبود روابط با روسیه است. در هر حال تفلیس در حال دگرگونی بسیار است و رهبران سیاسی گرجستان با سرعت می‌خواهند گرجستان را به کشوری اروپایی و پیشرفته بدل کنند و از همین‌رو در نوسازی شهر و در ساخت و ساز بناهای جدید گام‌های زیادی برداشته‌اند. توریسم برای آنها منبع مهمی است. این‌روزها حتا در فرودگاه تفلیس مامورین گذرنامه به کسانی که از غرب می‌آیند شیشه کوچکی شراب می‌دهند و می‌گویند به شهر "هشت هزار نوع شراب" خوش آمدید. البته گرجی‌ها می‌گویند آنها نخستین سازنده شراب بوده‌اند و به شراب و خوراکی‌های خود می‌بالند. من بسیار تمایل داشتم که آثاری از هویت ایرانی در این شهر بیابم. اما گویا در طی این یکی دو قرن آثار هویت ایرانی رنگ و تاثیر خود را از دست داده است. البته هنوز در زبان گرجی‌ها گهگاه واژه‌هایی شنیده می‌شود که یا فارسی است و یا از طریق فارسی وارد زبان گرجی شده است. مثل پاسخ٬ پنجره٬ میدان٬ کوچه٬ آدمیان٬ و بسیاری واژه‌های دیگر. از آن که بگذریم معماری محله‌های قدیمی با دالان‌ها و درها و راهروها شما را به یاد محله‌های قدیمی برخی از شهرهای ایران می‌اندازد. زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تفلیس تدریس می‌شود و بسیاری از آثار ادبای ایران از فردوسی و سعدی گرفته تا شاملو و فروغ فرخزاد ترجمه شده است. نسخه‌های خطی فارسی بسیاری در کتابخانه‌ها و موزه‌های تفلیس وجود دارد که طی این سال‌ها کمتر کسی به سراغ آنها رفته است. اشیاء ایرانی از سفال و گلیم و فرش و جواهر تا ابزار آلات جنگی نیز در موزه‌ها به خصوص در موزه هنرهای شرقی ملی گرجستان دیده می‌شود. خیابان معروف تفلیس، که نام شاعری به نام "روستاولی" است، برای خیلی از ایرانیانی که این روزها به تفلیس می‌روند می‌تواند همانند لاله‌زار قدیم در تهران جذاب باشد و یا یادآور آن باشد و لاله‌زار قرار بود شبیه شانزه لیزه باشد. حالا ببینید چه شده است. به هرحال خیابان روستاولی یکی از مهمترین خیابان‌های شهر است که بسیاری برای خرید و تماشا به آن می‌آیند و در کنار این خیابان می‌توانید آگهی‌هایی را ببنید که به فارسی است و به دیوارها چسبانده شده‌اند. وجود پارلمان و ساختمان باله و غیره هم به این خیابان اهمیتی سیاسی و اجتماعی داده که بیشتر تظاهرات سیاسی هم از این خیابان می‌گذرد. در هوای تمیز شهر تفلیس بازدید از مراکز دیدنی شهر می‌تواند همانقدر جذاب باشد که دوری از هوای آلوده تهران برای ما آرزو است. در همین خیابان بود که وجود مجسمه‌های برنزی کوچکی که شاید در حدود نیم متر بود نظر مرا به خود جلب کرد. این مجسمه‌ها نماد شادی و شادزیستن بود، از رفتگر و فروشنده تنقلات تا نوازنده موسیقی را می‌توان در میان این مجسمه‌ها دید. چند باری در طول مدت اقامتم در تفلیس از این خیابان عبور کردم و گرفتن عکس از نمای زیبای پارلمان بدون اینکه تابلوی "عکاسی ممنوع" دیده شود برایم جالب بود. عصر یک روز بارانی، که ساختمان‌های به جای مانده از دوران کمونیستی که استحکام و دوام زیادی دارند دیدنی می‌شوند، با خانمی به نام "نینو پانیاشویلی" آشنا شدم که در دانشگاه دولتی تفلیس زبان فارسی را یاد گرفته و الان مشغول کشاورزی است. او گفت "برای من دیگر فکر کردن به تاریخ تفلیس جذابیتی ندارد چرا که ما باید به سرعت پیشرفت کنیم و کشاورزی و صنعت است که می‌تواند ما را به سوی یک کشور توسعه یافته برساند". وقتی که علت را از او پرسیدم گفت: "شما یک روزنامه‌نگار ایرانی هستید و برایتان جذابیت تاریخی مهم است اما ما بعد از استقلال مدتی دچار مشکلات خاص خودمان بودیم و توانستیم قانون را با حضور پلیس مقتدر در کشورمان حاکم کنیم و این می‌تواند برای ما بهترین مسیر باشد که بتوانیم به پیشرفت برسیم". در سخنانش ضد و نقیض زیاد می‌دیدم اما اینکه از پلیس اینقدر تعریف می‌کرد برایم جالب بود. البته پلیس تفلیس به پلیس شیشه‌ای و یا شفاف معروف شده است. گویا بعد از تحولاتی که در ساختار پلیس رخ داده بود پلیس برای اینکه خود را قانونمند نشان دهد حتا ساختمان‌های مربوط را هم شیشه‌ای کرده بود و شما می‌توانستید رفت و آمد پلیس را در داخل ساختمان ببینید. البته این حرف‌ها قبل از آن بود که خبرهای ناگوار از زندان‌های تفلیس جهانی شود. نینو پس از بحث و جدل طولانی مرا دعوت کرد که از موزه ملی گرجستان که "شالوا امیراناشویلی" نامیده می‌شود دیدن کنم که "شاید بتوانی از میان چندین هزار آثار تاریخی ایرانی جواب پاسخ‌هایت را پیدا کنی. راستی می‌توانی به آرامگاه آخونداف هم سری بزنی شاید برایت جالب باشد." نام "میرزا فتحعلی آخوندزاده" در گرجستان با عنوان "آخونداف" مشهور است. نشانی آرامگاه را از او گرفتم و به آنجا رفتم. اما این آدرس مثل پیدا کردن سوزن در کاهدان بود. چرا که آرامگاه آخونداف در باغ گیاه‌شناسی واقع شده که دقیقا پشت "نارین قلعه" قرار داشت. یعنی باید یک کوه را بالا بروی و بعد پایین بیایی و از یک رودخانه رد بشوی و بعد مسافت طولانی را در میانه جنگل بروی، تازه هیچ تابلویی هم که نیست که راهنمایت باشد. اما بالاخره این مسیر را پیاده رفتم و با راهنمایی یک پیرمرد گرجی آرامگاه را یافتم. آرامگاه آخونداف به همراه چند قبر دیگر که از بستگان و اقوامش بودند با مجسمه‌ای برنزی برایم جالب بود. نام آخوندزاده را در کتاب‌های دانشگاهی و با عنوان یک دگراندیش و نمایشنامه‌نویس می‌شناختم. او در زمان مشروطه از رهبران فکری و جزو کسانی بود که بر محافل روشنفکری تاثیر بسیار گذاشته بود و هنوز هم از شخصیت‌های مطرح فکری آن دوران است. آخوندزاده درست در زمانی در تفلیس بود که این شهر به مرکزی برای روشنفکران تبدیل شده بود. حدود یک ساعتی را در آنجا بودم. چند زن و مرد جوان گرجی نیز در محوطه آرامگاه مشغول کاشتن گل و گیاه بودند و فضای آرامگاه را در میان انبوه درختان بسیار زیبا جلوه داده بودند. با گرفتن چند عکس، با این انگیزه که شاید هیچ‌وقت دیگر برایم مقدور نشود به آنجا بروم، محل آرامگاه را ترک کردم و همان مسیر پر پیچ و خم و دشوار را بازگشتم. باید بگویم آرامگاه آخوندزاده چندان شناخته نبود و بازدیدکننده بسیار اندکی داشت. با رفتن به موزه و با دیدن اشیاء و آثاری که در موزه جمع‌آوری و گردآوری شده بود گفته نینو را تایید کردم. در موزه، که عکاسی از جزئیات آن ممنوع بود، بیش از پنج هزار اثر تاریخی ایرانی در بخش کشورهای شرقی برای بازدید قرار داده‌اند. از بین کلکسیون متنوع ایرانی نقاشی‌های مربوط به دوره قاجار بیش از همه مورد توجه و بازدید علاقمندان قرار گرفته است. در این کلکسیون تصاویری از زن با گوزن و زن با بچه معروف شده است. شالوا آمیراناشویلی که شرق‌شناس گرجی است در جمع‌آوری این آثار بسیار تلاش کرده و موزه هم به نام او نامیده شده است. علاوه بر نقاشی‌ها می‌توان مینیاتورها، پارچه‌ها و قالی‌ها، سفال‌ها، ظروف و ابزار آلات جنگی و.... را مشاهده کرد. وقتی که برای دیدن و تهیه گزارشی از "نارین قلعه" به منطقه قدیمی تفلیس رفته بودم بازدیدی از "مسجد جامع تفلیس" که گویا تنها مسجد این شهر بود نیز داشتم. در کنار این مسجد تنها بنای دوره شاه عباس که با کاشی‌کاری‌های زیبایی که به حمام "شاه عباسی" هم معروف بود، قرار داشت. حضور ایرانیان در تفلیس نسبتا زیاد است اما این حضور اینک به فعالیت‌های تجاری و توریستی تبدیل شده است. با برخی از ایرانیانی که به تفلیس آمده بودند صحبت کردم. اغلب برای تفریح و گردش آمده بودند و عده‌ای هم برای سرمایه‌گذاری در کارهایی مانند راه‌اندازی رستوران و دیسکو و یا هتل و فروشگاه. اما این فعالیت‌ها رشد چندانی نداشته و اغلب ایرانیان با رقیبان سرسختی از کشورهای به خصوص ترکیه و چین رو‌به‌رو هستند.
جديدآنلاين

منوچهر دین‌پرست

پیدا و پنهان انتخابات گرجستان

برخی کارشناسان از نتیجه به دست آمده ابراز شگفتی می کنند ، در حالی که سایرین بر این باورند باید منتظر ماند و دید چه تحولاتی در راهند. نمی توان قاطعانه گفت ایالات متحده می تواند به کسب دوباره منافعش در قفقاز در پی انتخابات گرجستان امیدوار باشد. از این روست که تحولات رخ داده در تفلیس مورد بررسی و موشکافی دقیق و محتاطانه واشنگتن قرار گرفته است.اما تحلیلگران و دیپلمات ها در واشنگتن بسیار آرام به نظر می رسند. این در حالی است که نگرانی های بسیاری درباره بیدزینا ایوانیشویلی ، رهبر ائتلاف پیروز "رویای گرجستان" و نخست وزیر این کشور وجود دارد ، چه هنوز خط مشی این ائتلاف در زمینه سیاست خارجی تفلیس مشخص نیست. در نقطه مقابل ایوانیشویلی ، رئیس جمهور گرجستان یعنی میخاییل ساکاشویلی قرار دارد با موضعی مشخص به خصوص در قبال غرب. انتخابات مجلس گرجستان به دو دلیل در خارج از مرزهای این کشور ، در جنوب قفقاز و سراسر قلمروی شوروی سابق اهمیت بسیار دارد. نخست آن که این انتخابات نخستین انتقال به واقع مسالمت آمیز قدرت از طریق دموکراسی از زمان استقلال تفلیس در سال ۱۹۹۱ محسوب می شود. انتخابات اخیر در واقع شروع دوره ای است از حیات سیاسی در گرجستان که شعف و احساسات پس از انقلاب گل سرخ و نیز اغتشاش بعد از جنگ با روسیه در سال ۲۰۰۸ را یک جا پشت سر می گذارد.دلیل دوم اهمیت انتخابات اخیر گرجستان این است به خلاف تصور بسیاری که می پنداشتند میخاییل ساکاشویلی ، رئیس جمهور این کشور در نتیجه آرا تقلب خواهد کرد ، چنین نشد. به نظر می رسد سیاسیون در گرجستان ، منطقه قفقاز و جامعه بین المللی از روند پیش برد انتخابات اخیر خوشحالند ، چه این رویه می تواند به مهار و کاهش پیامدهای انقلاب های سال های اخیر کمک کند.باید یادآوری کرد نتیجه انتخابات به معنای آن نیست که طرف برنده همه چیز را در اختیار خواهد گرفت. در واقع باید خاطرنشان کرد برنده انتخابات اینک تنهاست و زیر نورافکن افکار عمومی قرار دارد. حال که نمایش رای گیری تمام شده است ، صحنه سیاسی در تفلیس دیگر شاهد جدال کلامی بی پایان ایوانیشویلی ، نخست وزیر و ساکاشویلی ، رئیس جمهور کشور نیست. در حال حاضر این اوانیشویلی است که در متن صحنه قرار گرفته و فشار های داخلی و داخلی را از هر سو احساس می کند.برخی سیاستمداران باسابقه گرجستان از احتمال تغییر سیاست خارجی طرفدار غرب کنونی تفلیس نگرانند. آنها علائمی مشاهده می کنند دال بر این که دولت ایوانیشویلی ممکن است برای برقراری دوباره رابطه گرجستان با روسیه ، تن به مصالحه با مسکو دهد. هرچند جای تعجب نخواهد داشت اگر ایوانیشویلی بخواهد رابطه کشورش را با روس ها دوباره گرم کند ، چنین سناریویی می تواند شبیه تغییر رویه اوکراین در قبال روسیه باشد. مسکو در نهایت توانست با حوصله فتیله انقلاب نارنجی را در اوکراین پایین بکشد و نامزدهایی طرفدار خود را در انتخابات مطرح کند و با پیروزی آنها دولت کیف دوباره موضعی دوستانه نسبت به روسیه در پیش گرفت. در این میان نگاه و برداشت جامعه بین المللی نسبت به چشم انداز آشتی دوباره تفلیس و مسکو متفاوت است. از نظر تحلیلگران غربی ، چنین تحولی در واقع پشت کردن تدریجی رهبران گرجستان به غرب خواهد بود. در خود تفلیس اما مردم از خود می‌پرسند چنان چه تسلط مسکو بر دو منطقه اوستیا و آبخازیا (که در جریان جنگ سال ۲۰۰۸ به اشغال مسکو درآمدند) ادامه یابد ، چگونه می توان رابطه گرم گذشته را با روس ها دوباره برقرار کرد. درباره نگرانی هایی که مردم گرجستان درباره تسلط روسیه بر اوستیا و آبخازیا دارند و این که تفلیس می تواند در نتیجه چنین وضعیتی آسیب ببیند با یک سیاستمدار گرجی صحبت کردم. وی در پاسخ به من ابراز داشت : "نگرانی ما این است که ایوانیشویلی به جدایی طلبان نزدیک شود. پاتا زاکارشویلی (وزیر پیشنهادی اتحاد با اروپا-آتلانتیک) ممکن است در نهایت تن به امضای معاهده ترک مخاصمه با دولت های دست نشانده مسکو در آبخازیا و اوستیا دهد و به نوعی به آنها مشروعیت ببخشد".البته این حقیقت دارد که ائتلاف پیروز "رویای گرجستان" در نظر دارد باب گفتگو را با روسیه و تعیین منافع مشترک دو کشور بگشاید. در وهله نخست گشایش دوباره روابط تجاری با مسکو درهای بازار روسیه را به روی محصولات و کالاهای ساخت گرجستان – به خصوص محصولات کشاورزی –خواهد گشود. البته هنوز مشخص نیست روس ها در مقابل چه کالا یا محصولی را برای صدور به گرجستان در نظر خواهند گرفت. مایا پانجیکیدزه ، وزیر پیشنهادی امور خارجه تصریح کرده است : "هدف ما بهبود رابطه با روسیه و از این طریق اعاده حاکمیت ارضی کشور است". مفهوم چنین اظهاری این است تفلیس روابط دیپلماتیک خود را مادامی که مسکو همچنان استقلال دو جمهوری جدا شده اوستیا و آبخازیا را به رسمیت بشناسد ، از سر گرفته نخواهد شد. تحقق چنین خواسته ای از سوی مسکو در دوران نخست وزیری ولادیمیر پوتین محال بود و بعید به نظر می رسد نخست وزیر جدید مسکو نیز در کوتاه مدت به خواسته گرجی ها گردن نهد. دیوید شومبادزه ، تحلیلگر موسسه آسیای میانه-قفقاز در واشینگتن در این باره می گوید : "ائتلاف رویای گرجستان به زودی درخواهد یافت روس ها در زمینه مصالحه و توافق دوجانبه چندان شرکای خوبی نیستند و ذهنیت آنها تنها معطوف به منافع خودشان است. در چنین حالتی ائتلاف رویای گرجستان ممکن است مبدل به نیرویی مخالف روسیه شود". بسیار زود است بگوییم ساکاشویلی بازنده انتخابات بود یا این که دولت جدید طرفدار روسهاست. دولت جدید هفته آینده باید خود را به رئیس جمهور معرفی کند. اگر ساکاشویلی بدون هیچ مشکلی دولت جدید را بپذیرد ، از حالا تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ، گرجستان در برزخ انتقال قدرت قرار خواهد داشت . پیروزی ائتلاف "رویای گرجستان" (که تصور می شود نزدیکی بیشتری با روسیه دارد تا با غرب) در انتخابات مجلس این کشور واقع در شمال قفقاز خبر از تحول در شرایط سیاسی منطقه می دهد. گرجستان اینک با واقعیت های سیاسی جدیدی رو به روست که از جمله مهم ترین آنها ، تغییر در سیاست خارجی تفلیس و پیامدهای منطقه ای این تحول است. یکی از بحث برانگیزترین موضوعات سیاسی در گرجستان رسوایی بدرفتاری با زندانیان است ، خبری که پیش از برگزاری انتخابات اخیر مجلس افشا شد. رسانه ها ویدئویی را از خشونت سازمانی در زندان های کشور منتشر کردند که از نظر ناظران شرایط بازی را در انتخابات تغییر داد. رای دهندگان مردد با موضوعی تامل برانگیز رو به رو شده بودند ، به گونه ای که فضا در آستانه انتخابات بیشتر شبیه همه پرسی شده بود. ممکن است گفته شود رسوایی زندان ها مسیر انتخابات را تغییر داد. اما دقیق تر آن است که گفته شود جنبش ملی متحد ، مهم ترین رقیب ائتلاف پیروز "رویای گرجستان" در پی این رسوایی ۱۰ درصد آرای خود را از دست داد.علاوه بر این ، بر خلاف برخورد هجوآلود گزارش های خبری خارجی ، ائتلاف "رویای گرجستان" – شامل ۶ حزب – ترکیبی از لیبرال ها و ملی گرایان غرب گرا نیست ، ائتلافی که به تصور رسانه های خارجی از قدرت متحد کننده شان برای سرنگونی حزب حاکم بهره می گیرند. اینک چالش فراروی نظام سیاسی گرجستان این است که چنان چه این ائتلاف به اهداف خود برسد ، آیا گرجستان می تواند از پیامدهای تغییر به سلامت عبور کند. آیا این دگرگونی منتهی به سقوط ائتلاف پیروز "رویای گرجستان" خواهد شد یا آن که گرجستان شاهد تحولی صلح آمیز به سوی نظام دوقطبی خواهد بود؟ در حال حاضر به نظر می رسد نمی تواند پاسخ دقیقی به این پرسش ها داد.بحث درباره دوقطبی شدن نظام سیاسی در گرجستان زودهنگام به نظر می رسد. گرجستان همچنان در مرحله گذار سیاسی سرگردان خواهد بود تا موعد انتخابات ریاست جمهوری در اکتبر سال ۲۰۱۳ فرا رسد. میخاییل ساکاشویلی ، رئیس جمهور کشور همچنان از قدرت اجرایی بالایی برخوردار است. الحاقیه سال ۲۰۱۰ قانون اساسی قدرت رئیس جمهور را تا حد قابل توجهی به نفع نخست وزیر کاهش خواهد داد ، هرچند ساکاشویلی تا اکتبر سال ۲۰۱۳ همچنان از قدرت اجرایی بالایی برخوردار خواهد بود. با این حال با توجه به انتصاب دولت جدید از بین اکثریت مجلس توسط ساکاشویلی ، احتمال وقوع بحران بین جنبش ملی متحد و ائتلاف پیروز "رویای گرجستان" تا حد زیادی کاهش یافته است.در حالی که رئیس جمهور از اختیار قانونی برای انحلال دولت برخوردار است ، وی نمی تواند ۶ ماه قبل یا بعد از انتخابات این کار را انجام دهد. این امکان وجود دارد بحران در نظام سیاسی گرجستان تا آوریل ۲۰۱۳ (۶ ماه دیگر) به تعویق بیفتد ، یعنی هنگامی که ساکاشویلی به لحاظ قانونی مخیر به انحلال دولت خواهد شد. البته چنین کاری پرمخاطره است ، چه جنبش ملی متحد (جبهه مورد حمایت ساکاشویلی) ممکن است انتخابات را با اختلاف بیشتری به رقیب واگذارد. هرچند موعد انتخابات بعدی اکتبر سال آینده تعیین شده است ، میخاییل ساکاشویلی طبق الحاقیه قانون اساسی ۹ ماه بیشتر از موعد مقرر بر مسند قدرت باقی خواهد ماند. در این حال در صورتی که – هرچند بعید است ، غیرممکن نیست – ساکاشویلی در آوریل آینده دولت را منحل کند ، ائتلاف "رویای گرجستان" به احتمال بسیار خواهان کناره گیری وی خواهد شد. پرسش محوری در این میان درباره روند سیاست خارجی تفلیس است. نزدیکی بحث برانگیزبیدزینا ایوانیشویلی ، نخست وزیر گرجستان به روسیه موضوع داغی در میان گرجی ها و نیز ناظران خارجی بوده است. با این حال این احتمال مطرح است که درباره ارتباط گرم وی با مسکو اغراق شده باشد. به عنوان مثال پس از انقلاب گل سرخ گرجستان در سال ۲۰۰۳ رسانه های روس از حمایت ایوانیشویلی از میخاییل ساکاشویلی خبر دادند. همچنین این بحث در سال ۲۰۰۵ مطرح شد که ایوانیشویلی از اوکراینی ها در جریان انقلاب نارنجی حمایت مالی کرده است. از این رو به نظر می رسد به دلایلی ائتلاف "رویای گرجستان" احتمالا به سیاست های غرب گرایانه تفلیس در زمینه روابط خارجی و امنیت ملی کشور ادامه خواهد داد. نخست آن که گرجی ها به کرات تمایلات غرب گرایانه خود را ابراز کرده اند و برای ائتلاف "رویای گرجستان" دشوار – و حتی غیرممکن – است این روند را تغییر دهد. در وهله بعد ، متحدان عمده ساکاشویلی در ائتلاف "رویای گرجستان" احزابی طرفدار غرب اند. و در نهایت وزرای پیشنهادی برای وزارت خانه های مهم (امور خارجه ، دفاع و دادگستری و وزارت اتحاد با اروپا-آتلانتیک) پیش از این از سیاست هایی غرب گرایانه خود پرده برداشته اند.با این حال ائتلاف "رویای گرجستان" عاقلانه درصدد است پا را از موضوع نظری اتحاد با اروپا-آتلانتیک فراتر گذاشته ، وارد تعامل کاملی با خواسته های اتحادیه اروپا و ناتو شود. تنها نکته مهم اما این است که به خلاف دولت ساکاشویلی ، رهبران ائتلاف پیروز نمی خواهند تاریخ مشخصی برای رسیدن به اهداف و برنامه های خود تعیین کنند تا در میان مردم توقعات غیرواقع بینانه ای ایجاد نشود. در داخل ائتلاف "رویای گرجستان" احتمالا جدالی بین "روباه های پیر" (که مخالف ناتو و خواهان اتخاذ سیاستی متوازن ترند) با "شیرهای جوان" (که در پی اتحاد بیشتر با اروپا-آتلانتیک و همکاری کمتر با روسیه اند) رخ خواهد داد.در زمینه سیاست منطقه ای در قبال آذربایجان و ارمنستان ، ائتلاف "رویای گرجستان" احتمالا سیاست های کنونی را با یک تفاوت ادامه خواهد داد : آنها مشکلاتی را که به دلایل سیاسی مورد بی توجهی قرار گرفته بودند ، دوباره مطرح خواهند کرد. از جمله مسئله تعیین دوباره مرز با آذربایجان و مشکلات اجتماعی آذری های مقیم گرجستان و فقدان شفافیت در حدود و ثغور دو کشور.در مورد ارمنستان ، تفلیس همکاری های دوجانبه را از سر خواهد گرفت. با این حال ، آشتی دوباره گرجستان و روسیه و در پیش گرفتن رویه ای جدید برای حل و فصل اختلافات می تواند امنیت ارمنستان را بیش از پیش افزایش دهد و ارتباط جغرافیایی این کشور واقع در جنوب قفقاز را با روسیه برقرار سازد. در این حالت ، رابطه بین آبخازیا و گرجستان به خصوص به خاطر برخی پروژه های منطقه ای مانند بازسازی راه آهن آبخازیا-تفلیس باید از سر گرفته شود. بحث انگیزترین موضوع در این میان موضوع ارامنه مقیم گرجستان است. بعید به نظر می رسد تفلیس به جامعه ارمنی مقیم این کشور حق خودمختاری اعطا کند. از زمان گرم شدن رابطه بین گرجستان و ترکیه ، برخی اعضای ائتلاف "رویای گرجستان" از سیاست اقتصادی میخاییل ساکاشویلی در قبال آنکارا به خصوص در منطقه باتومی انتقاد کرده اند. آنها مدعی اند ترک ها در این منطقه از فرصت های سرمایه گذاری بیشتری در مقایسه با ساکنان محلی برخوردارند. در این میان ، تردید و سوظن ترکیه نسبت به ساکاشویلی پس از جنگ آگوست ۲۰۰۸ گرجستان با روسیه با آشتی آنکارا با مسکو مقارن شد. با این حال طی سال های گذشته ، ارتباط ترکیه-روسیه هرچه بیشتر رو به سردی گذاشته و احتمال افزایش همکاری بین ترکیه با آذربایجان و گرجستان افزایش یافته است.دوره رویاپردازی در عرصه سیاسی گرجستان پس از انتخابات پاین یافته و اینک عصر واقع بینی آغاز شده است. طی ماه های پیش رو انتظارات بزرگی از ائتلاف "رویای گرجستان" به وجود خواهد آمد ، این که این ائتلاف روابط خارجی کشور را چگونه مدیریت خواهد کرد و آیا گفتگوی سازنده ای با جبهه ملی متحد در پیش خواهد گرفت. از همه مهم تر این که تنها زمان مشخص خواهد کرد آیا اعضای ائتلاف "رویای گرجستان" واقع بین اند یا خیال پرداز.


Siasatema.com